فاطمه ( سلام الله عليها ) در سجادهي بندگي
صحيفهي تاريخ، تا به حال شاهد عبادت هايي بس شگفت از اولياي الهي بوده است و در ميان تمامي عبادت ها، آنچه به صفحات تاريخ زينت و جلوهاي بينظير بخشيده عبادت هاي بانوي بزرگواري است كه در اوج جواني، مايهي فخر و مباهات عابدان گرديده است.
اين عابدهي بيهمتا، هموست كه در وصف عبادتش به لحاظ كيفيت ظاهري چنين آمده است: در تمام دنيا، عابدتر از فاطمه ( سلام الله عليها ) يافت نميشود او به حدي براي عبادت بر پاي خود ميايستاد كه پاهايش ورم ميكرد. ( مجلسي، 1403، ج43، ص75 ) و به لحاظ كيفيت باطني و معنوي در عظمت عبادت او همين بس كه خداوند عالميان به وصف عبادات او و يگانه كفو و همتايش (همان، ص107) علي ( عليه اسلام ) ميپردازد كه اوج عبادت آن حضرت در كلام نوراني وحي بخوبي جلوه نموده است: «الَّذِينَ يَذْکُرُونَ اللَّهَ قِيَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَکَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ». (آل عمران، 191).
«همانا كه خدا را [ در همه احوال ] ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند».
عطر روح افزاي وحي، به يكباره تمام خستگي آن جنگ و گريزهاي طاقت فرسا را از تن خستهي علي و فاطمه( سلام الله عليها ) سترد؛ چرا كه خداوند متعال با نزول اين آيه بر نماز و تهجد، مناجات، تفكر و ذكر مداوم آنان مهر قبولي نهاده بود. ( ر.ك: فصل اول ذيل فاطمه مستجاب الدعوه)
يا در آينهي زلال روايات كه بنگريم، عبادت فاطمه( سلام الله عليها )، آن چنان بلند و بيهمتاست كه خداوند بدان بر ملائكه خويش مباهات ميكند:
آن گاه كه فاطمه ( سلام الله عليها ) در محراب عبادت، در پيشگاه پروردگار به نماز ميايستد، نور عبادتش براي ملائكه آسمان درخشندگي ميكند، به سان نور ستارگان براي اهل زمين و خداوند متعال خطاب به فرشتگان ميفرمايد: ملائكه من! بر بندهام فاطمه ( سلام الله عليها )، سرور كنيزانم، نظر كنيد كه بر درگاه من ايستاده در حالي كه بندبند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است و با تمام قلبش به عبادت من روي نهاده است. شما را گواه ميگيرم كه شيعيان او را از آتش نجات و ايمني بخشيدم. (مجلسي، 1403 ، ج28، ص38 )
آري! فاطمه( سلام الله عليها )، اين اسوه كامل و دردانهي نبي، آرامش و سكوت خود را در ذكر و ياد خداوند ميدانست و مصداق آن در آيه «الا بذكر الله تطمئن القلوب». (رعد، 28 )
«آگاه باشيد كه دلها با ياد و ذكر خداوند آرامش ميگيرد».
بخوبي تجلي نموده كه نمونهي آن در شب ازدواج آن عابدهي بيهمتا چنين محاسبه شده است:
علي ( عليه اسلام ) در شب زفاف، همسرش را نگران و گريان ديد. علت را پرسيد فاطمه ( سلام الله عليها ) فرمود: حال خود را در پايان عمر و عالم قبر به ياد آوردم، چرا كه انتقال از خانهي پدرم به منزل خودم مرا به ياد انتقالم به قبر انداخت، تو را به خدا قسم بيا در اين ساعات آغازين زندگي به نماز برخيزيم و امشب را به عبادت خدا بپردازيم. (شوشتري، 1403ق،ج4 ،ص481 )
عبادت فاطمه ( سلام الله عليها ) بگونهاي نبود كه ايشان را از وظايف خطير خانوادگي يعني همسرداري و شوهرداري باز دارد بلكه ايشان روزها پس از فراغت از كارهاي جاري زندگي و شب¬ها پس از بخواب رفتن ديدگان مردم و فرزندان وارد محراب عبادت و غرق در مناجات و راز و نياز با خالق خود ميشد. او در اين راه مصداق خطاب خداوند با موسي( عليه اسلام ) ميشود كه خداوند به او فرموده: «يا موسي فاعبدني و قم بين يدي مقام العبد الحقير». (حراني، 1404، ص490 )
و يا مصداق آيات قرآن در خطاب به پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) كه خداوند ميفرمايد: «قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً». (مزمل، 3-2 )
فاطمه ( سلام الله عليها ) به واقع شب را براي پروردگارش با سجده و قيام به صبح ميرساند، «وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِيَاماً». (فرقان، 64 ) و حقيقت عبادت بنده كه هدف خلقت اوست را در مقام ذلت و عبوديت و رو به سوي پروردگار خود را به خوبي بجا ميآورد. (طباطبايي، 1417، ج18، ص388)؛ «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ« (ذاريات، 56 )