عبرت هاي عاشور
شجاعت در برابر دشمن
از درس هاي مهم عاشورا، شجاعت و مردانگي است. نهراسيدن از سپاه دشمن و با قدرت و درايت عمل کردن، حتي اگر لشکر مقابل بيشتر و نيرومندتر باشد، کارگشاترين عامل پيروزي است. انسان آزاده و با اراده و پيرو حسين بن علي عليه السلام ، هيچ گاه توان خود را براي رويارويي با دشمن ناچيز نمي بيند و صحنه مبارزه را ترک نمي کند، بلکه با توکل به قدرت بي پايان الهي، با تمام وجود مقاومت مي کند.
حضرت علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد:
واللّه ِ لَو تَظاهَرَتِ العَربُ عَلي قِتالي لَما وَلَّيتُ عَنها.
به خدا سوگند اگر تمام عرب پشت به پشت هم دهند تا با من بجنگند، از آنها روي برنمي گردانم.
حضرت امام حسين عليه السلام در روز عاشورا و در حالي که نداي «هل من ناصر»ش ياري گري نداشت و تعداد لشکريانش از خرد و کلان به 150 تن نمي رسيد، با قاطعيت در برابر دشمن ايستاد. نه تنها يک قدم هم به عقب برنداشت، بلکه به همراه يارانش تا آخرين نفس در راه خدا و نبرد با غيرخدا ايستادگي کرد؛ زيرا بر اين باور بود که در اين راه شکستي نيست و شهادتش، احياگر دين اسلام است. بر اين اساس، در روز عاشورا مي فرمايد:
اَلا اِنّي زاحِفٌ بِهذِهِ الاُسرَةِ عَلي قِلَّةِ العَدَدِ و خِذْلانِ النّاصِرِ.
آگاه باشيد که من با همين گروه اندکي که به من پيوسته اند و با اينکه ياري کننده ها به من پشت کرده اند، آماده جهاد هستم.
اندک بودن ياران امام حسين عليه السلام در روز عاشورا و جهاد با همين ياران اندک در برابر انبوه دشمن، سندي محکم بر دلاوري و شجاعت امام حسين عليه السلام است.
پيام متن:
شجاعت، درس مهم عاشورا و يکي از رمزهاي پيروزي امام حسين عليه السلام بر دنياي کفر بوده است.
ايثار در راه خد
امام حسين عليه السلام مرد ايمان و عمل است و هرگز در راه جاودانگي نهضت عاشورا ترديدي به دل راه نداد. جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و از تمام هستي خود در راه خدا گذشت تا اسلام را زنده نگه دارد. او حتي در آخرين ساعت هاي حماسه کربلا که تا آن زمان دشواري هاي بسياري رخ نموده بود، پس از آنکه فرزند شيرخوارش، علي اصغر عليه السلام نيز شربت شهادت نوشيد، فرمود: «هَوْنٌ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي اَنَّهُ بِعَينِ اللّه ِ؛ اين مصيبت براي من آسان است؛ زيرا خداوند آن را مي بيند».
و آخرين کلام زيبايش در گودال قتلگاه اين بود که: «اِلهي رِضا بِرِضاکَ و تَسلِيما لِاَمرِکَ؛ خدايا (با تمام اين سختي ها و مصيبت ها)، به خشنودي تو خشنودم و تسليم فرمان تو هستم».
پيام متن:
مقام رضا و تسليم امام حسين عليه السلام در برابر خداوند و همچنين مقام شهود آن حضرت به اينکه در منظر و محضر الهي است، ايثار و تحمل مصيبت را بر او آسان کرده بود.
رهايي از دنياطلبي
ظواهر دنيا و دل بستگي هاي آن، چنان مردم کوفه را اسير خود کرده بود که در برابر امامشان به ناحق ايستادند و دينشان را به دنياشان فروختند. امام حسين عليه السلام در نخستين سخنراني خويش در روز دوم محرم مي فرمايد:
اَلا تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا يُعْمَلُ بِهِ و اَنَّ الباطِلَ لا يُتَناهي عَنهُ لِيَرغَبَ المُؤمِنُ فِي لِقاءِ اللّه فَإِنِّي لا أَرَي المَوتَ اِلاّ سعادَةً وَالحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلاّ بَرَما النّاسُ عَبيدُ الدُّنيا و الدِّينُ لَعِقٌ عَلي أَلْسِنَتِهِم يَحُوطُونَهُ مادَرَّت بِهِ معايِشُهُم فَإِذا مُحِّصوُا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ.
آيا نمي بينيد که مردم در زندگي ننگين و ذلت باري به سر مي برند که نه به حق عمل مي کنند و نه از باطل روگردان مي شوند. شايسته است که در چنين محيط ننگيني، شخص باايمان، فداکاري و جانبازي کند و به ديدار پروردگارش بشتابد. من در چنين محيط ذلت باري، مرگ را جز رستگاري و خوش بختي و زندگي با ستم کاران را جز رنج و نکبت نمي دانم. مردم، بندگان دنيا هستند و دين، لقلقه زبانشان است. پشتيباني آنها از دين تا آنجاست که زندگي شان در رفاه باشد و آن گاه که در بوته امتحان قرار گيرند، دين داران واقعي کم خواهند شد.
امام حسين عليه السلام همواره بر بي ارزشي دنيا و فناناپذير بودن زرق و برق آن تأکيد داشت و اين ديدگاه سيدالشهداء عليه السلام ، الهام گرفته از اين آيه شريفه است که:
قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ اْلآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقي وَ لا تُظْلَمُونَ فَتيلاً. (نساء: 77)
(به مردم) بگو که کام يابي دنيا، اندک و آخرت براي پرهيزکاران بهتر است و به اندازه تار هسته خرمايي بر شما ستم نمي شود.
پيام متن:
1. دنياطلبي، از شمار دين داران واقعي مي کاهد.
2. براي امام حسين عليه السلام ، مرگ در راه خدا در حالي که به حق، عمل و از باطل پرهيز نمي شود، سعادت و رستگاري است.
امر به معروف و نهي از منکر
اصلي ترين انگيزه قيام امام حسين عليه السلام ، اقامه معروف و دوري از منکر بوده است. بنا بر آنچه در قرآن کريم مي خوانيم:
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (آل عمران: 104)
بايد جمعي از شما دعوت به نيکي و امر به معروف و نهي از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.
امام حسين عليه السلام همه هستي و عزيزان خويش را در راه تحقق اين هدف عالي فدا مي سازد و در وصيت نامه ارشادگر و درس آموز خويش چنين مي فرمايد:
من از روي خودخواهي يا خيره سري يا به منظور آشوب و ستم گري به پا نخاسته ام، بلکه براي اصلاح امور مسلمانان و امت جد بزرگوارم قيام کرده ام. قصد من امر به معروف و نهي از منکر و احياي سنت جدم، رسول خدا صلي الله عليه و آله و پدرم، علي بن ابي طالب عليه السلام ميان امت اسلامي است.
پيام متن:
اهتمام و ايثار بزرگ سيدالشهدا در راه تحقق امر به معروف و نهي از منکر.
پایه های استوار سرزمین پهناورمان
بسیجیان، سرو قامتانی هستند که سرو در توصیف عظمتشان خمید و دریادلانی که دریا برای تفهیم وسعتشان خشکید. پروانه صفتانی که شمع از سوز و جمالشان آب شد، غیرتمندانی که کوه از هیبت غیرتشان فرو ریخت و طلایه دارانی که حق در سیمایشان متجلّی است.
چه خالصانه جان در کف می نهند و چه عاشقانه زندگی را در طبق اخلاص.
تو پایه های استوار سرزمین پهناورمان هستی، برپا باش که تو تکیه گاه شانه های خسته مظلومانی! تو همان «بسیجیده رزم با ترجمانِ» فردوسی و «نبرد آزمای ایران سپاهِ» نظامی هستی و ما همه تلاشهایت را در راه عمران، آبادی، امنیت و آزادی کشور اسلامیمان به قدمت هزاران بهار، ارج مینهیم، که این همه شکوه و عظمت و این همه مردانگی و غیرت را چگونه ببینیم و چگونه پاس نداریم، ای بسیجی سلحشور!
تو سینه ای وسیعتر از اقیانوس داری. شانه های سترگت تابِ تحمّل تمامِ مظلومیت های تاریخ و محرومیت هایِ مظلومانه را دارد. در صنوبرِ قلبت هر لحظه جوانه های ایمان می شکفد و در تاریخِ توفان خیز سرزمینمان هر لحظه شکوه شان حماسه می آفریند. تو فاتحِ دروازه های حقیقت و فاطر کاخهای خیالی هستی.
به احترام تو ، تمام قد می ایستم …
تو را می ستایم نه به خاطر حماسه ها که آفریدی ، نه به خاطر معامله با حضرت دوست بر سر جان شیرینت ، نه به خاطر دستهای مهربان و خشن و پینه بسته و مردانه ات ، گاه کوچک و بچه گانه ات و گاه ظریف و لطیف و زنانه ات ، که آنگاه که باید ، آر پی جی زن می شد یا بی سیم چی ، وسیله التماس و خواهش در برابر فرمانده می شد که چند ماه کسری سن تو را ببخشد یا مرهمی می شد بر زخم برادر مجروحت ، و گاه در نهایت خلوت و سکوت شبها دست نیاز می شد به سوی عزیز بی نیاز .
بسیجیتو را می ستایم نه به خاطر پاسداشت غرور ملی که از یک وجب از این خاک مقدس نگذشتی تا آن را به تاراج برند ، نه به خاطر آنکه از تمام بظاهر خوشی ها گذشتی ، کلاس و دانشگاه ، بازار و اداره ، زمین و زمان و همه و همه را رهاکردی برای ادای دین .
تو را می ستایم نه به خاطر تمام رشادتها و جسارتهایت که ناممکن ها را ممکن می کرد با ذکر یا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، نه به خاطر عزت نفس و صبر و بردباریت در زمان اسارت ، نه بخاطر کم لطفی ها و طعنه ها و کنایه ها و گاه دشنام ها که پس از دفاع از زبان دوستان به ظاهر دوست شنیدی و جواب همه آنها را با تلخند دادی .
فقط و تنها فقط به خاطر آن تو را می ستایم که بر سر آرمانت باقی ماندی و لحظه ای از راه رفته باز نگشتی ، تو را می ستایم که بر سر عهد و پیمانت با ولی خویش راست قامتانه ایستادی و لبیک گفتی به هل من ناصر پیر جماران و لحظه ای قد خمود نکردی و سرمشق شدی برای کوفیان و همه کوفی صفتان از حال تا همیشه تا یاد بگیرند که چگونه باید مشق عشق کرد در دفتر ولایت .
تو را می ستایم به قدر تک تک ثانیه هایی که فرزندان این مرز پر گهر در امنیت و آرامش ، در صحت و سلامت ، رشد کردند و بالیدند ، افتخار آفریدند و جاودانه شدند .
تو را می ستایم ای برادر و خواهر رزمنده و بسیجی ام ، تو را می ستایم و به احترام تو ، تمام قد می ایستم .
کدام اندیشه پلید...؟
کدام دست، گوشه گیر این خرابهات کرد و شناسنامه مصیبت در دستانت گذاشت؟
کدام اندیشه پلید، چشمهای کوچکت را گریه خیز ماتمها کرد؟
به کدام جرم، گامهای کودکی ات را این چنین آواره صحراها کردند؟
این وقاحت ظالم، از روزنه کدام غار بیرون ریخت که شبهایت را بی ستاره کرد و شانه هایت را بی تکیه گاه؟
دیوارهای ستمگر تاریخ، چشمهایت را تحمل نتوانستند و نفسهای معصومت را به چوبها سپردند.
از عاشورا بیاموزیم
از عاشورا، رهايي از رفاه زدگي، وارستگي از علايق زندگي، رهايي از بيم و اميد شيطاني، معروف گرايي، منکرستيزي، پاسداري از حقوق اجتماعي، احساس مسئوليت خدايي، ايمان به غيب، آخرتگرايي، دفاع از دين، اصلاحات راستين، جهاد براي احياي اسلام و اجراي قرآن، بي بال پريدن، و از شهادت خود و ياران نهراسيدن را بياموزيم .
صداي سيد شهيدان را بهتر بشنويم
او بشريت را به عزت فرا مي خواند، ما براي ذلت توجيه جستجو مي کنيم .
او ما را به استقلال از بندگي غير خدا دعوت مي کند، ما به بندگي بندگان سر سپرده ايم .
او بشريت را به توحيد و عبادت الله و فقط الله، فرا مي خواند، و ما فرياد مشارکت برآورده ايم .
او خواهان آزادي راستين، آزادي فکر و فرهنگ از شبکه عنکبوتي تبليغات کفر و شرک و بيداد جهاني است، ما بجاي نوشيدن شير شيرين آزادي به پستانکهاي آزادي (آزاديهاي توليد آمريکا) سرگرم شده ايم .
شعار سيدالشهدا، همان شعار توحيد است، دو بعدي است، ترکيبي از نفي و اثبات . خوب گوش بسپاريم: «لا اله الا الله » . انديشه عاشورا هم دو بعدي است; يعني، ترکيبي از «نه » و «آري » است .
عاشورا، «نه » بزرگ تاريخ است . «نه » به کفر جهاني، «نه » به شرک جهاني، «نه » به نفاق داخلي، «نه » به بيداد بين المللي، «نه » به ليبراليسم، «نه » به پلوراليسم، «نه » به سلطنت، «نه » به حزب بازي و جناح گرايي، «نه » به غربزدگي و شرقزدگي، «نه » به تساهل و تسامح، «نه » به اصلاحات آمريکائي، «نه » به تبعيض و فقر و فساد، «نه » به مردم سالاري منهاي دين و «نه » به دينداري بدون دين شناسي و فقاهت .
در بعد مثبت، شعار عاشورا، فرياد لبيک و تسليم و آري و احترام است .
«لبيک » به خدا، «لبيک » به رسالت، «لبيک » به امامت، «لبيک » به حق و عدالت و تسليم در برابر حقوق ديگران، «لبيک » به اذان و نماز و نيايش، «لبيک » به قرآن و سنت نبوي صلي الله عليه و آله و «لبيک » به مرجعيت و فقاهت راستين .
آواي سيد الشهدا عليه السلام را بهتر بشنويم و توحيد را از حسين بياموزيم و از طبل تو خالي استکبار نهراسيم . عاشورا عصاره «معروف گرايي » و «منکر ستيزي » فرزند فاطمه عليها السلام در سراسر تاريخ است و کربلا نقطه تلاقي حق و باطل در سراسر گيتي .