یکی از آفات و خطرات انقلاب
آفات انقلاب
انـقلابها و نهضتها همانند پديده هاى ديگر ممكن است دچار آفت زدگى شـوند آفات انقلاب با چهره هاى گوناگون و متفاوت ظاهر مى شوند زيرا ممكن است ناشى ازعوامل فطرى باشند و يا ممكن است ناشى از عوامل روانـى و اجـتماعى كه بصورت نامحسوس و خزنه جامعه انقلابى را تحت نفوذ و تاثير خود قرار داده و خسارات خود را با خالى كردن انقلاب از مـحتواى اصلى و درونى آن وارد نمايند لذا وظيفه رهبرى نهضت و هـمه مـسئولين ايـن اسـت كـه از آفـات پـيشگيرى نموده و يا اگر احـيانا نفوذ كـرد ((كـه مى كنند)) با وسألى كه در اختيار دارند ((آفـت زدأى) نـمايند اگـر رهـبرىيك نهضت به آفتها توجه نداشته بـاشد و يـا در صـورت نفوذ در آفت زدأى سهل انگارى نمايد قطعا آن نـهضت عـقيم مـانده و يا تبديل به ضد خود خواهد شدكه آنگاه اثر معكوس خواهد بخشيد.
هـر چـند كـه آفـات انقلاب بسيارند و ما را مجال بررسى همه آنها نـيست ولى به بخشى از آنها كه از اهميت بيشترى برخوردارند اشاره مى كنيم:
1- نفوذ فرصت طلبها
رخـنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون يك نهضت از آفتهاى بزرگ هر نـهضت است وظـيفه بـزرگ رهبران اصلى اين است كه راه نفوذ و رخنه اين گونه افراد را هرچه سريعتر سد نمايند.
هـر نهضتى مادامى كه مراحل دشوار اوليه را طى مى كند سنگينيش بر دوش افرادمومن و فداكار است اما همين كه به بار نشست و يا لااقل نشانه هاى باردادن آشكارگشت سر و كله افراد فرصت طلب پيدا مى شود روز بـروز كـه از دشواريها كاسته مى شود و موعد چيدن ثمر نزديك تر مى گردد فرصت طلبان محكمتر و پرشورترپاى علم نهضت سينه مى زنند تا آنـجا كـه تدريجا انقلابيون مومن و فداكار اوليه را ازميدان بدر مـى كنند ايـن جـريان از چـنان كـليتى برخوردار است كه مى گويند:
(انقلاب فرزند خور است). گوئى كه خاصيت انقلاب اين است كه همين كه بـه نـتيجه رسـيدفرزندان خـود را يك يك نابود مى سازد ولى انقلاب فرزند خور نيست اين غفلت ازنفوذ و رخنه فرصت طلبان است كه فاجعه به بار مىآورد.
جـاى دور نـرويم انـقلاب مـشروطيت ايـران را چـه كـسانى بـه ثمر رسـاندند؟ و پـس از به ثمر رسيدن چه چهره هأى پستها و مقامات را اشـغال كرده اند و نتيجه نهأى چه شد؟ قهرمانان آزاديخواه همه به گـوشه اى پرتاب شده و به فراموشى سپرده شدند وعاقبت با گرسنگى و گمنامى مردند اما فلان الدوله ها كه تا ديروز زير پرچم استبدادبا انـقلابيون مـى جنگيدند و طناب به گردن مشروطه چيان مى انداختند به مـقام صدارت عـظمى رسـيدند و نـتيجه نـهأى اسـتبدادى شـد بصورت مشروطيت.
ايـن فـرصت طلبى تـاريخ ديـرينه دارد و اثر شومش را در صدر اسلام نشان دادفرصت طلبان جاى شخصيتهاى مومن به اسلام و اهداف اسلامى را گـرفتند((طريدها)) وزيـر , و كـعب الاحبارها مشاور شده اند و اما ابـوذرها و عمارها به تبعيدگاهها فرستاده شده و يا در زير لگدها پايكوب شدند.
بـنابراين رهـبران نـهضت بايد بسيار به اين موضوع توجه نموده و جلو نفوذ آنان رابگيرند.
سایت تبیان