شیوههای تربیتی فاطمه (س)
خانة حضرت زهرا (س) یکی از بزرگترین دانشگاههای انسانسازی است که با رعایت و ملاحظة همه جنبههای تربیتی، بالاترین و موفقترین چهرههای انسانی را تربیت نموده و به جامعة بشریت ارائه داده است. تحمل بالای فرزندداری و تربیت صحیح آنان، شیر دادن به فرزندان، تهیه لوازم بچهداری (گهواره)، رسیدن به انواع موقعیتهای خانوادگی، و سرودن شعر برای فرزندان و حتی پدر و شوهر، از مواردی بود که ایشان بدان اهتمام میورزید و همچنان رویکرد توحیدی بر این حوزه از زندگی ایشان سایه افکنده بود. وقتی پیامبر (ص) از خبر شهادت امام حسین (ع) او را آگاه کرد، کلمه استرجاع را خواند و گریست و فرمود: «سلمت و رضیت و توکلت علیالله.» (کوفی، 1410ق، ص55)
1. بازی با فرزندان: یکی از نیازهای طبیعی کودکان بازی کردن و بازی دادن آنهاست. این لحظه از لحظههای بسیار شیرین برای کودکان است. بازی در این دوران به منزلة واکنش کودک در برابر عوامل محیطی و بروز استعدادهای نهفتة اوست و همچنین در پرورش نیروی ابداع و ابتکار کودک بینهایت مؤثر است.
حضرت زهرا (س) فرزندان خود را به بازی و مسابقه تشویق میکرد و گاهی با آنان به بازی مشغول میشد و با حرکتها و گفتارهای شیرین مادرانه و بالا و پایین انداختن فرزندانش، از احساسات پاک مادری سیراب مینمود. علیرغم اینکه ظهور اسلام در محیطی کاملاً بیفرهنگ و دور از تمدن بود، اما برنامه و شیوههای ارائهشده از طرف اولیای دین متمدنترین رفتار بود.
2. آموزش هنگام بازی: بانوی بزرگ اسلام هنگام بازی با کودکانش آداب زندگی و روحیة تعبد را زنده میکرد و در قالب شعر آن را مطرح مینمود. برای امام حسن (ع) این شعر را میخواند:
اشبه اباک یا حسن واخلع عن الحق الرسن
واعبد الها ذالمنن و لاتوال ذالاحن
فاطمه( سلام الله عليها ) كعبه¬ی عفاف و حجاب
قالت فاطمة الزهرا (س) : «خیر للنساء ان لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال» (قمی، 1376، ص256)؛ آنچه برای زنان، نیکوست این است که (بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز آنان را ننگرند. البته شایان ذکر است که منظور بانوی بزرگ اسلام نگاه جنسیتی به زن است نه نگاه انسانی.قرآن کریم وقتی دربارة حجاب سخن میگوید میفرماید: حجاب عبارت است از احترام گزاردن و حرمت قایلشدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند. از اینرو، نظرکردن به زنان غیرمسلمان را بدون قصد تباهی جایز میداند و علت آن این است که زنان غیرمسلمان از این حرمت بیبهرهاند. (جوادی آملی، 1381، ص413)
اصل تستر ظاهر و دارا بودن صفت کمالی عفاف برای زن مؤمن، یکی از وظایف دینی و انسانی بهشمار میرود که زنان مسلمان برای حفظ تقوا و کسب رضایت خدا و رسول خدا (ص) و ابراز بندگی خدا و از طرفی، برای حفظ امنیت اخلاقی اجتماع باید ملتزم به آن باشند. (نیلیپور، 1385، ص249)حال اگر کسی از تشخیص اصول ارزشی عاجز باشد، ممکن است حجاب را یک بند بداند، و حال آنکه قرآن کریم وقتی مسئلة لزوم حجاب را بازگو میکند، علت و فلسفة حجاب را چنین بیان میفرماید:
«ذَلِکَ اَدنَی اَن یُعرَفنَ فَلا یَؤذَینَ» (احزاب:59)؛ یعنی پوشاندن همة بدن به شناخته شدن این موضوع نزدیک است که اهل عفت و حجاب و صلاح و سداد میباشد. در نتیجه، وقتی به این عنوان معروف شوند، دیگر مورد اذیت واقع نمیگردند؛ یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نمیشوند. (طباطبایی، [بیتا]، ص510) این مسئله برای این است که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند؛ چراکه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند. (جوادی آملی، 1381، ص438)
از دیدگاه اسلام، فعال بودن زنان در عرصة سیاست و اجتماع امری معقول است و با ارائه چارچوب و ضوابط، این حضور در عین تحکم نقش منطقی و مثبت زنان در جامعه، بخصوص در مسئولیتپذیریهای جمعی، از اهمیت نقشهای دیگری که کسی غیر از زنان نمیتواند آنها را به خوبی ایفا کند نیز غافل نبوده است، حال آنکه امروزه متأسفانه، در بیشتر موارد، ضرورتهای حرفهای حالت غالب به خود میگیرد و تعهدات مادری و همسری به دست اهمال سپرده میشود. حضور حضرت زهرا (س) در مسجد مدینه و خواندن خطبه در دفاع از ولایت و همچنین در پشت جبهه برای درمان بیماران، مهر تأییدی است بر چنین حضوری.
عدم توجه به اصول و ضوابط و چارچوب اصلی این حضور ضابطهمند باعث شده علیرغم تمام تلاشها برای مساوات، زنان در بیماریهای قلبی، جرایم، و دخانیات هم فاصله خود را با مردان کم کرده و بخواهند در این سطح هم به مساوات برسند!بسی مایة تعجب و تأسف است که در نگرشهای جامعهشناختی فمینیستی، تلاش میشود توجیه مناسبی برای میزان کمتر جرایم زنان پیدا نمایند.
آنان معتقدند: اگر زنان کمتر از مردان مرتکب جرایم اجتماعی میشوند، به این خاطر است که دختران در فرایند اجتماعیشدن خود، بیش از پسران خویشتنداری را میآموزند. آموزش رفتارهای خاص زنانه، امری است که بعدها ارتکاب جرم، بخصوص رفتارهای خشونتآمیز را برای دختران و زنان مشکل و بعید میسازد. طبیعی است که اگر آموزش از جنسیت فارغ گردد، تفاوت مزبور نیز رفع خواهد شد. (فریبا علاسوند و انصاری، 1383، ص78)
پرورش شخصیت
دانشمندان روانشناس می گویند : تربیت کننده باید شخصیت کودک را پرورش دهد واعتماد به نفس را به او تلقین کند .مربی اگر به کودک احترام نگذاشت واو را کوچک شمرد وشخصیت او را خرد کرد .طبعاً ترسو وبی شخصیت بار می آید وخودش را زبون وبی ارزش می پندارد .هنگامی که بزرگ شد خودش را کوچکتر از آن می داند که به کارهای بزرگ اقدام کند. چنین فردی در اجتماع منشأ اثر واقع نخواهد شد وبه آسانی زیر بار ذلت خواهد رفت . روانشناسان برای تقویت روحی کودک مطالبی را به تربیت کنندگان توجیه می کنند که از جمله ی آنها موضوعات زیر است :
اول- اظهار علاقه ومحبت ونوازش کودک .این موضوعی است که دردرس اول بدان اشاره شد وگفتیم که حسن وحسین علیهما السلام از جهت محبت پدر ومادر ورسول خدا به قدرکافی برخوردار بودند.
دوم- باید صفات خوب کودک رایادآوری کرد واو را درحضورخودش ودیگران تعریف وتوصیف نمود وبزرگی نفس را به اوتلقین کرد.
رسول خدا بارها می فرمود : حسن وحسین علیهما السلام بهترین جوانان اهل بهشت وپدرشان از آنان بهتر است . پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به حسن وحسین می فرمود : شما ریحان خدایی هستید.
« ابوبکر» می گوید: پیغمبر روی منبر نشسته بود وحسن (علیه السلام) در پهلویش قرار داشت .گاهی به مردم نگاه می کرد وگاهی به حسن می فرمود : فرزندم حسن ، آقا وبزرگ است شاید به برکت او در بین امتم اصلاح شود.
« جابر» می گوید: روزی داخل خانه ی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شدم ودیدم حسن وحسین بر پشت آن حضرت سوارند وآن جناب با دست وپا راه می رود ومی فرماید : بهترین شتر ، شتر شما است وبهترین سوار شمایید .
علی بن ابیطالب (علیه السلام) به حسن وحسین می فرمود: شما پیشوای مردم وبزرگ جوانان اهل بهشتید واز ارتکاب گناه معصومید .خدا لعنت کند کسی را که با شما دشمنی کند.
حضرت فاطمه روزی حسن وحسین را خدمت رسول خدا آورد وعرض کرد : یا رسول الله حسن وحسین علیهم السلام فرزند شما هستند ، چیزی به ایشان عطا کن. فرمود:هیبت وسیادت خود را به حسن بخشیدم ، وشجاعت وجود خودم را به حسین دادم.
در اثر همین تربیت بود که زینب کبری با آن همه مصیبتهایی که دید خود را در قبال دستگاه ستمگر یزید نباخت ومرعوب آنان واقع نشد وبوسیله ی خطابه های شورانگیزش شهر کوفه وشام را منقلب ساخت ودستگاه جبار وخونخوار یزیدیان را رسوا ومفتضح ساخت.
- ابراهیم امینی ، بانوی نمونه اسلام فاطمه زهرا ، ص83 به نقل از بحار الانوار ، ج43 ، ص295.
- محمد باقر،مجلسی،بحارالانوار ، ج43 ، ص281.
اصول زندگي حضرت زهرا
زندگی فاطمه (سلام الله علیها) بر مبنا واصولی استوار است که همه آنها نشأت گرفته از اسلام محمد(ص) است .
- اصل هدفداری در هرکار وبرنامه واقدام در زندگی .
- اصل ایمان وباور داشت به آنچه که از جانب خدا به عنوان دستور العمل زندگی صادر شده .
- اصل تطابق عمل فاطمه (سلام الله علیها)، با تعالیم ودستورات اسلام .
- اصل وقار ، زهد وورع در همه امور وفعالیتها .
- اصل اعتدال د رامور به گونه ای که از دومرزافراط وتفریط کنار باشد.
- اصل صالح بودن عمل وانجام کاری که مذهب صلاحیت آن را تأیید می کند.
- اصل اتقان ومحکم کاری در امور به گونه ای که از هر گونه خلل وضرر به دور باشد.
- اصل خیر بودن عمل ورعایت منافع ومصالح عامه مسلمین.
- اصل اعمال اراده از سوی خود تا کاری که انجام می دهد د رخور حساب وکیفر پاداش باشد.
- اصل مشارکت اجتماعی ودوری از انزوا جویی ورهبانیت.
- اصل مقاومت وپایداری وثبات در رأی تا سر حد وصول به هدف.
- اصل صبر وتحمل در مصائب ودشواریهای ناشی از حرکت به سوی اهداف.
- اصل اعتماد واطمینان به خدا ویاد وذکر او در کارها.
- اصل جرأت وشجاعت نشأت گرفته از ایمان ووابستگی به خدا.
- اصل شکرگزاری در امور به خاطر امکاناتی که خداوند در اختیارش قرار داده است .
- اصل اقتدا به صالحان وپاکان ونیاکان ودر رأس آنها رسول گرامی اسلام.
- اصل ترجیح رضای خالق بر مخلوق در همه ی امور.
- اصل حفظ کرامت وجلال وشوکت انسانیت که انسان ذاتاً از احترام برخوردار است .
- اصل اطمینان واعتماد به خدا که بنده اش را در تنگناها به خود رها نمی کند.
- … .
وفاطمه (سلام الله علیها) مجموعه این اصول را مورد رعایت وعمل قرارمی دهد وازاین باب الگو وسرمشق زنان است.
فاطمه( سلام الله عليها ) كعبه¬ی عفاف و حجاب
فاطمه( سلام الله عليها ) با الهام از قرآن در گفتارش هماره با سبكي سنجيده سخن ميگويد و با وقار و متانت رفتار ميكند تا مبادا دل¬هاي بيمار به تزلزل بيفتد.
« فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ» (احزاب، 32 ) «پس به ناز سخن ميگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد».
دامنهي عفاف حضرت به ميزاني است كه حتي از فردي كور و نابينا حجاب ميكند و روا نميدارد كه بوي خوش و عطر آگيناش به مشام فردي بيگانه برسد. (مجلسي، 1403، ج43، ص91).
ايشان در اوج پروا و تقوا و عفاف، به مسئوليت¬هاي اجتماعي خويش ميانديشد و آنچه لازمه¬ی خارج شدن از خانه براي يك زن مسلمان و پرهيزكار است را فراموش نميكند. مقنعه بر سر مينمود «اشتملت بجلبابها» و چادر بر اطراف خود ميگرفت «لاثت خمارها» و در اجتماع ظاهر مي شد. به همان گونهاي كه خداوند متعال ميفرمايد: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ» (احزاب، 59 ) «اى پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش¬هاى خود را بر خود فروتر گيرند».
فاطمه ( سلام الله عليها ) در امر ستر و عفاف حتي براي پس از مرگ خود در انديشه بود و به اسماء كه محرم رازش بود فرمود: خوش ندارم برجسد زن پس از مرگ جامهاي افكند و حجم بدن نمايان باشد. به همين دليل از ايشان ميخواهد تا ترتيبي اتخاذ كند كه پيكر زنان به هنگام تشييع در پوششي قرار گيرد كه با وقار و عفاف و احترام همراه باشد. ( قائمي، 1377 ،ص248).
نقل شده است كه روزي خطاب به پدرش رسول خدا ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: پدر جان! همانا روز محشر را به ياد آورم كه چگونه مردم عريان در آن روز برانگيخته خواهند شد و واي بر ما در آن روز، و واي بر ما اگر خداوند ياريمان نكند. (كوفي، 1410، ص 445).
«و تزو دوا فان خير الزاد التقوي». (مجلسي، 1403، ج67، ص257).
در اين سخن حضرت فاطمه( سلام الله عليها ) به مصداقي از اين قاعده كل اشاره كرده است. اينكه لباس و پوشش آن دنيا را نيز بايد با تقوا و ايمان خياطي نمود.