روش هاي پرورش مذهبي کودکان
روش عبارت است از طريقه اي علمي که براي وصول به هدف انتخاب مي شود. افراد به دنيامي آيند درحاليکه ذهني خالي دارند. براي پر کردن ذهن آنان لازم است به ترتيب از راه چشم و گوش و عقل اقدام کنيم. در پرورش مذهبــي همين ترتيب را بايد به شرح زير رعايت کرد:
1- روش ارائه الگو: در اين روش چشم به مسائل احاطه دارد و اهميت گوش در درجه دوم است. اولين باري که مسئله آمـوزش وضو مطـرح شد بنا بر روايات مذهبي جبرئيل عملاً در برابر پيامبـر وضو گرفت و پيغمبر نيز آن را ديد، فرا گرفت و عمل کرد. از طريق ارائه الگـو به سرعت مي توان مسائل مذهبـي را به کودکان ياد داد و آنان را به عمل واداشت. مسئله مهم در اين روش اين است که الگو بايد کامل ونمونه آداب و اخلاقي باشدکه مکتب مورد قبول بر آن صحه مي گذارد زيراهر گونه اشتباه وسهل انگاري موجب بد آموزي و انعکاس ناروا در آدمي مي شود.
2- روش آموزش: اين روش مکمل روش قبلي است. يعني نخست لازم است چيزي را از راه چشم و گوش بياموزد و آنگاه عمل کند. در اين روش هدف اصلاح عمل و رفتار از طريق تذکر و يادآوري است. يعني عملي که فرد انجام مي دهد در صورت خطـا و اشتباه، به وسيله مربي اصلاح و رفع عيب گردد.
3- روش تلقين و القا: در اين روش مي توان در فرد وابستگي به مذهب و خدا ايجاد کرد. از طريق ذکر آيات خدا، مهرباني هاي او و نعمت هاي او مي توان در کودک ترس و خوف ايجاد کرد و يا روح اميد را در او زنده کرد. مي توان مهـر خدا را از اين راه در دل او گنجاند و مفهوم دوست داشتن و دوست نداشتن خدا را به او تفهيم کرد. بدان گونه که آنچه را خدا دوست دارد انجام دهد و آنچه را خدا دوست ندارد انجام ندهد.
بارها شاهد بوده ايم که برخي افراد عبادات و نماز کودکان را نوعي بازي تلقي مي کنند و آن را فاقد ثواب و اجر الهي مي شمرند. حال آنکـه چنين نيست و قطعاً عبادت در کودکـي نيز حسابي به دنبال دارد. پس خوب است بدانيم واجبات بزرگسالان و اعمال مستحبي آنان براي کودکان مستحب است و گناهان آنها براي کودکان مکروه بوده و مباحات براي هر دو امـري مباح است. حال اگر ترتيبي اتخاذ شود که کودکان دريابند انجام عبادات و نماز آنان در پيشگاه خدا اجر خواهد داشت، رغبت بيشتري براي انجام عبادت خواهند داشت.
از طرف ديگر انجام عبادت ها در کـودکي موجب ملکه شدن آنها مي گردد و چنين کودکانـي در بزرگسالي عبادات را با سهـولت بيشتري انجام مي دهند اما آنانکه تا هنگام بلوغ نماز نخوانده اند، اين کاررا با دشواري بيشتري انجام مي دهند.پس اگر بخواهيم کودکان با عبادت خو بگيرند، بايد دوره کودکي آنان را مغتنم شماريم.
مسئله ديگر اين است که? وقتي کودک از دوران نوباوگي به عبادت روي بياورد و براي انجام آن به مسجد و ســاير اماکن مذهبي برود از همان زمان، با چنين فضاهايي انس مي گيرد و با انسانهاي با ايمان مأنوس مي شود. انس با فضاهاي معنوي و نيکان مانع گـرايش به ورطه هاي فساد و نابودي گشته و انسانها را از دوستي با بدان برحـذر مي دارد و فرد با چنين خصـوصياتي به زندگي پاک نزديک تر مي شود. پس براي تربيت دينی کودکان بايد از همان کودکي دست به اقدام زد تا آداب و رسوم و عبادات دينـي در دل فرزند پا بگيرد.