قصه آدمیان
پروردگار بگذار ای بار من قصه آدمیان را برایت باز گو کنم چون کودکی که قصه آموخته از والدین را برایشان دوباره خوانی می کند و یا آمزنده ای که با آموزگار خویش آموزه پس می دهد
آن روزگار کم بودیم و تنها مردی و زنی که آغازگر خلقت و هم هبوط نمودند
و در گذر زمان ما آرام آرام پیش چشمان تو به سرعت مشمول تکثیر شدیم
و به حکمت تو در شعبه ها و در فرق زیاد و بسیار ازدیاد یافتیم
و آنگاه هر یک در اقلیمی از این جهان پهناور کوچک مسکن یافتیم
و جمعی و قومی شدیم به رنگی و نِادی و زبانی
گاهی اهل گناه و گاهی صالح ، گاهی اهل کذب و گاهی صادق
تقدیر توبود که یکدیگر را بشناسیم و به وسعت خلقت تو آفرین گویم
و اما باز آدمی و اشتباه شانه به شانه شدند تا از همان ، انسانیت غافل شویم و در تصور کوچکمان خویش را از دیگران بر تر یابیم .
و خداوند نمی دانم کجای قصه که سرگردان شدیم
و فراموشمان شد که هیچ کداممان را بر دیگری برتری نیست
و برتری تنها از آن توست و غافل شدیم که ایمان و تقوا و توسل به تو است که بزرگوار و برتری می کند و هیچ …
و خداوند که تنها تویی که از حال و قصه تنهای همه ی ما اگاه و بر ما دانایی
تو بگو
و اندازه کن تقوای ما را
و بگو که کدام یک برتریم نزد نگاه تو
و نه نزد نگاه غیر از نگاه تو
و تنها نگاه تو .
و خداوند نزدیکتر از …
فرم در حال بارگذاری ...
سلول بنیادی سرطان
حتماً تا کنون با افرادی برخودر کرده اید که با روشهای معمول برای از بین بردن سرطان درمان شده اند اما مدتی بعد با نوع دیگری سرطان مواجه شده اند. شاید تصور می کنید این روش ها موثر نیست و ریشه سرطان در برابر این نوع درمان ها مقاومت نشان می دهد و سبب رشد مجدد غده های سرطانی می شود. شناخت بهتر سلول های بنیادی و پیشرفت دانش بن یاخته ها می تواند در یافتن بهتر دلیل برای این موضوع به ما کمک کند.
pan>
...
سلول بنیادی سرطان سلول های سرطانی هستند که در تومورها و یا سرطان های خون یافت می شوند که ویژگی های مربوط به سلول های بنیادی عادی را دارند، به ویژه توانایی تبدیل شدن به همه ی انواع سلولی که در اندام میزبان یافت می شود.سلول های بنیادی سرطانی، تومورزا ( تومورژنیک) هستند. ممکن است سلول های بنیادی سرطان از طریق فرایند خود تجدید پذیری و تمایز به چندین نوع سلول، تولید تومور کنند. چنین سلول هایی در تومور به صورت جمعیتی مجزا باقی می مانند و سبب عود کردن و متاستاز و ایجاد تومور جدید می شوند. بنابراین پیشرفت درمان های ویژه ای که سلول ها بنیادی سرطانی را هدف قرار دهد امید بهبود بیماران مبتلا به سرطان و کیفیت زندگی آنها به ویژه برای کسانی که با متاستاز سرطان روبه رو هستند را بیشتر می کند.
درمان های موجود برای سرطان که موثر به نظر می رسند و قادر اند کوچک شدن تومور را تسریع کنند اکثراً بر اساس مدل های حیوانی گسترش یافته است. اما مدل های حیوانی نمی توانند یک مدل کامل از بیمار های انسانی ایجاد کنند. به خصوص در موش که طول زندگی آن از دو سال تجاوز نمی کند و بنابراین مطالعه ی متاستاز و عود کردن تومور را دشوار می سازد.
کارامدی و موفقیت درمان سرطان در مرحله ی اول با میزان بریدن توده تومور سنجیده می شود. اما سلول های بنیادی سرطان می توانند بخش خیلی کوچکی از بقایای تومور را تشکیل دهند و با فعالیت خود تومور جدیدی بسازند. روش های متداول شیمی درمانی سلول ها تمایز یافته یا درحال تمایز را که قسمت عمده ی توده تومور را شکل می دهند هدف قرار می دهند اما باید توجه داشت که این سلول ها تنها حجم تومور را می ساند و قادر به تولید سلول های جدید نیستند و در پیشرفت بیماری و رشد تومور نقشی ندارند در حالیکه جمعیت بن یاخته های سرطانی که سرطان و رشد تومور را سبب می شوند، دست نخورده و دور از چشم باقی مانده و باعث عود کردن بیماری می شوند.
وجود بن یاخته های سرطانی موضوع بحث برانگیزی در تحقیقات بالینی است چراکه مطالعات موفق نشده اند شباهت ها و تفاوت های بین بافت سلول های بنیادی معمولی و سلول های بنیادی سرطانی را پیدا کنند. برای باقی ماندن جهش های زیادی که لازمه ی سرطان زایی است سلول های سرطان باید قادر به ادامه ی تکثیر و ایجاد سلول های بنیادی جدید باشند چراکه سلول های تمایز یافته نمی توانند به طور نامحدود تقسیم شوند.
به علاوه منشاء سلول های بنیادی سرطانی هنوز مورد سوال است، آیا آنها از سلول های بنیادی منشاء می گیرند که توانای تنظیم تکثیر خود را از دست داده اند، یا از جمعیت های تمایز یافته ای از سلول های مولد که توانایی اکتسابی خود تجدید پذیری، که مربوط به شکل گیری سلول های بنیادی است، دارند؟
اولین شواهد برای سلول های بنیادی سرطانی در سال 1997 در مجله ی نیچر پزشکی چاپ شد. بونت و دیک یک زیر جمعیت از سلول های لوسمیا را جداسازی کردند که نشانگر سطحی CD34 را بیان می کند اما فاقد نشانگر CD38 است. آنها ثابت کردند که این سلول ها قادر به ساختن تومور در موش های با نقص ایمنی شدید که از لحاظ بافت شناسی مشابه دهنده است می باشند.
در تحقیقات بر روی سرطان، گاهی اوقات برای ایجاد یک تومور سلول های تومور به حیوان آزمایشی تزریق می شود. پیشرفت بیماری در طول زمان دنبال می شود و می توان توانایی داروهای جدید در مهار آن تومور را آزمایش کرد. اگرچه برای شکل گیری تومور لازم است هزاران یا ده ها هزار سلول تزریق شود که ممکن است به دلیل روش شناسی ضعیف باشد، برای مثال سلول های تومور طی انتقال قابلیت حیاتی خود را از دست داده باشند ویا به علت اهمیت حیاتی محیط اطراف سلول و محتوای بیوشیمیایی که سلول به آن تزریق می شود باشد. اما حامیان الگوی سلول بنیادی سرطانی معتقدند که تنها بخش کوچکی از سلول های تزریق شده، سلول های بنیادی سرطانی است که توانایی تولید تومور را دارند. برای مثال بر اساس تحقیقات بونت و دیک در لوسمیای میلوئید حاد فراوانی این سلول ها کمتر از 1 در 10000 است.
شواهد بیشتر برای وجود سلول بنیادی سرطانی از مطالعه ی ساختار بافتی تومورها حاصل می شود. بسیاری از تومور ها بسیار ناهمگن هستند و شامل چندین نوع سلول از اندام میزبان می شوند. معمولاَ با متاستاز تومور و تغییر اندام میزبان نیز ناهمگنی حفظ می شود. این امر به این اشاره دارد که سلول های تولید کننده ظرفیت تولید انواع سلولی را دارند. به بیان دیگر این سلول ها دارای توانایی تمایز یابی به انواع مختلف سلول ها ( چند توانی) می باشند که از ویژگی های سلول های بنیادی است.
فرم در حال بارگذاری ...
ژئوتوريسم
ژئوتوريسم گردشگرى آگاهانه و مسئولانه در طبيعت با هدف تماشا و شناخت پديده ها و فرآيندهاى زمين شناختى و آموختن نحوه شکل گيرى و سير تکامل آنهاست. نکاتى که در اين تعريف بايد مورد توجه قرار گيرند: آگاهانه: يک ژئوتوريست با هدف مشخص و برنامه قبلى به يک منطقه مسافرت مى کند. در واقع او مى داند که از اين بازديد چه انتظارى دارد و چه خواهد ديد او از موضوع مورد بازديد شناخت کلى دارد. مسئولانه:
ژئوتوريست به ارزش وحساسيت پديده هاى زمين شناختى آگاه است. و در هنگام استقرار در منطقه و بازديد از وارد نمودن هرگونه آسيب به آنها و طبيعت بيرون خوددارى کرده ود يگران را نيز از اين کار باز مى دارد .
...
طبيعت فعاليت هاى ژئوتوريستى در محيط طبيعى انجام مى شود .بازديد از موزه هاى علوم زمين به تنهايى نمى تواند يک فعاليت ژئوتوريسمى باشد و بيشتر يک فعاليت تکميلى در کنار ژئوتوريسم به حساب مى رود. البته بازديد از سايت هاى فسيلى در شمار فعاليت هاى ژئوتوريسمى به حساب مى آيد. پديده هاى زمين شناختى حاصل عملکرد فرايندهاى گوناگونى است که در طول تاريخ زمين شناختى وزمين ريخت شناسى(ژئوموروفولوژيک) موضوع مورد علاقه وتوجه ژئوتوريسم است.
آموزش:
يکى از اهداف ژئوتوريسم آموزش مفهوم هاى پايه علوم زمين به همگان به ويژه کودکان ونوجوانان است آشنايى با پديده هاى زمين شناختى و ارزش آنها موجب احساس نزديکى بيشتر با زمين وطبيعت و افزايش حس مسئوليت فردى واجتماعى افراد نسبت به حفاظت از اين پديده ها خواهد شد . پيش از اين به دليل نو بودن موضوع ژئوتوريسم عدم ارائه تعريف دقيق از آن و نبود منابع ومستندات تدوين شده اين نوع گردشگرى (بوم گردى) در نظر مى گرفتند.حقيقت اين است که هر دو رشته گردشگرى (ژئوتوريسم و اکوتوريسم ) زيرمجموعه اى از توريسم وابسته به طبيعت Nature) (based tourism به شمار رفته و زيرشاخه يکديگر نيستند. تفاوت بزرگ اين دو اين است که اکوتوريسم بيشترين توجه را به موجودات زنده ومحيط هاى زندگى (گياهى وجانورى) معطوف مى دارد (همانگونه که نام آن وارتباطش با اکوسيستم و اکولوژى آن بر مى آيد). اما ژئوتورييسم به پديده هاى زمين شناختى وزمين ريخت شناسى پرداخته و در واقع با طبيعت بيجان وسير تحولى آن سروکار دارد .حتى در مواردى که ژئوتوريسم موضوع فسيل ها را مورد نظر قرار مى دهد-به يک موجود اکنون غير زنده - يا سنگ(سنگواره)توجه کرده است هر چند که اين سنگ خواستگاه زنده داشته است. البته موضوع سنگواره ها پل ارتباطى بين دانش زمين شناسى، زيست شناسى و آب وهوا شناسى ديرين است.
براى جداسازى ژئوتوريسم واکوتوريسم مثال زير مى تواند تفاوت ها را به روشنى بيان نمايد:
رشته هايى مانند کوه نوردى تپه نوردى از زيرمجموعه هاى اکوتوريسم هستند اما هدف وفعاليت اکوتوريسم ها و ژئوتوريست ها در اين بخش از طبيعت انجام مى دهند يکسان نيست .براى يک ژئوتوريست ، هدف کوهنوردى يا تپه نوردى نيست و سفر به اينگونه جاها براى شناخت ومطالعه خود پديده (کوه ، تپه، دره و…)و چگونگى پيدايش وساختار آن است. اين در حالى است که يک اکوتوريست براى کوهنوردى ورزشى يا تفريحى، بازديد از چشم اندازها وتماشاى گياهان و جانوران هدف هايى اين گونه ، به طبيعت سفر مى کند.
به طور کلى ژئوتوريسم نوعى گردشگرى طبيعى بر پايه دانش زمين شناسى است .
راس داولينگ و ديويد نيوسام در کتاب ژئوتوريسم (2006) آشکارا ژئوتوريسم را گردشگرى زمين شناختى و (نه گردشگرى جغرافيايى) دانسته اند. همچنين در خلال نخستين کنفرانس جهانى ژئوتوريسم (فريمانتل استراليا 2008) در روز پايانى کنفرانس ، گفتگوهاى پردامنه اى در مورد پيوستگى ژئوتوريسم با دانش زمين شناسى و جغرافيا بين کارشناسان و شرکت کنندگان پيش آمد که پس از پايان ديدگاه هاى گوناگون دانش زمين شناسى از آن رو که فرآيندها و پديده هاى زمين شناختى بيشتر و گسترده ترى را در مقايسه با جغرافيا (ژئومورفولوژى/ زمين ريخت شناسى) زير پوشش مى گيرد، به عنوان پيوسته ترين رشته علمى با زمين ريخت شناسى ) زير پوشش مى گيرد، به عنوان پيوسته ترين رشته علمى با ژئوتوريسم پيشنهاد شد. همچنين همگان به اين هماهنگى رسيدند که تعريف پيشين ژئوتوريسم از سوى انجمن ملى جغرافياى آمريکا(نشنال جئوگرافى) با آنچه اکنون در ديگر جاهاى جهان به کار مى رود يکسان نبوده و نمى تواند به عنوان مفهوم ژئوتوريسم به کار رود. اين تعريف تنها در آمريکا و با توجه به ويژگى هاى مورد نظر آن کشور کاربرد دارد . شايان ذکر است که اين هماهنگى با حضور چند تن از نمايندگان سرشناس ژئوتوريسم کشور آمريکا بدست آمد. ژئوتوريسم اصلى ترين فعاليتى است که در محدوده يک ژئوپارک انجام مى شود. اما مى تواند در خارج از اين محدوده يعنى در يک ژئوسايت منفرد نيز صورت پذيرد. ترانشه جاده ها و ديواره ها از ديگر مواردى هستند که مى توانند پديده هاى زمين شناختى را دربرداشته ونمايش دهند. اين گونه موارد که حالتى کم وبيش خطى دارند را نمى توان ژئوسايت در نظر گرفت. عنوان ژئوتوريسم مسير يا مسير ژئوتوريسمى براى اينگونه موارد بکار مى رود.
ژئوتوريست ها معمولاً گردشگرانى قانع هستند که به دنبال هتل هاى لوکس وشرايط بسيار عالى خدماتى نيستند. آنها مى توانند به راحتى در چادر و در شرايط ابتدا زندگى کنند، مسيرهاى طولانى وسخت را پيمايش کنند وبيشترين ارتباط ونزديکى را با طبيعت داشته باشند. اين يکى از مزيت هاى ژئوتوريسم به شمار مى رود و نشان مى دهد که اينگونه از گردشگرى اين رويداد و اين هماهنگى ، يکى از اهداف و آرمان هاى تشکيل ژئوپارک ها نيز بوده است .
فرم در حال بارگذاری ...
مرا به غیر خودت وامگذار
خدایا ! می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های مادی زندگی ، مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند .
آرامش ظاهری مرا نبینید ، در درون من غوغایی بپاست . هوای نفس من در صدد تسلط بر همه ی اعضا و جوارحم برآمده است ؛ پی در پی دستور می دهد و مرا به سوی معصیت می خواند و پس از انجام هر گناهی مرا به گناه بعدی دعوت می کند نه خسته می شود و نه خستگی مرا درک می کند او برای جهنمی کردن من به گونه ای تلاش می کند که گویی خواست دیگری ندارد . نه شب می شناسد نه روز ، نه وقت می شناسد و نه بی وقت .
...
خدایا ! به داد من برس . این نفس من است که مرا از بندگی منحرف می کند و از مسیرهایی عبور می دهد که پرتگاه های هلاک کننده ای دارد که اگر از این مسیر ها عبور کنم با خواری و زبونی سقوط خواهم کرد . نفس در من حالتی ایجاد کرده که در طاعت تو ، دنبال بهانه ای می گردم تا کوتاهی کنم و از طرفی دیگر ، آرزوها و باند پروازی های مرا آنچنان طولانی می کند که هرگز به انتهای آن نمی رسم و با کوچک ترین مشکلی بی تاب می شوم و صبر و استقامتم را از دست می دهم . اگر خیر و خوبی و گشایشی به من روی آورد به جای شکر گزاری عملی ، نعمت ها را در مسیر لهو و لعب افراط و تفریط و غفلت و فراموشی قرار می دهم گویا کار از کار گذشته .
ای خدا ! من فقط به تو شکایت می کنم از دشمن همیشگی خودم نفس اماره و شیطان . دیگر یقین دارم او دشمن سرسخت من است زیرا همیشه برای گمراهی من نقشه می کشد و از طرفی قلبم را پر از وسوسه و بد اندیشی کرده و افکارم را به سوی وهم و خیال می چرخاند . خیالم از این شاخه به آن شاخه می پرد نه ثباتی در ایمان دارم و نه حضور قلبی در عبادت .
دنیا را برایم آنچنان زیبا نشان می دهد که زیبایی های بهشت را فراموش می کنم . گویا دیواری بین من و حرکت به سوی بهشت و اطاعت الهی ساخته است دیگر هیچ راهی برایم نمانده جزء اینکه به سوی تو پناه بیاورم و از قدرت تو کمک بگیرم که قلبم را قساوت پر کرده . وارونه و دگرگون شده تیرگی و زنگار گرفته .
ای خدای چاره ساز ! کمکم کن تا تا قلب زنگار گرفته را با اشک چشمم بشویم که شایسته ی تقدیر تو باشد . ای خدای مهربانم ! مرا به غیر خودت وامگذار … .
فرم در حال بارگذاری ...
معرفی gps
سلام امروز كمي در مورد GPS كه كاربردهاي فراواني در زمين شناسي دارد صحبت ميكنم. ( Global Positioning System ) يك سيستم هدايت ( ناوبري ) ماهواره اي اســت شـامل شبكه اي از 24 ماهواره درگردش كه درفاصله 11 هزارمايلي ودر شش مدارمختلف قراردارند .
اين ماهوارها درعرض 24 ساعت دوباركامل بـــرگرد زميــن مي گردنــــــد . ( باسرعتي درحدود 108 مايل درثانيه ) ماهوارهاي GPS به نام NAVSTAR شناخته مي شوند .با استفاده از حداقل سه ماهواره يا بيشتر ، GPS مي تواند طول و عرض جغرافيايي مكان خود را تعيين نمايد . ( كه آن را تعيين دو بعدي مي نامند . ) و با تبادل با چهار ( و يا بيشتر ) ماهواره يك GPS مي تواند موقعيت سه بعدي مكان خود را تعيين نمايد كه شامل طول و عرض جغرافيايي و ارتفاع مي باشد .
با انجام پشت سر هم اين محاسبات ، GPS مي تواند سرعت و جهت حركت خود را نيز به دقت مشخص نمايد .يك گيرنده GPS نه تنها ماهواره هاي قابل استفاده را تشخيص مي دهد بلكه مكان آنها را درآسمان نيز تعين مي كند
![رضا ياراحمدي رضا ياراحمدي](https://z-emadi.kowsarblog.ir/media/shared/global/avatars/_evocache/default_avatar_unknown.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1425391638?size=64&default=https%3A%2F%2Fkowsarblog.ir%2Fmedia%2Fshared%2Fglobal%2Favatars%2Fdefault_avatar_unknown.jpg)
افتاده ای بی حاصلم گمگشته ای پا در گلم
درمانده از صد مشکلم از حد برون درد دلم
افتاده ام بر روی خاک
یابن الحسن روحی فداک
فرم در حال بارگذاری ...