شاید ای کاش ... انتظار
تمام “ای کاش” های زندگیم راکه جمع کردم دیدم فقط یکی از “ای کاش” ها برای تو بود و این غریب بودن تو را نشان می دهد
امامان قبل تو غریب بودند و ما میگوییم عجب مردمانی بودند؟ خدا لعنتشان کند
آقا جان از آن روز می ترسم که تو بیایی و من نباشم و زمانی که تو از غریبی ات سخن بگویی مردم عصر تو بگویند
عجب مردمانی بودند ؟ خدا لعنتشان کند
نمی دانم شاید درست نباشد اما من فکر می کنم حتی تو از جدت حسین (ع) غریب تر هستی چرا که او حداقل 72 یار با وفا داشت
اما تو آن هم …
همه جا را به بهانه تو آمدم و دنبالت گشتم اما غافل از اینکه تو در بر من و من از تو چقدر دور هستم و تو حاضری و من غایب …
صبح های جمعه که صدای ندبه از گوشه کنار این شهر بلند است با خودم فکر می کنم که هنوز تو را و وجودت را و امامتت را درک نکرده ام چرا که امام صادق(ع) انتظار آمدن تو را میکشیده است و درک او کجا و درک من از تو کجا؟؟؟؟؟
با خودم آرزو می کردم و می کفتم می شود روزی که ما برای فرزندانمان بگوییم:
(( شما یادتان نمی آید ما جمعه ها صبح دعای ندبه می خواندیم تا امام بیاید و ظهور کند))
آقا جان نمی دانم برای چه گریه کنم و ندبه ام را به پای کدام اعمالم درگیر کنم چرا که دیگر اشک من نزد خدا ارزشی ندارد
اما می دانم تو برای اینکه خدا مرا ببخشد خیلی گریه می کنی و گریه تو باعث می شود که اشک من نزد خدا قیمت پیدا کند
من حتی شرمنده اشک های توو هستم من چه منتظری هستم که باع ث می شوم اشک هایی امام زمانم جاری شود؟؟
بعد با این وضع اعمال قلیل می خواهم از یاران تو باشم من کجا و یاران تو کجا…..
اگر بگویی نمازت را…
حتی یک رکعت نماز درست ندارم
اگر بگویی روزه هایت را…
حتی یک روزه صحیح ندارم
اما اگر بگویی گناهانت را…
برایت از هرچه فکرش را بکنی رو می کنم و م آورم می ددانم که با هر گناه سیلی به صورت تو می زنم پس فرق من با مردم کوفه چیست؟؟؟؟
می دانم که دنیا و آرزوهایش مرا از تو دور کرده اما می دانم این را که فقط تو گناهان مرا میخری …
اما چه کنم با همه این حرف ها فقط این جمله را بلدم و تنها به امید این جمله زندگی می کنم و زنده ام…
آقا جان دوستت دارم