طلوعِ عصمت
07 مهر 1390
ای همه آسمانِ شده، خیره به هر نگاه تو چشم رضا ستاره شد، مانده کنارِ ماهِ تو لشگرِ حوریان ببین، برگِ خزانِ مقدمت آمده تا که بال خود، فرش کند به راهِ تو سینهی کاظم ار شده، شاد ز مقدم شما برده قرار نجمه را، خندهی گاه گاهِ تو وقتِ ظهور عفت و طلوعِ عصمت آمده مانده شبِ سیاه دل، منتظرِ پگاه تو کی بشود که شاعری، مدح کمال گویدت وصف کند ز گوشهی گنبد و بارگاه تو کاش کنی عنایتی، ز روی لطف و مرحمت همیشه باشد این دلم، مرغکِ در پناه تو خجل به محشرم مکن، به پیشِ چشم دیگران دیدهی انتظار من، شفاعت و اله تو