پرورش روحيه ايثار در فرزندان
از جمله روشهاي تربيتي فاطمه( سلام الله عليها ) نوع دوستي او بوده كه در برابر چشمان تيزبين فرزندانش به مردم كمك ميكرد و خود گرسنه ميماند، ولي ديگران را سير مينمود . (همان ، ج41، ص34).
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» (انسان، 8).
«و هم بر دوستي به فقير و اسير و طفل يتيم طعام ميدهند».
اين آيه نشان بارز اين واقعيت است و اينكه شان نزول آن در مورد خانواده فاطمه ( سلام الله عليها ) ميباشد.
جاي شك نيست آن حضرت نه تنها در مسايل اقتصادي و رفع مشكلات روزمرهي مردم پيشگام بود، حتي از نظر اخلاقي و عواطف انساني و ارشاد و هدايت مردم نيز به كمك آنان ميشتافت و مصالح مردم را پيگيري ميكرد. در حقشان دعا مينمود و از اين طريق فرزندان خويش را به چنين عواطف اسلامي و انسان ساز پرورش ميداد.
حضرت امام حسن ( عليه السلام ) ميفرمايند: «شبي مادرم را ديدم كه تا صبح به عبادت ميپرداخت و مرتب مومنين و ديگران را دعا ميكرد، ولي در حق خود ساكت بود. از علت آن پرسيدم فرمود: اول همسايه و ديگران، سپس خودمان». (مجلسي، 1403، ج43، ص81).
تمام فرزندان بزرگوار آن حضرت تمام هستي خود را براي پيشرفت و تكامل انسانيت فدا كردند و اگرچه امام حسين( عليه السلام ) سه بار اموالش را با فقرا تقسيم نموده و دوباره خلع يد كرده است. در دامان پر مهر و انسان ساز مادرش فاطمه ( سلام الله عليها ) پرورش يافته … «خَرَجَ من مالِهِ مرََتَيْنِ و قاسَمَ اللهَ ثَلاثَ مراتِ مالَهُ» (ابنابيالحديد، 1378، ج16، ص10).
پرورش روحيه ايثار در فرزندان
از جمله روشهاي تربيتي فاطمه( سلام الله عليها ) نوع دوستي او بوده كه در برابر چشمان تيزبين فرزندانش به مردم كمك ميكرد و خود گرسنه ميماند، ولي ديگران را سير مينمود . (همان ، ج41، ص34).
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» (انسان، 8).
«و هم بر دوستي به فقير و اسير و طفل يتيم طعام ميدهند».
اين آيه نشان بارز اين واقعيت است و اينكه شان نزول آن در مورد خانواده فاطمه ( سلام الله عليها ) ميباشد.
جاي شك نيست آن حضرت نه تنها در مسايل اقتصادي و رفع مشكلات روزمرهي مردم پيشگام بود، حتي از نظر اخلاقي و عواطف انساني و ارشاد و هدايت مردم نيز به كمك آنان ميشتافت و مصالح مردم را پيگيري ميكرد. در حقشان دعا مينمود و از اين طريق فرزندان خويش را به چنين عواطف اسلامي و انسان ساز پرورش ميداد.
حضرت امام حسن ( عليه السلام ) ميفرمايند: «شبي مادرم را ديدم كه تا صبح به عبادت ميپرداخت و مرتب مومنين و ديگران را دعا ميكرد، ولي در حق خود ساكت بود. از علت آن پرسيدم فرمود: اول همسايه و ديگران، سپس خودمان». (مجلسي، 1403، ج43، ص81).
تمام فرزندان بزرگوار آن حضرت تمام هستي خود را براي پيشرفت و تكامل انسانيت فدا كردند و اگرچه امام حسين( عليه السلام ) سه بار اموالش را با فقرا تقسيم نموده و دوباره خلع يد كرده است. در دامان پر مهر و انسان ساز مادرش فاطمه ( سلام الله عليها ) پرورش يافته … «خَرَجَ من مالِهِ مرََتَيْنِ و قاسَمَ اللهَ ثَلاثَ مراتِ مالَهُ» (ابنابيالحديد، 1378، ج16، ص10).
درسی از کلاس سیاست دختر علی(ع)
حضرت زینب(س) به تنهایی یک دانشگاه است. درس هایی که این بزرگ آموزگار به نوع بشر می دهد، در واژه های علمی امروز نمی گنجد. دختر علیبن ابی طالب(ع) در هر میدانی قهرمان است. در میدان زهد، عبادت، عشق و معرفت، سیاست و در تمامی ابعاد زندگی اش اسطوره ای بی نظیر است. اوست که به صبر و استقامت معنا می بخشد؛ به شهامت و شجاعت آبرو می دهد؛ بر قامت غیرت و مردانگی لباس عزت می پوشد؛ بلا و مصیبت را خجل و شرمنده می سازد و در بند اسارت؛ امید به زندگی و شور و مبارزه و توان ستیز را شرمسار خود می کند.
آری زینب کبری(س) این همه عظمت دارد، چه شده است که هنوز آن طور که باید و شایسته است شناخته نشده است؟! قهرمانی که با آن همه صراحت و قاطعیت، خود را معرفی کرد، چه شده است که با همه تلاش هایی که برای شناختن او شده، باز میان ما غریب است؟ چرا چهره دل آرای او هنوز در پرده پندارهای ما زندانی است؟ چرا هنوز با هدف قیام امام حسین(ع) و ماهیت اسارت خواهرش، فاصله داریم؟! اگر مرام و شیوه دختر فاطمه زهرا(س) در متن زندگی قرار می گرفت، همه انسان ها به صفات شجاعت، رشادت، شهامت و ستیز در مقابل کفر و بیداد آراسته می گردیدند و زنِ دنیای امروز به جای خزیدن در لاک تجمل و زیور و خودآرایی، پا به میدان مبارزه می نهاد و عرصه را بر خودکامگانِ سودجو تنگ می کرد و به جای آن که بازیچه دست قدرت های شیطانی شود و موجبات فساد و تباهی خود و جامعه را فراهم آورد، عاملی برای ثبات و رشد جامعه به حساب می آمد.
زن معاصر برای رهایی از اسارت فرهنگ غرب، راهی ندارد جز آن که زینب(س) را به عنوان الگو و سرمشق زندگی خود برگزیند. اما زینب فقط الگوی زنان نیست و آنچنان که خدا برای همه مومنان مریم و آسیه را مثل می زند، همگان و در همه عرصه ها لازم است از این بانوی نمونه الگو برداری کنند که یکی از آن عرصه ها می تواند نوع مواجهه با ابرقدرتها باشد که امروزه لازم است این نگاه مورد عنایت ویژه مردان عرصه روابط خارجی کشورمان در مواجهه با قدرتهای حاکم بر دنیا باشد که ان شاءالله چنین هم هست.
بانویی که در خانه دشمنِ قدرتمند و مغرور، چنان با کلامش بر او زخم می زند که به مرگ خود راضی می شود. بانویی که راه دفن ظلم و ستم را به بشر آموخت؛ بانویی که اسارتش، درخشش حضور فعال زن در صحنه های مختلف سیاسی و اجتماعی و بر هم زننده معادلات سیاسی چیره بر جامعه است.
برای آموختن این درس صرفاً به ماجرای حضور مردانه این ابرزن تاریخ در کاخ ابن زیاد و یزید ملعون نگاهی می افکنیم.
تقسیم کار در خانواده
حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از تشکیل زندگی مشترک، تقسیم کارهای خانه را به نظر و مشورت رسول اکرم صلی الله علیه و آله واگذاشتند. آنان به آن حضرت گفتند: یا رسول الله! ما دوست داریم ترتیب و تقسیم بندی کارهای خانه مان با شما باشد. پیامبر نیز کارهای بیرون خانه را بر عهده علی علیه السلام و کارهای داخلی را بر عهده حضرت زهرا علیهاالسلام گذاشت. علی و فاطمه علیهاالسلام نیز از اینکه نظر رسول خدا صلی الله علیه و آله را در زندگی خصوصی خود دخالت داده اند، بسیار خرسند بودند.
آموزش شجاعت و خداشناسی به کودک هنگام بازی
در روایتی آمده است: هنگامی که امام حسن علیه السلام کودکی خردسال بود، فاطمه زهرا علیهاالسلام با او بازی می کرد و هنگام بازی، فرزند خود را بالا و پایین می انداخت. در آن حال درس شجاعت و شهامت به او می آموخت و در شعری که ترجمه آن چنین است، می فرمود:
ای حسن! مانند پدرت باش بند اسارت را از گردن بگشای
خداوندِ احسان کننده را پرستش کن و هرگز با کینه توزان دوستی نکن
فاطمه( سلام الله عليها ) نمونه آراستگي و برازندگي براي شوهر
جلوه¬گري و خودنمايي براي شوهر نيز از ديگر خصوصيات زن است .
خداوند ميفرمايد: «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ» (نور، 31)؛ «و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر براى شوهرانشان».
در روايتي آمده كه علي ( عليه السلام ) بر فاطمه ( سلام الله عليها ) وارد شد و او را آرايش كرده يافت و فاطمه ( سلام الله عليها ) لباس رنگي پوشيده و براي علي ( عليه السلام ) خود را خوشبو كرده بود. ايشان براي همسرش تجملي پايين¬تر از حد متوسط و آرايش هم در همان سطح داشت و اين براي دل علي بود و درسي براي زنان كه در برابر همسر اينگونه باشند.( قائمي،1377، ص218).
و از سوي ديگر اجازه نميداد كه بيدليل نامحرمي صداي لطيف او را بشنود. «إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ» (احزاب، 32) و يا در پرواي خدا و در عفاف و پاكي و قداست به گونهاي احتياط ميكرد كه زينت و زيور خويش را از بيگانهي نابينايي ميپوشاند و روا نميداشت كه بوي خوش و عطر آگيناش به مشام چنين فردي برسد.