راه فاطمه
قرآن کریم کتاب هدایت است «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم » که توسط مفسران الهی که دارای علم لدنی و عصمت هستند روشن و آشکار میشود «ولا رطب و لایابس الا فی کتاب مبین».
همچنین پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) هم هدایت انسانها را مزد رسالت خود قرار داده که سود هدایت آن به خود انسان میرسد؛ ولی چون او رحمه للعالمین است از هدایت انسانها به مزد خودش تعبیر نموده است.
وچنانچه فاطمه ( سلام الله علیها ) پارهی تن پیامبر است پس باید با تأسی به محبوبه رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) این راه هدایت را به آسانی سیر نمود.
راه فاطمه( سلام الله علیها ) ، راه هدایت و سفینه النجاه و راه قرآن است.
راهی که تنها راه دیروز نبوده و نیست بلکه راه امروز و هر روز است.
راه فاطمه ( سلام الله علیها ) ، راه فطرت است و در همه جای جهان قابل اجرا و عملی است.
راه فاطمه ( سلام الله علیها ) ، محور درسهاست و زنان جامعه باید با الگو پذیری از این الگوی حسنه، درس اخلاص و بندگی، خوف و خشیت از خداوند، ایثار و نوع¬دوستی و عفت و حجاب … بگیرند.
و درس رفتار با والدین و رفتار با همسر و فرزندان خود را از ایشان فرا گیرند.
و در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی خود نیز پیروان خوبی برای آن حضرت باشند.
فرم در حال بارگذاری ...
شیوههای تربیتی فاطمه (س)
خانة حضرت زهرا (س) یکی از بزرگترین دانشگاههای انسانسازی است که با رعایت و ملاحظة همه جنبههای تربیتی، بالاترین و موفقترین چهرههای انسانی را تربیت نموده و به جامعة بشریت ارائه داده است. تحمل بالای فرزندداری و تربیت صحیح آنان، شیر دادن به فرزندان، تهیه لوازم بچهداری (گهواره)، رسیدن به انواع موقعیتهای خانوادگی، و سرودن شعر برای فرزندان و حتی پدر و شوهر، از مواردی بود که ایشان بدان اهتمام میورزید و همچنان رویکرد توحیدی بر این حوزه از زندگی ایشان سایه افکنده بود. وقتی پیامبر (ص) از خبر شهادت امام حسین (ع) او را آگاه کرد، کلمه استرجاع را خواند و گریست و فرمود: «سلمت و رضیت و توکلت علیالله.» (کوفی، 1410ق، ص55)
1. بازی با فرزندان: یکی از نیازهای طبیعی کودکان بازی کردن و بازی دادن آنهاست. این لحظه از لحظههای بسیار شیرین برای کودکان است. بازی در این دوران به منزلة واکنش کودک در برابر عوامل محیطی و بروز استعدادهای نهفتة اوست و همچنین در پرورش نیروی ابداع و ابتکار کودک بینهایت مؤثر است.
حضرت زهرا (س) فرزندان خود را به بازی و مسابقه تشویق میکرد و گاهی با آنان به بازی مشغول میشد و با حرکتها و گفتارهای شیرین مادرانه و بالا و پایین انداختن فرزندانش، از احساسات پاک مادری سیراب مینمود. علیرغم اینکه ظهور اسلام در محیطی کاملاً بیفرهنگ و دور از تمدن بود، اما برنامه و شیوههای ارائهشده از طرف اولیای دین متمدنترین رفتار بود.
2. آموزش هنگام بازی: بانوی بزرگ اسلام هنگام بازی با کودکانش آداب زندگی و روحیة تعبد را زنده میکرد و در قالب شعر آن را مطرح مینمود. برای امام حسن (ع) این شعر را میخواند:
اشبه اباک یا حسن واخلع عن الحق الرسن
واعبد الها ذالمنن و لاتوال ذالاحن
...
ترجمه: پسرم حسن! مانند پدرت باش، ریسمان ظلم را از حق بر کن، خدایی را بپرست که صاحب نعمتهای متعدد است و هیچگاه با صاحبان ظلم و تعدی دوستی مکن. (مجلسی، 1404ق، ج3، ص286)و هنگام بازی با امام حسین (ع) میفرمود: «انت شبیه بابی لست شبیها بعلی»؛ تو به پدرم پیامبر شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری. این بیت موجب خنده و تبسم حضرت علی (ع) میشد. (همان)
از این قطعات تاریخی میتوان استفاده نمود که علیرغم تمام مشکلات و گرفتاریهای موجود، در برخورد با کودکان خود را خوشحال و خندان نشان میدادند. این لازمة جوانمردی است که انسان گرفتاریهای خارج از خانه را با خود به خانه نیاورد. بدون تردید، فرزندانی که محصول تربیت چنین خانوادههایی هستند از روانی سالم، روحیهای قوی و نفسی مطمئن برخوردار خواهند بود.
3. ایجاد روحیة جهادی و دشمنستیزی در فرزندان: نمونة آن، تربیت جنگاوران و مجاهدانی همچون امام حسن و امام حسین و زینب کبری (ع) است.
4. ایجاد روحیة انفاق و بخشش گروهی و خانوادگی در فرزندان: نمونة بارز آن، انفاق قرصهای نان همة اعضاء خانواده به یتیم، اسیر و مسکین است که نقل قصة آن در سوره «انسان» به تفصیل آمده است.
5. سفارش به امیرالمؤمنین (ع) دربارة حفاظت از فرزندان، «قالت فاطمة (س) : اوصیک فی ولدی خیراً» (دشتی، 1384، ص140)؛ دربارة فرزندانم سفارش به نیکوکاری دارم.
6. تعلیم مردمدوستی، رعایت حقوق همسایگان و دیگرگرایی به فرزندان خود حتی در مقام مناجات و دعا: امام حسن (ع) میفرماید: شبی مادرم تا اذان صبح در حال دعا بود و مدام در مورد همسایگان دعا نمود و چون از علت آن سؤال کردم فرمود: «یا بنی الجار ثم الدار»؛ ای پسرم، اول همسایگان بعد اهل خانه. (همان، ج77، ص149)
7. رعایت عدالت و مساوات بین فرزندان و دقتدادن به اصل عدالت در قضاوت: روزی حضرت زهرا (س) در مقام قضاوت مسابقة خطاطی امام حسن و امام حسین(ع) قرار گرفته بود. آنان اصرار داشتند که مادر بهترین خط را انتخاب نماید. حضرت با خود میگفت: من چه میتوانم بکنم و چگونه میان دو کودکم داوری کنم؟ سرانجام به فکرش رسید قضاوت نهایی را به تلاش خودشان مربوط سازد.
فرمود: «یا قرتی عینی انی اقطع قلادتی علی راسکما وانشر بینکما جواهر هذه القلاده فمن اخذ منها اکثر فخطه احسن و تکون قوته اکثر»؛ ای نور دیدگانم! من دانههای این گردنبند را با پارهکردن رشتة آن بر سر شما میریزم و میان شما دانههای گردنبند را پخش مینمایم، هر کدام از شما دانههای بیشتری بگیرد، خط او بهتر است.
8. مأنوسنمودن فرزندان با مسجد و نماز و دقت در گفتارهای پیامبر (ص) و تشویق، تمرین و تربیت عبادی و دینی فرزندان: یکی از محورهایی که حضرت زهرا (س) بدان توجه و تأکید داشتند، بعد پرستش و گرایش فرزندان به انجام تکلیف عبادی و الهی بود. تقویت حس پرستش یکی از گرایشهای فطری انسان است، این گرایش خارج از وجود انسان نیست، بلکه در عمق جان و ضمیر او ریشه دارد و اگر جز این بود، اساساً ایمان و خداپرستی تحقق نمییافت. بنابراین، مربیان الهی خداپرستی را القا نکردند، بلکه با شیوههای نظری و عملی به پرورش این نهال فطری پرداختند. بهترین زمان برای پرورش این حس دوران کودکی میباشد. (رهبر و رحیمیان، 1380، ص89)
آن حضرت شوق بندگی و خضوع در برابر معبود را از همان دوران کودکی در جان فرزندان خود تقویت نمود و آنان را چنان تربیت کرد که بهترین کارها را عبادت خداوند بدانند و از آن بالاترین لذتها را ببرند. دخت گرامی پیامبر (ص) بر این مطلب تأکید داشتند که باید بچهها را از کودکی به انجام تکالیف فرا خواند و آنان را به خدا پیوند داد و بذر محبت و ارتباط با معبود را در کام آنان بیفشاند تا انجام تکلیف برای آنان نه تنها رنج و مشقتی نداشته باشد، بلکه با شوق و اشتیاق به استقبال آن بروند.
9. بوسیدن و ملاطفت کودکان: همچنان که ارضای غرایز، منشأ احساس لذت برای انسان است، ارضای عواطف انسانی نیز با خود لذتی به همراه دارد، اما لذتی که از این راه حاصل میشود با آنچه در مورد غرایز وجود دارد، در نوع خود متفاوت است. محبت به عنوان یک نیاز اصیل روحی، در زندگی انسان و تأمین سلامت روحی و روانی او نقش بسزایی دارد و به آن حلاوت خاصی میدهد. (سادات، 1382، ص108) عاطفه انجذابی است نفسانی که یک انسان نسبت به انسانی دیگر در خود احساس میکند و میتوان آن را به رابطة بین آهن و آهن ربا تشبیه نمود. عواطف طبیعی یکی از اقسام عاطفه است که مصداق روشن آن، روابط خانوادگی، و قویتر از آن رابطة مادر و فرزندی و پدر و فرزندی است. (مصباح یزدی، 1376، ص329)
یکی از مظاهر ابراز عواطف و یکی از بهترین راههای ایجاد ارتباط عاطفی، بوسیدن فرد مورد علاقه است که میتواند دربردارندة چند گونه پیام باشد و از حسنات و اعمال عبادی به حساب میآید. بوسههای مکرر پیامبر (ص) بر دست و بازو و سینة زهرا (س) را میتوان مظهری از این ابراز ارادت و تبادل محبت و عواطف دانست و نیز بوسههای مکرر فاطمه زهرا (س) بر فرزندان خود و تأکید قولی و عملی بر این رفتار، بیانگر لزوم ابراز عواطف و ایجاد ارتباط عاطفی با نزدیکان از طریق بوسیدن و بوییدن میباشد. (نیلیپور، 1385، ص180-182)
اصولاً به زبان آوردن مهر، مایة تحکیم پیوند تربیتی است و حفظ این پیوند، لازمه و زمینة تأثیرگذاری مربی و متربی است. مربی با بیان محبت خویش نسبت به متربی، او را دلبستة خویش میگرداند. این دلبستگی، بسیار قدرتمند و کارساز است و میتوان با تکیه بر آن، فرد را آماده و بلکه طالب بهدوشگرفتن تکالیف ساخت. (باقری، 1388، ص231)از اینرو، در توصیههای اسلامی، بر به زبان آوردن مِهر تأکید شده است. بهگونهای که در کتب روایی، بابی تحت عنوان «آگاهاندن دوستان از محبت به آنها» (اخبار الرجل اخاه بحبه) وارد شده است.
امام صادق (ع) فرمودند: «اذا احببت رجلاً فاخبره بذلک فانه اثبت للمودة بینکما»؛ هرگاه محبت کسی در دل داشتی، او را از این محبت باخبر کن، که این آگاهی، دوستی و مودّت شما را استوارتر خواهد کرد. (کلینی، [بیتا]، باب اخبار الرجل اخاه بحبه، ص458)بر اساس تحقیقات روانشناسان اجتماعی و روانکاوان دربارة کودکان از جوامع مختلف، کمبود یا عدم محبت عواقب خطرناکی را برای فرد و جامعه به بار میآورد.
اطفالی که در دورة کودکی محبت نبینند، در بزرگی خشن، ناهموار و عقدهای میشوند. همچنین به بیماریهای جسمی و بیماریهای روانی همچون بدبینی، پرتوقعی، یأس، زودرنجی، و نارضایتی مبتلا میگردند و منشأ بسیاری از شرارتها و جنایتهای کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان میشوند. (قائمی، 1355، ص178)
فرم در حال بارگذاری ...
فاطمه( سلام الله عليها ) كعبه¬ی عفاف و حجاب
قالت فاطمة الزهرا (س) : «خیر للنساء ان لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال» (قمی، 1376، ص256)؛ آنچه برای زنان، نیکوست این است که (بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز آنان را ننگرند. البته شایان ذکر است که منظور بانوی بزرگ اسلام نگاه جنسیتی به زن است نه نگاه انسانی.قرآن کریم وقتی دربارة حجاب سخن میگوید میفرماید: حجاب عبارت است از احترام گزاردن و حرمت قایلشدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند. از اینرو، نظرکردن به زنان غیرمسلمان را بدون قصد تباهی جایز میداند و علت آن این است که زنان غیرمسلمان از این حرمت بیبهرهاند. (جوادی آملی، 1381، ص413)
اصل تستر ظاهر و دارا بودن صفت کمالی عفاف برای زن مؤمن، یکی از وظایف دینی و انسانی بهشمار میرود که زنان مسلمان برای حفظ تقوا و کسب رضایت خدا و رسول خدا (ص) و ابراز بندگی خدا و از طرفی، برای حفظ امنیت اخلاقی اجتماع باید ملتزم به آن باشند. (نیلیپور، 1385، ص249)حال اگر کسی از تشخیص اصول ارزشی عاجز باشد، ممکن است حجاب را یک بند بداند، و حال آنکه قرآن کریم وقتی مسئلة لزوم حجاب را بازگو میکند، علت و فلسفة حجاب را چنین بیان میفرماید:
«ذَلِکَ اَدنَی اَن یُعرَفنَ فَلا یَؤذَینَ» (احزاب:59)؛ یعنی پوشاندن همة بدن به شناخته شدن این موضوع نزدیک است که اهل عفت و حجاب و صلاح و سداد میباشد. در نتیجه، وقتی به این عنوان معروف شوند، دیگر مورد اذیت واقع نمیگردند؛ یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نمیشوند. (طباطبایی، [بیتا]، ص510) این مسئله برای این است که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند؛ چراکه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند. (جوادی آملی، 1381، ص438)
از دیدگاه اسلام، فعال بودن زنان در عرصة سیاست و اجتماع امری معقول است و با ارائه چارچوب و ضوابط، این حضور در عین تحکم نقش منطقی و مثبت زنان در جامعه، بخصوص در مسئولیتپذیریهای جمعی، از اهمیت نقشهای دیگری که کسی غیر از زنان نمیتواند آنها را به خوبی ایفا کند نیز غافل نبوده است، حال آنکه امروزه متأسفانه، در بیشتر موارد، ضرورتهای حرفهای حالت غالب به خود میگیرد و تعهدات مادری و همسری به دست اهمال سپرده میشود. حضور حضرت زهرا (س) در مسجد مدینه و خواندن خطبه در دفاع از ولایت و همچنین در پشت جبهه برای درمان بیماران، مهر تأییدی است بر چنین حضوری.
عدم توجه به اصول و ضوابط و چارچوب اصلی این حضور ضابطهمند باعث شده علیرغم تمام تلاشها برای مساوات، زنان در بیماریهای قلبی، جرایم، و دخانیات هم فاصله خود را با مردان کم کرده و بخواهند در این سطح هم به مساوات برسند!بسی مایة تعجب و تأسف است که در نگرشهای جامعهشناختی فمینیستی، تلاش میشود توجیه مناسبی برای میزان کمتر جرایم زنان پیدا نمایند.
آنان معتقدند: اگر زنان کمتر از مردان مرتکب جرایم اجتماعی میشوند، به این خاطر است که دختران در فرایند اجتماعیشدن خود، بیش از پسران خویشتنداری را میآموزند. آموزش رفتارهای خاص زنانه، امری است که بعدها ارتکاب جرم، بخصوص رفتارهای خشونتآمیز را برای دختران و زنان مشکل و بعید میسازد. طبیعی است که اگر آموزش از جنسیت فارغ گردد، تفاوت مزبور نیز رفع خواهد شد. (فریبا علاسوند و انصاری، 1383، ص78)
فرم در حال بارگذاری ...
مهمترين درجات و مراتب تفكر
1- تفکر در حق و اسماء و صفات خالق هستي:
به فرموده امام خميني اين نوع از تفکر، افضل مراتب فکر و بالاترين مرتبه علوم است. امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند: «افضل العبادة ادمان التفکر في الله و في قدرته؛ پيوسته انديشيدن در باره خداوند و توانايي او برترين پرستش است.» (همان، ص 191)
2- تفکر در مخلوقات خداوند:
از ديگر درجات و مراتب تفکر، انديشيدن در مصنوعات الهي و پي بردن به عظمت خدا است. تفکر در عظمت آسمان ها، عجايب کوهها، تنوع در گياهان، اصناف حيوانات، عجايب درياها، عظمت خورشيد و ماه و ارتباط بين اين دو، آمدن شب و روز و فصول مختلف و نظم در خلقت، ابر و باد و باران و برف و… همگي موجبات حيرت اهل فکر را فراهم مي آورد و باعث خضوع و تواضع نسبت به خالق هستي مي گردد.
امام خميني در بياني زيبا و تکان دهنده مي فرمايند: «اين همه صنعت منظم، که عقول بشر از فهم کليات آن عاجز است، بيربط و خود به خود پيدا نشده. کور باد چشم دلي که حق را نبيند و جمال جميل او را در اين موجودات مشاهده نکند. نابود باد کسي که با اينهمه آيات و آثار باز در شک و ترديد باشد.» (همان، ص 197)
«کذلک يبين الله لکم الآيات لعلکم تتفکرون؛ اينچنين خدا آياتش را براي شما روشن مي گرداند، باشد که در کار (دنيا و آخرت) بينديشيد.» ( سوره بقره، 219)
بسياري از افراد بشر نمي توانند از تفکر خالق هستي به مخلوقات پي ببرند و قدرت انديشيدن در صفات و کمالات الهي را ندارند (مورد اول که ذکر شد) اما تفکر در باره مخلوقات خداوند، از عهده همه انسان ها بر مي آيد و هر کس در هر رتبه اي مي تواند در خصوص جهان خلقت بيانديشد و به خالق آن پي ببرد. در اين زمينه کتاب توحيد مفضل بسيار کارگشا است.
3- تفکر در اعمال و رفتار خود و محاسبه نفس:
مرحوم ملا احمد نراقي (رحمةالله عليه) در باب کيفيت تفکر در اعمال و رفتار خود مي فرمايند: «آدمي در هر شبانه روزي ساعتي به تفکر کار خود بيفتد و اخلاق باطنيه و اعمال ظاهريه خود را تفحص کند و احوال دل و جوارح خود را تجسس نمايد. لوح دل را در مقابل خود نهاده آن را ملاحظه کند و دفتر شبانه خود را گشوده، سر تا پاي آن را مطالعه فرمايد.» (معراج السعادة، ص 120 به بعد)
ايشان در ادامه توضيح مي دهند که اگر ديدي در طول روز، به دستورات خداوند عمل کرده، از معصيت ها و گناهان اجتناب کرده اي، حمد و سپاس الهي را بجاي آور؛ و اگر ديدي معصيتي از تو سرزده و با رفتار و کردارت، مخالفت امر الهي نموده اي، توبه کرده و با جبران عمل، به علاج بپرداز.
ايشان در ادامه توصيه مي کنند که انسان با نظر بصيرت به اعمال خود بنگرد و ببيند آيا از صفات رذيله اي که او را به هلاکت مي اندازد، از قبيل بخل و حسد و کبر و… چيزي در وجود او هست يا نه؛ و با چراغ فکر همه زواياي وجودش را تفحص کند تا مبادا با اين صفات مهلکه خداي خود را ملاقات کند!
در فقه الرضا (عليه السلام) آمده است: «انديشيدن آينه توست؛ بدي ها و خوبي هايت را به تو نشان مي دهد.» (ميزان الحکمة، ج10، ح16209)
امام علي (عليه السلام): انديشه کردن در خوبي ها، انگيزه بکار بستن آن ها مي شود.
امام علي (عليه السلام): ريشه سالم ماندن از لغزش ها، انديشيدن پيش از عمل کردن است و سنجيدن پيش از سخن گفتن.
4- فکر کردن به نعمت هاي خدا:
امام علي (عليه السلام): انديشيدن در باره نعمت هاي خدا، نيکو عبادتي است.
5- تفکر در باره باقي بودن آخرت و فاني بودن دنيا
امام علي (عليه السلام): تميز دادن (تشخيص دادن) ماندني (آخرت) از رفتني (دنيا)، از شريف ترين انديشه ها است.
6- تفکر در قرآن کريم:
پيامبر خدا (صلي الله عليه و اله وسلم): سهم ديدگان خود را از عبادت به آنان دهيد. عرض کردند: اي رسول خدا! سهم آن ها از عبادت چيست؟ فرمود: نگريستن به قرآن و انديشيدن در آن و پند گرفتن از شگفتي هايش.
7- فکر کردن در سرنوشت گذشتگان و مطالعه تاريخ:
خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «اولم يسيروا في الارض فينظروا کيف کان عاقبة الذين من قبلهم کانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها و جاءتهم رسلهم بالبينات فما کان الله ليظلمهم و لکن کانوا انفسهم يظلمون؛ آيا در زمين نگرديده اند تا ببينند فرجام کساني را که پيش از آنان بودند، چگونه بوده است؟ آنها بس نيرومندتر از ايشان بودند و زمين را زير و رو کردند و بيش از آنچه آنها آبادش کردند، آن را آباد ساختند و پيامبرانشان دلايل آشکار بر ايشان آوردند. بنابراين، خدا بر آن بود که بر ايشان ستم کند، ليکن خودشان بر خود ستم مي کردند.» (سوره روم، 9)
امام علي (عليه السلام) در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن (عليه السلام) مي فرمايند: فرزندم! هر چند من به اندازه همه کساني که پيش از من بوده اند، نزيسته ام، اما در کارهاي آنان نظر کردم و در اخبار آنها انديشيدم و در آثارشان سير کردم، چندان که همچون يکي از آنان شده ام و بلکه آنسان بر کارهايشان آگاهي يافته ام، که گويي با اولين و آخرين آنها زندگي کرده ام.» (احاديث از ميزان الحکمة، ج 10، باب تفکر)
خلاصه اينکه:
از آنچه بيان شد فهميده مي شود که بر هر مسلماني لازم است که در طول روز، بخشي از وقت خود را به تفکر بپردازد؛ تفکري که او را به خدا نزديک کند و او را از بدي ها برهاند و به سمت خوبي ها سوق دهد.
اما در خصوص نحوه تفکر بايد بدانيم که فکر کردن اختصاص به حالت خاصي ندارد؛ مثلا اينطور نيست که حتما بايد در هنگام فکر کردن نشست يا راه رفت و يا… خداي سبحان در اوصاف خردمندان مي فرمايد: «الذين يذکرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم و يتفکرون في خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار؛ آنان که خدا را ايستاده و نشسته و خوابيده ياد مي کنند و در آفرينش آسمان ها و زمين مي انديشند که پروردگارا! اين (جهان) را بيهوده نيافريده اي. منزهي، پس ما را از عذاب آتش نگاه دار» (سوره آل عمران، 191)
پس علاوه بر اينکه انسان مي تواند در حالات مختلف با ديدن آيات الهي به تفکر بپردازد؛ اما بهتر است روزانه و لو چند دقيقه، در محيطي خلوت با خود بينديشد و وظايف خويش را به خود گوشزد کرده، نعمت هايي که خداي سبحان به او عطا کرده، يادآوري کند و از او در انجام تکليفش ياري بخواهد.
پيروز و موفق باشيد.
فرم در حال بارگذاری ...
شاخصه هاي اخلاقي طلبه در محضر استاد:
1. از آنجا كه جايگاه استاد در اسلام بسيار مهم و رفيع مي باشد تا حدي كه به عنوان پدر معنوي انسان مطرح گريده لذا طلبه از ديدگاه اسلام پاي كرسي هر استادي زانو نمي زند بلكه بر اساس معيارهاي مشخصي كه در دين اسلام مطرح گرديده به دنبال استادي مي گردد كه در خور چنين شان و جايگاهي باشد تا بتواند روح و عقل وفكر خود را همچون زميني مستعد در اختيار او بگذارد و استاد شايسته نيز در اين زمين بجاي پرورش علفهاي هرز درختاني بارور را به ثمر رساند .
2. تواضع و فروتنى در برابر استاد
3.طلبه از منظر اسلام از استاد خود همواره به احترام ياد مي كند
4.حق شناسى از استاد خود مي نمايد .
5. تنديهاي استاد را با جان و دل تحمل مي نمايد .
6. مراقب حركات و رفتار و حالات خود در محضر استاد مي باشد تا كوچكترين جسارتي به استاد ننمايد .
7.مراقب رفتار و گفتار خود بوده و حتي صداي خود را نيز در اين باره تنظيم مي نمايد كه با لحن و صدايي بي ادبانه سخن نگويد .
8. در صورت وجود اشتباه در سخن استاد محترمانه وظريف به وي ياد آوري مي نمايد.
9. مودبانه استاد را مورد خطاب قرار مي دهد .
10.به هنگام درس دقيق به سخنان استاد گوش داده و حواس خود را پرت نمي نمايد .
11. فرصت كلاس را با طرح سؤالهاي بي مورد تلف نمي نمايد .
فرم در حال بارگذاری ...