در مجالس بايد چند تا اصل مراعات شود:
1) احياي امر اهل بيت. حديث داريم در مجالس عزاداري «احيوا أمرنا» (بحارالانوار/ج۱/ص۲۰۰) يعني امور ما اهل بيت بايد زنده باشد. اين آقا که بالاي منبر رفت، اين شعار را که خواند چه چيزي زنده شد؟ آيه اي تفسير شد؟ تاريخ کربلا مطرح شد؟ موعظه اي شد؟ چه مطرح شد؟ اين شاعر اين شعري که خواند مردم چقدر رشد کردند؟ بعضي شعرها در شأن اهل بيت نيست. دورت بگردم. خوب مادر هم به بچه اش مي گويد: دورت بگردم. چشمات کمونه، ابروت کمونه، قدت قشنگه، آيا مثلاً ابالفضل اين است؟! شعري که خوانده مي شود بايد در آن رشد باشد. منبري بايد حرف هايش رشد داشته باشد.
پس اول زنده شدن امور اهل بيت. بايد کاري کنيم که اهل بيت زنده شوند و حرفشان، فکرشان، فرهنگشان احيا شود.
۲) معرفت و بصيرت. آدم در جلسه که مي آيد اگر با سيزده آمد، وقتي از حسينيه برمي گردد بايد نمره اش ۱۴ باشد، پانزده باشد. بگويد: يک چيزي فهميديم که تا حالا نشنيده بوديم. حديث داريم هرکس مسجد مي رود بايد هشت تا چيز بدست بياورد. يکي از اين هشت تا اين است: «و علما مستطرفا» (بحارالانوار/ ج۷۵/ص۱۰۸) «مستطرف» يعني تازه، هر کس مسجد مي رود بايد حرف تازه ياد بگيرد، يعني چه؟ يعني بايد پيشنماز هر روز مطالعه کند. شما اگر پاي تلويزيون ديدي از من استفاده نمي کني خاموش مي کني، يک کانال ديگر مي روي. «و علما مستطرفا» علم تازه، معرفت تازه بايد معرفت و بصيرت باشد.
۳) بايد عشق آفرين باشد. عشق آفرين، يعني بايد مطالبي که گفته مي شود، عشق مردم را به امام حسين بيشتر کند.
۴) تعليم احکام؛ اينها بايد يک تابلو شود تا در همه هيئت ها بزنند. يعني بايد هر منبري يک فقه هم بگويد. چون خيلي وقت ها کارهاي ما اشکال دارد.
امام حسين وقتي کربلا آمد، زمين کربلا را خريد. چرا؟ به خاطر مسأله فقهي. فرمود: زمين مردم است. من در زمين مردم نمي خواهم شهيد بشوم و نبايد خون من در زمين غصبي ريخته شود. زوارها که زيارت من مي آيند، پا در زمين مردم نگذارند. ببين امام حسين زمين کربلا را خريد که مسائل فقهي مراعات شود.
در کوفه و شام به زينب کبري صدقه دادند. فرمود: صدقه به سيد حرام است. يعني چه؟ يعني در اوج کارها بايد مواظب مسائل شرعي بود. صدقه حرام است. مي شود به ديوار مسجد ميخ کوبيد؟ باسمه تعالي نه! حرام است. مي خواهيم سياه پوش کنيم، نکن. سياه پوش مستحب است اما خراب کردن ديوار مسجد حرام است.
خدا دکتر بهشتي را رحمت کند. من خدمت اين شهيد مظلوم بودم. از چند تا کشور آمده بودند با ايشان صحبت مي کردند. از کشورهاي مختلف صحبت مي کردند، يک مرتبه گفت: آقايان الآن وقت نماز است. با اجازه! الله اکبر! نماز اول وقت. با کفش در مسجد مي آييم. مي خواهيم سينه بزنيم. اين کار را نکنيد. من مي خواهم گوسفند بکشم، شتر بکشم در خيابان. آقا شتر بکش. خدا اجرت بدهد. اما چرا وسط خيابان؟ اين شتر رم مي کند. گاو و گوساله رم مي کند. خونش مي ريزد. اگر بارندگي شود، اين آب با خون مخلوط مي شود. کفش مردم نجس مي شود. در مسجد مي روند، در حسينيه مي روند، در خانه هايشان مي روند، کشتن شتر کار خوبي است. اما وسط خيابان کار خوبي نيست. هرچيزي در جايي. شما اگر چاي را در آفتابه بکني، هيچکس نمي خورد. هم شربت خوب است، هم ليوان خوب است. يعني بايد کارهاي ما در ظرف خودش باشد. شتر کشتن، گوسفند کشتن کار خوبي است اما وسط راه کشتن کار خوبي نيست. يک جاي ديگر بکشيد وسط راه نباشد.
۵) پاسخ به شبهات، يک سري شبهه پيش مي آيد. شبهه مي کنند و اين شبهه ها را بايد جواب داد.
الآن اين وهابي ها راجع به عزاداري مي گويند: عزاداري کجاي قرآن نوشته است؟ اين وهابي ها بايد قرآن را بلد باشند. مسلمان که هستند. قرآن در سوره «اذا الشمس کورت» (تکوير/۱) آنگاه که خورشيد نورش گرفته شد. «و اذا النجوم انکدرت» (تکوير/ ۲) نور ستاره ها گرفته شد. خورشيد درهم پيچيده شد. چه شد، چه شد، چه شد بعد مي گويد در آن روز مي پرسند اين دختر زنده را چرا در گور کردي؟ مسلمان ها که دختر در گور نمي کردند. مشرکين دختر زنده را در گور مي کردند. دختر را ننگ مي دانستند. قرآن براي دختر مشرک هم روضه خوانده است. گفته: «باي ذنب قتلت» (تکوير/۹) به چه گناهي اين را کشتيد؟ ببينيد دختر مسلمان نيست. پدرش مشرک است. دختر هم مشرک است. اما چون مظلوم است، خدا براي مظلوم آيه آورده است.
اگر کسي مظلوم بود بايد کمکش کنيم.گول خورده هايي که گفتند: نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران! اينها با قرآن آشنا نبودند. غزه و لبنان که مسلمان هستند. ما مي گوييم: حتي اگر آن طرف کره زمين به يک دختر کافري ظلم شد، ما بايد از اين طرف دنيا به نفع او شعار بدهيم. به چه دليل؟ به دليل «اذا الشمس کورت» خداوند براي دختراني که در جاهليت زنده در گور مي رفتند روضه خوانده است.
«قتل اصحاب الاخدود» (بروج/۴) «اخدود» خد يعني گودي. يک گودي درست کردند، مؤمنين را در گودي ريختند و سوزاندند و نشستند لب گودي و تماشا کردند. مؤمنين سوختند و اينها تماشا کردند. قرآن مي گويد: مرگ بر شما که مؤمنين را زنده زنده سوزانديد.
در سوره بروج خداوند براي مؤمنيني که به ناحق از بين رفتند روضه خوانده است. اين وهابي ها به ما مي گويند: چرا عزاداري مي کنيد؟ خودشان پدرشان که مي ميرد و مي برند زير خاک مي کنند. من نمي دانم مثلاً فرض کنيد که شما چطور يک مرغ مرده را زير خاک مي کنيد و هيچ گريه نمي کنيد. اين مادرش و پدرش مرده زير خاک مي کند، همينطور نگاه مي کند.اصلاً گريه علامت اين است که من عاطفه دارم. اصولاً ما دو تا چراغ داريم. عقل و عاطفه! چراغ عقل بيان است.
تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد
يعني آدم حرف که مي زند مي فهمد که طرف چقدر عاقل است. بيان، چراغ عقل است. اشک، چراغ عاطفه است. ما نمي دانيم فلاني عاطفه دارد يا ندارد. اگر ديديم گريه مي کند، پيداست عاطفه دارد. اگر ديديم همينطور نگاه مي کند، عاطفه اش مشکل دارد.گريه فطري است. گريه عقلي است. چقدر در قرآن آيه براي گريه داريم.چقدر روايات براي گريه داريم. مي گويند: چرا شما از دهه محرم عزاداري مي کنيد؟ فقط روز عاشورا را عزاداري کنيد. آدم اگر يک غريبه که مرد يک دقيقه به احترامش صبر مي کند، اما اگر مادرش مرد، مغازه را مي بندد. دو روز، سه روز مرخصي مي گيرد. اگر خانمش، بچه هايش، همسرش اگر همه با هم از دنيا رفتند، ممکن است ده روز، بيست روز ديگر سر کار نيايد. پس بايد در هر عزاداري يک شبهه اي جواب داده شود.
۶) انتقال فرهنگ کربلا به نسل نو؛ عزاداران ما پست را به بچه هايشان بدهند. مداح به بچه اش بگويد: تو بيا بخوان. رئيس هيئت به بچه اش بگويد: تو بيا رئيس هيئت شو. به چه دليل اين حرف را مي زنيم؟ به دليل حديث. حديث داريم وقتي مي خواهي به فقير پول بدهي، خودت نده. به بچه ات بده بگو: تو به فقير بده. يعني چه؟ يعني کمک به فقرا را به نسل بعد هم منتقل کن.
مي خواهي افطاري بدهي. بگو: آقاجان من امسال مي خواهم به بيست نفر افطاري بدهم. تو دانشجو هستي. تو دبيرستاني هستي. تو راهنمايي هستي. من اين چيزها را مي خرم تو به همشاگردي هايت بگو بيايند. که اين دختر شما، پسر شما سفره بيندازد و افطاري دادن را ياد بگيرد. ما داشتيم بعضي از تجاري را که سهم امام را به مرجعش مي داد، بچه هايش را مي آورد، مي گفت: بچه ها ببينيد، اين آيت الله العظمي مرجع تقليد من است. من سهم امامم را دودستي تقديم مي کنم. بعد از مرگ من شما بايد سهم امامتان را به مرجعتان بدهيد. يعني اين سهم امام دادن، خمس دادن، انفاق، افطاري، عزاداري، اين فرهنگ را به يک نسل نو هم منتقل کنيم.
۷) بهره گيري از فرصت ها و دوري از فرصت سوزي
بايد از زمان بهتر استفاده کنيم و زياد طولش ندهيم. به نظر من بهترين عزاداري، عزاداري مقام معظم رهبري است. نمازجماعت، يک ربع تا بيست دقيقه. مداح يک ربع. سخنران نيم ساعت. دوباره عزاداري و سينه زدن يک ربع، بيست دقيقه. بعد هم بيست دقيقه هم شام مي دهند. يعني همه اينها يک ساعت و نيم طول مي کشد که آدم آنجا آمد هم نماز جماعت مي خواند، هم سينه زده است. هم مداحي گوش داده است. هم اين واعظ يک چيزي گفته ياد گرفته است، هم شام خورده است. ما از غروب چراغ را روشن مي کنيم تا يک بعد از نصف شب. محتوايش چيست؟ يک نوار کاست، يک روضه پلاستيکي، روضه پلاستيکي که ثواب ندارد. اگر شهرداري هم کامپيوترها را طوري طراحي کند که يک مرتبه ظهر که مي شود همه آجرهاي تهران اذان بگويد، ثواب ندارد. آنکه از حلقومت اذان مي گويي ثواب دارد. اذان پلاستيکي ثواب ندارد. وگرنه ما سي، چهل هزارتا تاکسي داريم، ظهر همه راديوشان را روشن کنند، شيشه تاکسي را هم پايين بکشند، بله تهران روي هوا مي رود. موج خوبي هست. کار خوبي هست. اما ثواب براي اين است که خود انسان الله اکبر بگويد. پس از زمان بهتر استفاده کنيم.
۸) سهم قرآن در کنار اهل بيت فراموش نشود. از همه منبري ها بخواهيد که آقا شما دراين بيست دقيقه که منبر هستيد، ۵ دقيقه اش را يک آيه قرآن براي ما تفسير کن. ۵ دقيقه اش را يک حديث بگو. ۵ دقيقه اش را تاريخ کربلا بگو. ۵ دقيقه اش را هم روضه بخوان. شما اگر دکان سبزي فروشي رفتي، همه پولت را ريحان گرفتي، همه پولت را تره گرفتي، همه پولت را ترب گرفتي به تو ايراد مي گيرند. ما همه چيزي نياز داريم. آدم هرچه پول دارد لحاف کرسي بخرد. هرچه پول دارد مس بخرد. هرچه پول دارد طلا بخرد. اين مديريت نيست. بايد طوري باشد برنامه ها جامع باشد که انسان با کلام خدا آشنا شود. با کلام پيغمبر و اهل بيت آشنا شود، با تاريخ کربلا آشنا شود. اينها بايد برنامه ريزي شود. البته بعضي جاها هست، الحمدالله! خيلي جاها هستند که دقت مي کنند. سهم قرآن فراموش نشود.
۹) از متن مقتل خوانده شود. اين ديگر براي روحانيون است. مقام معظم رهبري درايام عاشورا يک روز نمازجمعه آمدند. مقتل را باز کردند از روي مقتل مي خواندند و توضيح مي دادند. چه اشکالي دارد؟ حديث را هم از روي کتاب بخوانيد. خدا آيت الله العظمي گلپايگاني را رحمت کند. ايشان وقتي منبر مي رفت، سالي چند منبر براي مردم مي رفت. کتابش را باز مي کرد، از رويش مي خواند و تفسير مي کرد. آدم شعر را از رويش بخواند چه اشکالي دارد؟ شعر و حديث را از رو خواندن عيبي ندارد. حالا مثلا من در تلويزيون کاغذ دستم است، به نظر شما من آدم معيوبي هستم؟ چه عيبي دارد از رويش بخواند؟ مقتل را از رويش بخوانيم که معتبر است، سند داشته باشد.
۱۰) توجه به نماز اول وقت در مراسم عزاداري
از امام حسين(ع) به نفع نماز استفاده کنيم. اين هم يک مسئله مهمي است. چندتا چيز براي شما بگويم، شايد نشنيده باشيد. امام حسين(ع) از مکه که مي خواست حرکت کند کوفه بيايد، به يک نفر گفت: تو رسماً موذن هستي! يعني همان کاروان خودش و خواهرش يعني کاروان امام حسين از مکه مؤذن داشتند. اين يک مورد. ابوثمامه که ظهر عاشورا به امام حسين(ع) گفت: آقا ظهر شده! امام حسين دعايش کرد. عصر تاسوعا که به خيمه ها حمله کردند، امام حسين فرمود: جنگ را فردا بيندازيد. امشب شب عاشورا است. من نماز را دوست دارم. «أني أحب الصلاه » (لهوف/ ص ۸۹) من نماز را دوست دارم. ظهر عاشورا مي گويند:علي اکبر اذان گفت.
امام حسين نمازش شکسته بود. چون دوم محرم رسيد، دهم شهيد شد. دوم تا دهم هشت روز است، مسافر هشت روزه نمازش شکسته است. نماز شکسته جمعاً سي و پنج تا، چهل تا کلمه است. دراين سي و پنج تا کلمه سي تا تير به امام حسين رها کردند. يعني هر يک کلمه«مالک يوم الدين» يک تير. «اياک نعبد» يک تير. اين يعني چه؟آن وقت آيا مي شود عزادار امام حسين نسبت به نماز، عاشق نباشد؟ مسأله نماز فراموش نشود. هم ظهر عاشورا، هم شب عاشورا، در عزاداري ها اول نماز، اول نماز، اول نماز ، اول نماز، اول نماز!
۱۱) براي مبارزه با طاغوت و ظلم و استکبار استفاده شود. به مردم بگوييم، اصلاً اين که شما مي گوييد زيربار نمي رويم، مذاکره نمي کنيم، يعني مبارزه با طاغوت پرچم دارش امام حسين است. يعني زير سم اسب مي روم، اما زير بار زور نمي روم.
مادر من فاطمه است. کسي که از فاطمه شير خورده و در دامن فاطمه رشد کرده بله قربان به يزيد نمي گويد قرآن مي گويد:مي دانيد شما چه کسي هستيد؟ شما فرزند حضرت ابراهيم هستيد. «مله أبيکم ابراهيم» (حج/۸۷) آيه قرآن است.«أنا و علي بن أبي طالب أبوا هذه الامه» (بحارالانوار/ج ۶۳/ص ۸) پيغمبر فرمود: من پدر شما هستم. دخترهاي ما بايد بدانند مادرشان فاطمه زهرا است. پسرهاي ما بايد بدانند پدرشان علي بن ابي طالب است. ما يک پدر معنوي داريم. بنابر اين بايد احساس غرور کنيم و هرگز زير بار نرويم.
اگر شما مي خواهي وضو بگيري. يک کسي آب به شما مي دهد. يک شيشه آب به شما مي دهد مي گويد: بيا وضو بگير. اگر مي داني منت درآن است، اسلام مي گويد:تيمم کن نماز بخوان. آبي که درآن ناز است. با آن وضو نگير. يعني چه؟ يعني تو بايد عزيز باشي. کسي حق ندارد سرکوفت بزند. من جهازيه تو را دادم! من پولت دادم درس خواندي. اگرکسي منت بگذارد… حتي قرآن داريم:«لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذي» (بقره/ ۴۶۲) اگر کمک به کسي کرديد، به زبان نياور. به زبان بياوري ثوابش مي پرد. حتي زن به شوهر بگويد: من لباس هايت را شستم. من برايت غذا درست کردم. اجرش از بين رفت. مرد بگويد که: من برايت طلا خريدم. من تو را مشهد، عمره، کربلا بردم. چرا من مي گويي؟ رزقش بوده است.
بنابر اين سعي کنيد من نگوييد. من خرج مي دهم. اين هيئت رئيسش من هستم! من که آمد خدا پاک مي شود. خدا شريک قبول نمي کند.
از امام حسين براي وحدت استفاده کنيد. الله اکبر چه قدرتي است! هيچ قدرتي در کشور ما مثل امام حسين همه گروه ها را يکجا جمع نمي کند. درحزب ها تکه تکه مي شوند. در انتخابات رئيس جمهوري، مجلس، شوراي شهر تکه تکه مي شوند. در سليقه ها تکه تکه مي شوند. درشغل ها تکه تکه مي شوند. حتي در نماز مردم تکه تکه مي شوند. يک عده اين مسجد مي روند، يک عده آن مسجد مي روند. تنها جايي که همه پيراهن سياه مي پوشند و همه يک کلام مي گويند: يا حسين عزاداري آن حضرت است امام حسين توانست يک وحدتي به وجود بياورد، از اين وحدت استفاده کنيم.
۱۲) ساخت حسينيه درکنار مسجد
حسينيه نسازيد مگر کنار مسجد. امام حسين بنده خدا بود. به خاطر اطاعت از خدا رفت شهيد شد.
ما يک مهمان داشتيم، مي گفت: در فلان روستا حسينيه ساخته اند بالاي دو ميليارد تومان. حضرت عباسي امام حسين راضي است؟ ما حسينيه هايمان در سال چند شب باز است؟ کدام عاقل براي يک گوني آرد يک نانوايي درست مي کند؟ چرا ما به اسم دين براي سه شب عزاداري يک حسينيه مي سازيم؟ کنار مسجد يک جا بسازيد که اگر جمعيت زياد شد در حسينيه بروند. البته بخش حسينيه جدا باشد. چون گاهي وقت ها در مسجد نمي توانند بيايند، در حسينيه بروند. در حسينيه عزاداري کنند، سينه بزنند. شام بدهند. مراسمشان در حسينيه باشد. ولي اين حسينيه درش به مسجد باز باشد. چند منظوره باشد يک حسينيه مي سازيد مستقل دور از مسجد، تازه از شب اول محرم هم خيلي جاها روضه نيست. خيلي حسينيه ها از شب پنجم، ششم شروع مي شود. من حسينيه هاي تهران را بعضي هايش را مي شناسم. نمي گويم همه. بسياري از حسينيه هاي تهران در طول سال آن استفاده هايي که بايد شود، نمي شود. آنوقت شما مي دانيد سي هزار روستا داريم مسجد ندارد؟ سي هزار روستاي بي مسجد! خود امام حسين باشد چه مي کند؟ حسينيه بايد وصل به مسجد باشد و همچنين عباسيه، زينبيه، مهديه، يعني تکه تکه اش نکنيم. همه زورمان را بايد روي خانه خدا بگذاريم، همه هم بنده خدا هستند. حضرت مهدي بنده خداست. پيغمبر، بنده خداست. گفتند: «عبده»، «عبده و رسوله» عبد است. محور مسجد باشد. براساس مسجد، کنار مسجد يک سالن بسازند، حسينيه که اينها به هم کمک کنند.
۱۳) توجه کنيم در عزاداري وهن شيعه نباشد. بعضي از عزاداري ها وهن شيعه است. البته حالا ممکن است، گوش ندهند من قيامتي دارم و آن آقايي هم که گوش نمي دهد قيامتي دارد. حداقل من مي توانم در قيامت يقه اش را بگيرم.
يک مشت قمه زن لجوج داريم که اينها از بعضي مراجع هم فتوا گرفتند که قمه جايز است. اولا بعضي از علما مي گويند: جايز نيست. مثل مقام معظم رهبري. او هم که مي گويد: جايز است، قمه زدن نه واجب است نه مستحب. فوقش در فتوا مي گويد: جايز است. ما مي گوييم، اين آقايي که اينقدر شاخ و شانه مي کشد براي قمه زدن که بعضي از آقايان مي گويند: جايز است، خوب احترام فتواي مراجع سر جايش. جايز است. ولي ما يک سؤال مي کنيم نگفته که مستحب است. نگفته که واجب است. از اين آقاي قمه زن سؤال مي کنيم. سهم شما (يعني قمه زن) در نمازجمعه چيست؟ در سال چند بار نمازجمعه مي رويد؟ در نماز جماعت چيست؟ سهم شما در فقرا چيست؟ سهم شما در زکات چيست؟ سهم شما براي دخترها و پسرهايي که همسر ندارند چيست؟ در ازدواج جوان هاي فقير چيست؟ سهم شما در رشد علمي چيست؟ همه را خط مي کشد و روز عاشورا مي خواهد قمه بزند. کجاي اين، دين است؟ نمازجمعه مستحب، نماز جماعت مستحب، کمک به فقرا واجب، زکات واجب، ازدواج جوان ها واجب، يعني واجبات را اعتنا نمي کنيم، و اصرار داريم که حتماً قمه بزنيم. نبايد اينطور باشد که تلويزيون آمريکا، اروپا مرتب عکس و فيلم قمه زن ها را نشان بدهد، بگويد: شيعه ها، اين اصول گراها، اين ولايت فقيهي ها اينطور هستند. الان مي داني شيعه را به چه مي شناسند؟ در کره زمين شيعه يعني مقاومت و اين به خاطر هشت سال، بسيجي هاي ما، ارتشي هاي ما، امت ما هشت سال مقاومت کرديم، بعد از اين هم سيد حسن نصرالله و بچه هاي لبنان مقاومت کردند. بعد هم غزه! به خاطر مقاومت شيعه مطرح شد. ما باور نمي کرديم اندونزي اينقدر شيعه داشته باشد. گروه گروه دارند شيعه مي شوند به عنوان اينکه شيعه مظهر مقاومت است. شيعه را به مقاومت مي شناسند.
حالا شما يک استکان خون روي صورتت بريزد يا نريزد. اين علامت چيست؟ شما چند وقت جبهه بودي؟ در کدام خطر مقاومت کردي؟ ارزش ما به تقوا است. ارزش ما به مقاومت است. ارزش ما به علم است. ارزش ما به اين اختراعاتي است که جوان هاي علمي ما مي کنند. ايران يعني مبتکر، ايران يعني در همه مسابقات مي رود مدال طلا مي آورد. ايران يعني روزبه روز در هر کجا حرف مي زنيم مطرح مي شويم. الان سي سال از انقلاب مي رود، يک قمه زن به من بگويد: آقا به خاطر قمه من اسلام پيش رفت. يک نمونه بگويد، اگر اسلام پيش رفته است، به خاطر ولايت فقيه بوده است. به خاطر هشت سال مقاومت ايران بوده است. به خاطر سيدحسن نصرالله و لبنان و فلسطين و غزه و اينها بوده است. اسلام هر کجا پيش رفته است به خاطر يا علم بوده، يا ابتکار بوده، يا مقاومت بوده است. با قمه تا حالا هيچ کس پيش نرفته است.
حالا در عين حال کسي مي خواهد لجبازي کند، لجبازي کند. قرآن به پيغمبر مي گويد: پيغمبر تو بگو، «و ان تولوا» (بقره/۷۳۱) در قرآن «تولوا» زياد است. يعني بگو، يک عده هم گوش نمي دهند. کلمه «و ان تولوا» در قرآن زياد آمده است. يعني پيغمبر غصه نخور. تو بگو يک عده هم گوش نمي دهند. ولي من غصه مي خورم، کساني که راجع به انواع واجبات و انواع مستحبات هيچ کتابي نمي نويسند، يک مرتبه از مرجع تقليدش نپرسيده که آقا مثلا در اين کار ما چه کنيم؟ ولي راجع به قمه کتاب چاپ مي کند، بروشور چاپ مي کند. تبليغ مي کند. شمشيرهايشان را تيز مي کنند. به قمه زن ها مي گويم. برويد بالا خودتان را بکشيد. برويد در سر کوه، برويد در چاه، پايين و بالا هر کاري بکنيد، هيچ کس نگفته قمه واجب است. هيچ کس هم نگفته مستحب است. فوقش بعضي مي گويند جايز است. ما مي گوييم: تازه جايز است چند دقيقه؟ يک روز عاشورا. قمه زدن مي دانيد چقدر طول مي کشد؟ يک دفعه چنين مي کنند تمام مي شود مي رود. يعني براي يک دقيقه در يک روز، تمام سال دارند فعاليت مي کنند که قمه زدن را رشد بدهند. آن وقت براي واجباتي که در طول سال، در طول ماه، در طول هفته، هميشه واجب است. براي واجبات و مستحبات هميشه تلاش نيست. اين کار را نکنيد. وهن شيعه نباشد که تلويزيون اروپا قمه زدن ما را نشان بدهد. به ريش ما بخندند. ممکن است نماز هم بخوانيم اما به ريش ما بخندند. ما نماز مي خوانيم. ولي نماز را قرآن مي گويد. گفته: «اذا نودي للصلاه » (جمله/۹) وقتي «و اذا ناديتم الي الصلاه اتخذوها هزوا» (مائده/۸۵) ممکن است به اذان ما هم بخندند، منتها اذان را آيه داريم. نماز را آيه داريم. ما در واجبات فکر خنده ديگران نيستيم. اما در چيزي که نه واجب است، نه مستحب، چرا يک کاري مي کنيد به ما بخندند؟
۱۴) حرمت علم و عالم حفظ شود. اين طور نباشد پاي مداح بنشينيم عالم که مي رود سخنراني کند، از پاي منبرش بلند شويم يا وقت خوب را به مداح بدهيم، وقت بد را به عالم بدهيم! حرمت علم بايد حفظ شود.
۱۵) تلاوت قرآن در لابلاي عزاداري توسط قاريان خوش صدا. در همه محله ها قاري خوش صدا هست. بيايند آيات شهادت را در عزاداري بخوانند. «ولنبلونکم بشيء من الخوف و الجوع» (بقره/۵۵۱) «قتلوا في سبيل الله» (آل عمران/۹۶۱) آيات جبهه و جنگ را در عزاداري خوش صدا بخواند و همينطور پخش شود، مردم راه بروند و گريه کنند. چه اشکال دارد؟ نه اينکه مداح را حذف کنيم. يعني هم مداحي باشد و هم اين آيات قرآن را در خيابان مطرح کنيم.