یکی از خاطرات انقلاب
16 بهمن 1390
قطع برق مسجد، حربة کارساز
در اواخر تابستان سال 1357 حضرت حجت الاسلام والمسلمین شیخ ابراهیم رازینی با هماهنگی مرحوم آیت الله العظمی خوانساری جهت انجام ده شب سخنرانی در شبهای ماه رمضان در مسجد صاحب الزمان(عج) خوانسار (پایگاه اصلی انقلابیون خوانسار) دعوت شدند، ایشان هر شب به مناسبتی روی موضوعی مستقل بحث میکردند، مسجد شبها پر از جمعیت بود، آوازة شهرت این سخنرانیها بخصوص که حضرت آیت الله العظمی خوانساری نیز شخصاً در جلسه حضور داشتند، سبب شده بود، عدة زیادی از گلپایگان و خمین نیز در مجلس حاضر شوند، شب ششم سخنرانی ایشان مصادف بود با سفر زیارتی شاه به مشهد، آقای رازینی هم، آن شب موضوع منبر را زیارت قرار دادند و مستقیماً از شاه اسم بردند و به زیارت رفتن او را دروغین و فریب مردم، نامیدند. لذا صبح فردا ساواک ایشان را دستگیر نمود و از متولی مسجد هم تعهد گرفته بودند، مسجد را تعطیل نکند و خودشان پنهانی یک سخنران معرفی کردند، که به جای آقای رازینی منبر برود.
شب هفتم عدة زیادتری بخصوص از گلپایگان و خمین و فریدن آمده بودند و جمعیت، خیلی بیشتر از شبهای قبل بود و مردم متوجه شدند که آقای رازینی دستگیر شده است. روحانی سخنرانِ مأمور ساواک، منبر رفت و با زیرکی و لفاظیهای متبحرانه و حساب شده، مردم را توجیه میکرد که در ماه رمضان که ماه عبادت و دعا است، نباید در مساجد سخنان تحریکآمیز و سیاسی گفته شود و . . . همه ناراحت بودیم ولی هیچکاری از ما ساخته نبود، چون مجلس پر از مأموران ساواک بود، یکباره به ذهنمان رسید، برق مسجد را قطع کنیم، مخفیانه، به پشت بام مسجد رفتیم و با قدرت هر چه تمامتر، سیم کابل انتقال برق به مسجد را آنقدر کشیدیم که از ستون برق جدا شد، برق مسجد قطع شد و مسجد در تاریکی به هم ریخت و مردم سراسیمه از مسجد بیرون ریختند، ما از پشت بام مسجد به باغهای اطراف فرار کرده و پنهان شدیم و خوشحال بودیم که اجازه ندادیم روحانی سخنران از طرف ساواک، سخنرانی کند. ولی صبح فردا عدة زیاد دیگری از جوانان از جمله برادر بزرگتر من دستگیر و به ساواک داران اعزام شدند، امّا با اولتیاتومی که حضرات آیات عظام خوانساری و علوی (رحمت الله علیهما) به ژاندارمری خوانسار دادند، چند روز بعد همة آنان را آزاد کردند.
مدیرکل سابق وزارت کشور و استاد دانشگاه