مهم ترين دليل بزرگداشت اربعين
مهم ترين دليل بزرگداشت اربعين سيدالشهدا(عليه السلام) روايت مرسله اي از امام عسکري(عليه السلام)است که فرموده است: نشانه هاي مؤمن، پنج چيز است که يکي از آن ها زيارت اربعين است.3 افزون بر اين، امام صادق(عليه السلام)زيارت اربعين را به صفوان بن مهران جمّال تعليم داده است که در آن به بزرگداشت اربعين تصريح شده است.1
اما درباره منشأ اهميت اربعين در منابع کهن شيعه، بايد گفت که به اين روز از دو جهت توجه شده است:
يکي از جهت بازگشت اسرا از شام به مدينه و ديگري به سبب زيارت قبر سيدالشهدا(عليه السلام) توسط جابر بن عبدالله انصاري، يکي از اصحاب برجسته رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و اميرالمؤمنين(عليه السلام).
شيخ مفيد، شيخ طوسي و علامة حلّي(قدس سره) در اين باره مي نويسند:
روز بيستم صفر روزي است که حرم امام حسين(عليه السلام) از شام به سوي مدينه بازگشتند. هم چنين در اين روز، جابر بن عبدالله انصاري، صحابي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) براي زيارت امام حسين(عليه السلام) از مدينه به کربلا آمد و او اولين کسي بود که قبر امام حسين(عليه السلام) را زيارت کرد.2
پي نوشت:
1. شيخ طوسي، مصباح المتهجد، ص 788- 789; همو، تهذيب الاحکام، ج6، ص 113- 114; سيد ابن طاووس، همان، ج3، ص 101- 103; مجلسي، بحار الانوار، ج 98، ص 331 -332.
2. شيخ مفيد، مسارّ الشيعة (چاپ شده در جلد 7 مؤلفات شيخ مفيد)، ص 46; شيخ طوسي، مصباح المتهجد، ص 787; رضي الدين علي بن يوسف مطهر حلي، العدد القويه، ص 219.
ارزش ها و پيام هاي اخلاقي و تربيتي عاشورا
اخلاق، يکي از عناصر سه گانه دين است. «اعتقادات»، «احکام» و «اخلاق» جزو استوانه هاي اصلي اسلام مي باشد و جهت الهي بخشيدن به صفات و رفتار انسان ها از اهداف عمده بعثت انبياست. پيامبر اکرم «صلي الله عليه و آله» نيز فرمود: «اِني بُعِثْتُ لاِتَمَّمَ مَکارِمَ الاخْلاق»؛ از اين رو کاشتن بذر کمالات اخلاقي در نهاد انسان ها، بخش مهمي از رسالت پيامبر و امامان را تشکيل مي دهد و گفتار و رفتار آنان شايسته ترين مظهر خصلت هاي انساني و خداپسندانه است.
حادثه کربلا و خلق و خويي که از حماسه سازان عاشورا به ثبت رسيده است، منبع ارزشمندي براي آموزش اخلاق و الگوگيري در زمينه خودسازي، تربيت ديني و کرامت انساني است که به برخي از اين پندهاي اخلاقي اشاره مي کنيم:
1. آزادگي:
آزادي در مقابل بردگي، اصطلاحي حقوقي و اجتماعي است. اما «آزادگي» برتر از آزادي و نوع رهايي انسان از قيد و بندهاي ذلّت آور و حقارت بار است. آزادگي آن است که انسان کرامت و شرافت خويش را بشناسد و تن به پستي و اسارت دنيا و زير پا نهادن ارزش هاي انساني ندهد.
در جريان بيعت گرفتن از امام به نفع يزيد، پاسخ انسان ساز امام اين بود که «لا وَ اللّهِ لا اُعْطِيْهِم بِيَدي اِعْطاءَ الذّليلِ وَ لا اَقِرُّ اِقْرارَ إلْعَبيدِ»؛ «نه به خدا سوگند؛ نه دست ذلّت به آنان مي دهم و نه چون بردگان تسليم حکومت آنان مي شوم!»
فرهنگ آزادگي در ياران امام و شهداي کربلا نيز جلوه نمايي مي کند و هر کدام به نحوي انتخاب شهادت در راه خدا را بر ذلّت پذيري، با سرودن اشعار و بيان جمله ها اعلان کرده اند.
آزادي خواهان و آزادگان جهان با «درس آموزي» از نهضت سرخ عاشورا آن چنان تربيت مي شوند که در موقعيت حساس، فداکارانه جان مي دهند تا به سعادت شهادت برسند و جامعه خود را آزاد کنند. در نهضت هاي اسلامي شاهد اين چنين آزادي خواهان و آزادگان بوده و هستيم.
2. تکريم انسان:
در مکتب هاي غير عاشورايي براي رسيدن به خواسته ها از انسان ها استفاده ابزاري مي شود؛ لکن در مکتب عاشورا و انديشه عاشوراييان، مؤمن کرامت و ارزش دارد. انسان ها به لحاظ ايمان شان مورد احترامند، ملاک هم تقوا، ايمان و تعهد است نه رنگ، زبان، قبيله و کشور؛ از اين رو امام حسين «عليه السلام» در روز عاشورا خود را بر بالين يکايک ياران شهيدش رساند و سر مبارک آنان را به دامن گرفت و بين آنان تفاوت قائل نشد. هم بر بالين علي اکبر «عليه السلام» حاضر شد و هم بر بالين غلام خويش جَوْن. اين گونه رفتارهاي خداپسندانه، نمونه اي از تکريم، عزّت و شخصيت دادن به ياران وفادار و پاسداران حريم دين است.
تکريم و عزّت دادن به افراد با ايمان، پيام تربيتي و اخلاقي عاشوراست.
جامعه اي که وارث فرهنگ جهاد و شهادت است، بايد براي چنين انسان هاي فداکار؛ جانبازان و خانواده هاي شهدا ارزش بزرگ قائل شود تا انگيزه جان نثاري الهي، هميشه جذّاب و دوست داشتني و داراي پيرامون باقي بماند.
عبرت هاي عاشور
شجاعت در برابر دشمن
از درس هاي مهم عاشورا، شجاعت و مردانگي است. نهراسيدن از سپاه دشمن و با قدرت و درايت عمل کردن، حتي اگر لشکر مقابل بيشتر و نيرومندتر باشد، کارگشاترين عامل پيروزي است. انسان آزاده و با اراده و پيرو حسين بن علي عليه السلام ، هيچ گاه توان خود را براي رويارويي با دشمن ناچيز نمي بيند و صحنه مبارزه را ترک نمي کند، بلکه با توکل به قدرت بي پايان الهي، با تمام وجود مقاومت مي کند.
حضرت علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد:
واللّه ِ لَو تَظاهَرَتِ العَربُ عَلي قِتالي لَما وَلَّيتُ عَنها.
به خدا سوگند اگر تمام عرب پشت به پشت هم دهند تا با من بجنگند، از آنها روي برنمي گردانم.
حضرت امام حسين عليه السلام در روز عاشورا و در حالي که نداي «هل من ناصر»ش ياري گري نداشت و تعداد لشکريانش از خرد و کلان به 150 تن نمي رسيد، با قاطعيت در برابر دشمن ايستاد. نه تنها يک قدم هم به عقب برنداشت، بلکه به همراه يارانش تا آخرين نفس در راه خدا و نبرد با غيرخدا ايستادگي کرد؛ زيرا بر اين باور بود که در اين راه شکستي نيست و شهادتش، احياگر دين اسلام است. بر اين اساس، در روز عاشورا مي فرمايد:
اَلا اِنّي زاحِفٌ بِهذِهِ الاُسرَةِ عَلي قِلَّةِ العَدَدِ و خِذْلانِ النّاصِرِ.
آگاه باشيد که من با همين گروه اندکي که به من پيوسته اند و با اينکه ياري کننده ها به من پشت کرده اند، آماده جهاد هستم.
اندک بودن ياران امام حسين عليه السلام در روز عاشورا و جهاد با همين ياران اندک در برابر انبوه دشمن، سندي محکم بر دلاوري و شجاعت امام حسين عليه السلام است.
پيام متن:
شجاعت، درس مهم عاشورا و يکي از رمزهاي پيروزي امام حسين عليه السلام بر دنياي کفر بوده است.
ايثار در راه خد
امام حسين عليه السلام مرد ايمان و عمل است و هرگز در راه جاودانگي نهضت عاشورا ترديدي به دل راه نداد. جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و از تمام هستي خود در راه خدا گذشت تا اسلام را زنده نگه دارد. او حتي در آخرين ساعت هاي حماسه کربلا که تا آن زمان دشواري هاي بسياري رخ نموده بود، پس از آنکه فرزند شيرخوارش، علي اصغر عليه السلام نيز شربت شهادت نوشيد، فرمود: «هَوْنٌ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي اَنَّهُ بِعَينِ اللّه ِ؛ اين مصيبت براي من آسان است؛ زيرا خداوند آن را مي بيند».
و آخرين کلام زيبايش در گودال قتلگاه اين بود که: «اِلهي رِضا بِرِضاکَ و تَسلِيما لِاَمرِکَ؛ خدايا (با تمام اين سختي ها و مصيبت ها)، به خشنودي تو خشنودم و تسليم فرمان تو هستم».
پيام متن:
مقام رضا و تسليم امام حسين عليه السلام در برابر خداوند و همچنين مقام شهود آن حضرت به اينکه در منظر و محضر الهي است، ايثار و تحمل مصيبت را بر او آسان کرده بود.
رهايي از دنياطلبي
ظواهر دنيا و دل بستگي هاي آن، چنان مردم کوفه را اسير خود کرده بود که در برابر امامشان به ناحق ايستادند و دينشان را به دنياشان فروختند. امام حسين عليه السلام در نخستين سخنراني خويش در روز دوم محرم مي فرمايد:
اَلا تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا يُعْمَلُ بِهِ و اَنَّ الباطِلَ لا يُتَناهي عَنهُ لِيَرغَبَ المُؤمِنُ فِي لِقاءِ اللّه فَإِنِّي لا أَرَي المَوتَ اِلاّ سعادَةً وَالحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلاّ بَرَما النّاسُ عَبيدُ الدُّنيا و الدِّينُ لَعِقٌ عَلي أَلْسِنَتِهِم يَحُوطُونَهُ مادَرَّت بِهِ معايِشُهُم فَإِذا مُحِّصوُا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ.
آيا نمي بينيد که مردم در زندگي ننگين و ذلت باري به سر مي برند که نه به حق عمل مي کنند و نه از باطل روگردان مي شوند. شايسته است که در چنين محيط ننگيني، شخص باايمان، فداکاري و جانبازي کند و به ديدار پروردگارش بشتابد. من در چنين محيط ذلت باري، مرگ را جز رستگاري و خوش بختي و زندگي با ستم کاران را جز رنج و نکبت نمي دانم. مردم، بندگان دنيا هستند و دين، لقلقه زبانشان است. پشتيباني آنها از دين تا آنجاست که زندگي شان در رفاه باشد و آن گاه که در بوته امتحان قرار گيرند، دين داران واقعي کم خواهند شد.
امام حسين عليه السلام همواره بر بي ارزشي دنيا و فناناپذير بودن زرق و برق آن تأکيد داشت و اين ديدگاه سيدالشهداء عليه السلام ، الهام گرفته از اين آيه شريفه است که:
قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ اْلآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقي وَ لا تُظْلَمُونَ فَتيلاً. (نساء: 77)
(به مردم) بگو که کام يابي دنيا، اندک و آخرت براي پرهيزکاران بهتر است و به اندازه تار هسته خرمايي بر شما ستم نمي شود.
پيام متن:
1. دنياطلبي، از شمار دين داران واقعي مي کاهد.
2. براي امام حسين عليه السلام ، مرگ در راه خدا در حالي که به حق، عمل و از باطل پرهيز نمي شود، سعادت و رستگاري است.
امر به معروف و نهي از منکر
اصلي ترين انگيزه قيام امام حسين عليه السلام ، اقامه معروف و دوري از منکر بوده است. بنا بر آنچه در قرآن کريم مي خوانيم:
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (آل عمران: 104)
بايد جمعي از شما دعوت به نيکي و امر به معروف و نهي از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.
امام حسين عليه السلام همه هستي و عزيزان خويش را در راه تحقق اين هدف عالي فدا مي سازد و در وصيت نامه ارشادگر و درس آموز خويش چنين مي فرمايد:
من از روي خودخواهي يا خيره سري يا به منظور آشوب و ستم گري به پا نخاسته ام، بلکه براي اصلاح امور مسلمانان و امت جد بزرگوارم قيام کرده ام. قصد من امر به معروف و نهي از منکر و احياي سنت جدم، رسول خدا صلي الله عليه و آله و پدرم، علي بن ابي طالب عليه السلام ميان امت اسلامي است.
پيام متن:
اهتمام و ايثار بزرگ سيدالشهدا در راه تحقق امر به معروف و نهي از منکر.
از عاشورا بیاموزیم
از عاشورا، رهايي از رفاه زدگي، وارستگي از علايق زندگي، رهايي از بيم و اميد شيطاني، معروف گرايي، منکرستيزي، پاسداري از حقوق اجتماعي، احساس مسئوليت خدايي، ايمان به غيب، آخرتگرايي، دفاع از دين، اصلاحات راستين، جهاد براي احياي اسلام و اجراي قرآن، بي بال پريدن، و از شهادت خود و ياران نهراسيدن را بياموزيم .
صداي سيد شهيدان را بهتر بشنويم
او بشريت را به عزت فرا مي خواند، ما براي ذلت توجيه جستجو مي کنيم .
او ما را به استقلال از بندگي غير خدا دعوت مي کند، ما به بندگي بندگان سر سپرده ايم .
او بشريت را به توحيد و عبادت الله و فقط الله، فرا مي خواند، و ما فرياد مشارکت برآورده ايم .
او خواهان آزادي راستين، آزادي فکر و فرهنگ از شبکه عنکبوتي تبليغات کفر و شرک و بيداد جهاني است، ما بجاي نوشيدن شير شيرين آزادي به پستانکهاي آزادي (آزاديهاي توليد آمريکا) سرگرم شده ايم .
شعار سيدالشهدا، همان شعار توحيد است، دو بعدي است، ترکيبي از نفي و اثبات . خوب گوش بسپاريم: «لا اله الا الله » . انديشه عاشورا هم دو بعدي است; يعني، ترکيبي از «نه » و «آري » است .
عاشورا، «نه » بزرگ تاريخ است . «نه » به کفر جهاني، «نه » به شرک جهاني، «نه » به نفاق داخلي، «نه » به بيداد بين المللي، «نه » به ليبراليسم، «نه » به پلوراليسم، «نه » به سلطنت، «نه » به حزب بازي و جناح گرايي، «نه » به غربزدگي و شرقزدگي، «نه » به تساهل و تسامح، «نه » به اصلاحات آمريکائي، «نه » به تبعيض و فقر و فساد، «نه » به مردم سالاري منهاي دين و «نه » به دينداري بدون دين شناسي و فقاهت .
در بعد مثبت، شعار عاشورا، فرياد لبيک و تسليم و آري و احترام است .
«لبيک » به خدا، «لبيک » به رسالت، «لبيک » به امامت، «لبيک » به حق و عدالت و تسليم در برابر حقوق ديگران، «لبيک » به اذان و نماز و نيايش، «لبيک » به قرآن و سنت نبوي صلي الله عليه و آله و «لبيک » به مرجعيت و فقاهت راستين .
آواي سيد الشهدا عليه السلام را بهتر بشنويم و توحيد را از حسين بياموزيم و از طبل تو خالي استکبار نهراسيم . عاشورا عصاره «معروف گرايي » و «منکر ستيزي » فرزند فاطمه عليها السلام در سراسر تاريخ است و کربلا نقطه تلاقي حق و باطل در سراسر گيتي .
پيام عاشورا
عاشورا، فرياد بلند مقاومت در برابر تحريف اسلام است . عاشورا، فريادي عليه بي تفاوتي و بي طرفي در جنگهاي حق و باطل سراسر تاريخ است . عاشورا، آواي اعتراض سيدالشهداء عليه السلام به نشستن ناصالحان بر کرسي حکومت امت اسلامي است .
عاشورا، بي تفاوتي حکومتها نسبت به سه مسئله مهم «حقيقت » ، «عدالت » و «فضيلت » را محکوم مي کند و حمايت دولتمردان از باطل و بيداد و فساد را بزرگترين منکرات اجتماعي مي داند، که امام شهيدان در برابر آن بپاخاسته و همه رنج را در مقابله با اين منکر بزرگ و بنيادي تحمل کرده است .
نهضت حسيني، حرکتي از سر سيري و جهانگردي و سفر تفريحي و تجاري و ورزشي و حتي سفري به قصد انجام حج و عمره و جهانگردي مذهبي و زيارتي نيست . سفر کربلاي سيدالشهدا عليه السلام هجرتي دفاعي، عبادي، زيارتي و تبليغي به منظور انجام وظيفه اي دشوار و بزرگ و جهاني و جهادي است . از مراسم عاشورايي که ما برگزار مي کنيم تا عاشوراي معرفت حسيني، فرهنگها فاصله است; گرچه شبيه عاشورا هم مغتنم است و براي بيدادگران وحشت انگيز .
از عبادت کربلايي تا عادت کربلايي تفاوت از زمين تا آسمان است; گرچه نفس حضور و زيارت سرور شهيدان شيرين و دلنشين و مسئوليت آفرين است .
از شور عاشورايي تا شعور و عرفان حسيني تفاوت از زمين تا آسمان است .
از امامي که برخي ترسيم مي کنيم که گريزان و هراسان و صامت و آرام است، تا امام قيام و جهاد و فرياد و عزت و اعتراض و وارث پيامبر و امين خدا، مسافتي از غرب تا شرق عالم است .
عاشورا، درسها، عبرتها و جلوه هايي دارد که همه ساله از زبان عالمان دين و مبلغان متعهد و فداکار و مداحان مخلص و شاعران کربلايي تکرار مي شود، اما امروز از عاشورا چه درسهايي را بايد فراگيريم و چه معارفي را بياموزيم