محرومیت از انجام اعمال صالح
در روایت آموزندهای آمده است: شخصی از امیرالمؤمنین امام علی (علیهالسلام) سؤال کرد که چرا من از شب خیزی و از خواندن نافله سحر محرومم؟ امیرالمؤمنین جواب خیلی سادهای داد، فرمود: «انت رجل قد قیدتک ذنوبک؛ مردی هستی که گناهانت، دست و پایت را به غل و زنجیر بستهاند، نمیگذارند بلند شوی.» این خیلی عجیب است و خود یک حقیقتی است. «محرومم» معنایش این است که نه فقط بیدار نمیشوم، بیدار هم که بشوم نمیتوانم بلند شوم. فرمود : یک غل و زنجیر نامرئی به دست و پایت هست، خودت هم نمیدانی. یعنی اگر میخواهی بلند شوی اول باید آن غل و زنجیرها را باز کنی. بندهای نامرئی به دست و پایت زده شده؛ تا آنها را باز نکنی، نمیشود. باز کردن آنها یعنی چه؟ یعنی قبلاً توبه کردن، خود را پاک کردن و شستشو دادن، تا بعد خداوند چنین توفیقی به تو بدهد.
هر عمل صالح که در نزد خداوند پذیرفته شود و عاملی همچون گناه آن را نسوزاند، انسان را رشد میدهد و به کمال نزدیک میکند. توفیق انجام اعمال صالح و حفاظت آنها، برای هر کسی پدید نمیآید. لطف خداوند در دادن توفیق عمل صالح، شامل کسانی است که از گناه پرهیز میکنند. امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «ان الرجل یذنب فیحرم صلوة اللیل وان عمل السییء اسرع فی صاحبه من السکین فی للحم»: همانا شخص گناهی میکند و در اثر آن از نماز شب محروم میشود و تأثیر کار بد در عامل آن از تأثیر کارد در گوشت سریعتر است.
مهمترین خواسته در دعای قنوت

یکی از دعاهای رایجی که اکثر به اتفاق در دعای قنوت میخوانیم؛ دعای قرآنی؛ «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ» میباشد. در این مقاله به مختصری پیرامون این دعای عظیم الشأن قرآنی میپردازیم.
«وَ مِنْهُمْ مَن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الاْخِرَةِ حَسَنَةً و َقِنَا عَذَابَ النَّارِ * أُولئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا وَاللّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ؛[1] و گروهی از آنان میگویند : پروردگارا! به ما در دنیا نیکی و در آخرت هم نیکی عطا کن، و ما را از عذاب آتش نگاه دار. * اینانند که از آنچه به دست آوردهاند، نصیب و بهره فراوانی دارند، و خدا حسابرسی سریع است.»
پروردگارا
پروردگار ! آگاهی تو از گاه و بیگاه من و علم تو به آنچه از من پنهان و بر من آشکار است . هراس است و باعث افتخار
هراس از آن که خداوند برزگ و قادر و متعال وقتی هیچ از من و اعمالم نیست که بر تو پیدا نباشد با این همه ناشایستگی و نادانستگی چه کنم
که حتی خجلت و سر فکندگی به فریاد شرمساریم از این اعمال نمی رسد
و هراس از تو و فهر تو بهترین توفیق حالم می شود
و افتخار خداوند که در هر حال و هر حالتی و در هر گاه و بیگاهی چه در ظلمت سیاه شب و چه در روشنایی سپید روز چشمان خداوند همراهیم می کند و امن و امانم می بخشد .
و در حیرت ! ذهن من آدمی که در پیشگاه علم ازلی تو تفاوتی میان پیدا و پنهان نیست و حتی سخنی که به سر و در خلوت گفتن به فاش و آشکار می ماند در نظر تو !
چه می گویم من و چه می گویم من خداوند و چه می گویم کدام سر و کدام پنهان که وقتی همه چیز ، همه چیز بر تو و چشم تو عیان است چه حاجت به بیان
و حالا که این همه بر تو عیان است و همه سر بر تو آشکار !
چه کس امین تر از تو برای بازگو گفتن سر امانم
و خداوند تزدیکتر از …
خداوندا
خداوندا ! چگونه اندرز کنم قدر خطایی را که دست در دست تو
و چشم در چشمت مهر فراموشی زده ام !
پای عهد نامه ای که با تو بسته بودم ….
دستم را گرفته بودی به آن عهد
و من گره از گره ات باز کردم به سست قدمی
و لرزیدم و از لرزه ام هبوط هبوط پیدار شد …
هرچند به نزول شأنی ، شأنی بر من نزول یافت
و در شقاوت خطا سعادت تو به میان آمد .
و تو که هماره پذیرنده ام بودی
و من به معنی هدایت دل خوش
اما حکم ، حکم تو بود
و ما ، ما آزموده ایم
و این روزگار دور خداوند هر چند که نزدیکی
کی سر خواهد آمد
کی نزدیک تو خواهیم .
خداوند نزدیکتر از ….
تا کی ورق ورق کنم این سر رسید را
تا کی ورق ورق کنم این سر رسید را / چون کودکی رسیدن سال جدید را
با دست زیر چانه تو را آه می کشم / چون غنچه ای که آخر اسفند، عید را . . .
ای جمالت بهشت جان، مهدی
روی از ما نکن نهان، مهدی
ما به عشق تو زنده ایم مولا
یاد تو، عمر جاودان مهدی
اللّهم عجّل لولیک الفرج