فاطمه صلح با دشمن ولی را قبول ندارد
جنگ نرم و قدرت نرم را تسخیر و تسلط بر اذهان و قلوب تعریف كرده اند. یعنی اگر در جنگ سخت هدف پیروزی بر ابدان و اجسام است در جنگ نرم غایت، غلبه بر ذهن و قلب افراد می باشد. همان گونه در میدان جنگ سخت جبهه حق و باطل وجود دارد در فضای جنگ نرم نیز می توان نبرد حق و باطل را مشاهده كرد. قوای باطل برای تصرف قلوب و اذهان دیگران از روشهای شیطانی و ناپسند هم چون دروغ، شایعه، اغواگری، زینت دادن اعمال ناشایسته و هر گونه ابزار مستهجن و غیر اخلاقی بهره می گیرند، اما در میان نیروهای جبهه حق برای نفوذ به دلها هیچ گاه از روشهای غیر اخلاقی استفاده نمی شود بلكه از طریق راههای مناسب و در شأن قوای درونی انسان به این مهم می پردازند. اصولاً هر یك از انبیای الهی مأموریت داشته اند تا دین خدا را بر جانهای بشر بنشانند و تلاششان در مرحله نخست، حكومت بر دلها بوده است گرچه گاهی ستمكاران و بیدادگران آنها را به دفاع و ورود به میدان جنگ سخت مجبور كرده اند.
اگر تعریف مذكور از جنگ نرم را بپذیریم باید توجه داشت همان گونه كه در برابر هجوم دشمن با ابزاری مانند شمشیر و سایر سلاحها اسلام جهاد و دفاع را واجب كرده است در مواجهه با جنگ نرم نیز به نظر این دو امر ضروری است. در این عرصه انسان مسلمان بایستی با نوعی «جهاد نامحسوس» و یا «جهاد فرهنگی» در برابر اغواگری و تحركات دشمن مقاومت و مقابله نماید و در ابتدا از با سلامت نگهداشتن قلب و ذهن خود - یعنی دفاع نامحسوس - كه در روایات از آن به جهاد اكبر تعبیر شده است بكوشد، در مرحله بعد خود بر قلوب و نفوس دیگران اثر بگذارد.
نگاهی به سیره انبیا و اولیای الهی نشان می دهد این بزرگواران دائماً در حال جهاد نامحسوس و فرهنگی برای زنده نمودن دلهای مرده و پرواز ارواح و پرورش عقول بوده اند.
در سیره حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نیز می توان به خوبی این گونه جهاد را مشاهده نمود. ایشان(سلام الله علیها) در دفاع از حریم ولایت یك تنه وارد مبارزه شد و به استناد آیه «قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی» (سبا:46) در دفاع از دین خدا و ولی امر خویش در انتظار جمع كردن یار و اعوان ننشست و وظیفه خویش را به خوبی انجام داد و این پیام روشن را به همگان ابلاغ كرد كه در دفاع از امام زمان خویش هیچ بهانه ای پذیرفته نیست و تا پای جان می بایست بر این خط استوار ماند.
اما قیام فاطمی ابعاد دیگری هم داشت كه در عرصه جهاد فرهنگی بی مثال است. مشخصه اساسی این قیام فرا زمانی بودن آن است، به گونه ای كه در طول تاریخ همواره ادامه خواهد داشت. یكی از بخشهای این قیام احتجاجات و استدلالهای منطقی و محكم دختر رسول خدا(صلوات الله علیه) در برابر حكام جور است كه عقلها و قلوب منصف را به تأمل و آنگاه تحسین وا می دارد كه چگونه عده ای در برابر دختر یگانه حضرت رسول(صلوات الله علیه) - كه فضایل و مناقبش را از زبان پیامبر بارها شنیده بودند- این گونه جسورانه همه فضایل را نادیده می گیرند و نسبتهای ناروا به او می دهند !
اما بخش دیگری از جهاد حضرت زهرا(سلام الله علیها) كه در طول تاریخ برای همیشه ماندگار خواهد شد، مخفی بودن قبر ایشان است. طبق آنچه در منابع شیعه نقل شده است حضرت زهرا در وصیت خود به امیرالمومنین (علیه السلام) تقاضا كرد او را شبانه غسل دهد و شبانه كفن و دفن كند و هیچ كسی جز عده ای از یاران خاص در تشییع پیكرش حاضر نباشند. «حنطنی و غسلنی و كفنی باللیل وصل علی و ادفنی باللیل و لا تعلم احدا؛ مرا شبانه حنوط كن و شب غسل بده و شبانه كفنم كن و شب به خاك بسپار و كسی را از دفن من مطلع مكن.» (بحارالانوار10: 61) این اقدام بسیار هوشمندانه بود چرا كه بیش از هر استدلال و سخنی بر جانها اثرگذار می بود و پایه های دستگاه جور را به شدت به لرزه انداخت چرا كه تنها كسی می توانست به پیكر حضرت فاطمه نماز بخواند كه جانشین واقعی رسول خدا باشد.(دقت كنید) مسلمین كه بارها از رسول خدا(صلوات الله علیه) شنیده بودند رضایت زهرا(سلام الله علیها) مایه رضایت خدا و خشم او خشم خداست و شنیده بودند چگونه پیامبر خدا به وفور و تأكید به تكریم و تعظیم دردانه خویش می پردازد، اینك با خود می اندیشند چه شده است كه تشییع دختر رسول خدا مخفیانه و دور از چشم همه انجام شده است؟ چرا در جایی كه قبر زنان حضرت رسول و حتی خادمه های آنان آشكار است مكان مزار دختر محبوب رسول خدا پوشیده است؟ چرا در لا به لای منابع تاریخی با شك و تردید قبر او را مشخص می كنند؟ شاید انتظار این باشد تشییع با شكوهی برای دختر رسول خدا(صلوات الله علیه) گزارش شده باشد اما دریغ از این مهم! اگر عده ای از سر تعصب جاهلی می كوشند بر همه وقایع تاریخی شهادت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) به دروغ خدشه وارد كنند، اما در برابر این اقدام هوشمندانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) واكنش و توجیهی معقول ندارند! دفن شبانه بانوی بزرگ اسلام در منابع اهل سنت هم مورد اشاره بوده است. این اقدام حضرت زهرا را بایستی نوعی جهاد نامحسوس دانست كه نه تنها نوعی مقابله با جنگ نرم خصم بود بلكه علاوه بر آن می توان گفت این حركت یك تهاجم در برابر دشمن بود كه در طول تاریخ كاملاً آن را زمین گیر كرده است و اذهان و قلوب در خلوت انصاف خود، مخفی بودن قبر پاره تن حضرت رسول(صلوات الله علیه) را پرسشی بزرگ می دانند كه پاسخش همانی است كه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) برای آن قیام كرد و لذا خشم بر دشمنان ولایت جاودانه ماند!
جامعهشناسان معتقدند كه پايههاي هر جامعه، ريشه در ارزشها و نظام عقيدتي آن دارد. بنابراين براي تضعيف هر جامعه، كافي است تا فرهنگ آن را تضعيف كرد. با اين كار افراد جامعه از خود بيگانه شده و بر خلاف آنچه كه حقيقت فرهنگي آنها را تشكيل ميدهد، رفتار ميكنند. دشمن براي حملات فرهنگي، نياز به ابزارها و وسايل كارآمد داشت. بنابراين همان طور كه لازمه حملات نظامي ابزار و آلات جنگي است، لازمه تهاجم فرهنگي نيز وسايلي است تا گلولههاي زهرآگين فرهنگي دشمن از ماهوارهها گرفته تا اينترنت، راديو و توزيع كتابهاي ضد فرهنگي و دگرانديشي به براندازي نظامهاي مخالف و تضعيف و آنها مبادرت ورزد.
سکولارهای مسلمان خیانتکارترین و جنایتکارترین بشر بر زمین هستند که حاکمیت الهی را تحریف و مسخ و مبدل به حاکمیتی نفسانی می کنند…کسانی که فرهنگ نامه توحیدی فاطمه زهرا-سلام الله علیها- را تاریخ گذشته می داند خود سربازارتشی کارل پوپرها هستند…سروش و کدیور در ایران تئوری پایان فرهنگ قدسی حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها در ایرا سر می دادند ولی خود به تاریخ بررسی اسناد جاسوسی در ایران تبدیل شدند!!!
آری فاطمه فاطمه است اما نه آن فاطمه ای که روشنفکران پیاله ای می گویند! روشنفکرانی که در فضای مسموم فلسفه های ماتریالیستی تنفس کرده اند!!!فاطمه با علی که ولی است،فاطمه است نه با حاکمیت غیر از علیِ ولی!!!
فاطمه انقلاب نبوی را با «گفتمان فریادگر و رسواگر نفاق خاکستری» پیش می برد و نشان می دهد که کفر و نفاق خاکستری دوامی ندارد و فاطمه همیشه در تاریخ فاطمه است…
فاطمه صلح با دشمن ولی را قبول ندارد…فاطمه صلح با فرهنگ معاویه ای را نمی پذیرد…فاطمه بازی برد برد با ابوسفیانی ها را فریبی تاریخی می داند که ولایت ولی الهی را اغماء می برد!!!فاطمه را پدر فاطمه نامید چونکه از دریچه ولایت مداریش همه پیروانش به درگاه قرب الهی می رسند…
آری فاطمه فاطمه است اما نه آن فاطمه ای که قرائت می کنی…فاطمه ای که علی می گوید…فاطمه ای که فریادگری است در طول تاریخ که رسوا می کند جریان سازش با استکبار را…سکولارهای مسلمان نما را….
پانوشت:
¤از جمله: صحیح البخاری، ج4، ص1549، ح3998، دار ابن كثیر، بیروت، چاپ سوم، 1407 و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج16، ص157، ناشر: دارالكتب العلمیه - بیروت ، چاپ اول،