تأکيد بر پيشوايي آخرين امام معصوم
از آنجايي که شرايط امامت آخرين امام، با پيشوايان پيشين متفاوت بود، از اين رو پافشاريهاي فراواني بر آگاهي بخشي امامت ايشان شده است.
برخي از روايتهايي که بر اين امر اصرار داشت، بدين قرار است:
1ـ حديث معراج:
رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در حديثي پر دامنه درباره آنچه در شب معراج ديده بود، پس از بيان ديدن نور پيشوايان معصوم عليهم السلام و آخرين جانشين خود در ميان آنها، ميفرمايد: «…عرض کردم: پروردگارا! اينان چه کساني هستند؟ فرمود: ايشان پيشوايانند. و اين قائم است. همو که حلال مرا حلال مي کند و حرام مرا را حرام مي سازد. و از دشمنان من انتقام ميگيرد. اي محمد! او را دوست بدار. پس همانا من او را دوست مي دارم و هر کس که او را دوست بدارد، نيز او را دوست ميدارم…»(1)
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در واپسين ماه هاي عمر خود ضمن پافشاري بر امامت نخستين پيشواي مسلمانان، در باره آخرين پيشوا چنين فرمود: «…اي مردمان! همانا به درستي که من پيامبرم. و علي جانشين. آگاه باشيد! ختم کننده پيشوايان از ما است. او قائم مهدي است. آگاه باشيد! همو است که دين را برتري خواهد بخشيد وانتقام گيرنده از ستم گران است»(2)
3ـ حديث رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم:
از ديگر سخناني که در آن به روشني به شمار پيشوايان معصوم اشاره شده، بيان نوراني رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم است که فرمود: «پيشوايان پس از من دوازده نفرند. نخستين ايشان، علي بن ابي طالب، و آخرين آنها قائم است. آنها جانشينان و اوصياي و اولياي من و حجتهاي خداوند پس از من، بر امت من هستند. اقرار کننده به آنها مؤمن و انکار کننده ايشان کافرند»(3)
افزون بر روايتهاي ياد شده، ـ که از مهمّ ترين دليلها بر امامت حضرت مهدي عليه السلام است ـ ديگر پيشوايان معصوم عليهم السلام نيز سخنان ارزشمندي در اين باره فرموده اند. که برخي بدين قرار است:
از امام علي عليه السلام درباره معناي روايت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم که فرموده بود: “إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي” پرسيده شد “عترت” چه کساني هستند؟ فرمود:
«من و حسن و حسين و پيشوايان نه گانه از فرزندان حسين. نهمين آنها مهدي آنهاست. هرگز از کتاب خدا جدا نمي شوند و کتاب خدا نيز از آنها جدا نمي شود. تا آن که در کنار حوض پيامبر بر او باز گردند»(4)
دومين پيشواي شيعيان، امام مجتبي عليه السلام، حضرت مهدي عليه السلام را نهمين فرزند برادر خود حسين عليه السلام، و پسر سرور کنيزان دانسته است.(5)
امام حسين عليه السلام در اشاره به امامت نهمين پيشواي هدايت گر از نسل خود، از وي با «قائم به حق» ياد کرده است.(6)
امام سجّاد عليه السلام نيز در سخني ارزشمند به امامت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اشاره کرده، آن حضرت را دوازدهمين جانشينان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و پيشوايان پس از او، دانسته است.(7)
امام باقر عليه السلام حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را نهمين پيشواي پس از حسين بن علي و قائم آنها خوانده است.(8)
ششمين پيشواي شيعيان به روشني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را دوازدهمين از پيشوايان هدايت پس از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم ذکر کرده است.(9)
هفتمين امام معصوم نيز آن حضرت را پنجمين از فرزندان خود دانسته، فرمود: براي او غيبتي است که مدتش طولاني خواهد شد.(10)
امام رضا عليه السلام پس از اشاره به دوران غيبت و سختي هاي آن، سبب آن سختي ها را پنهان بودن پيشواي ايشان ذکر کرده است.(11)
امام جواد عليه السلام نيز در باره آن حضرت وي را سومين از فرزندان خود دانسته است.(12)
امام هادي عليه السلام ـ جدّ بزرگوار آن حضرت ـ نيز به پيشوايي آن حضرت پس از فرزند خود امام عسکري عليه السلام تأکيد نموده است.(13)
و سرانجام اين تلاش پيوسته، به دست يازدهمين پيشواي معصوم عليه السلام به اوج خود رسيد، که در آن، آخرين ذخيره الهي به نيکوترين صورت ممکن، معرفي شده است.
در آن جا که از آن حضرت در باره ـ درستي يا چگونگي ـ اين خبر که به نقل از پدران بزرگوارش رسيده است که:
«أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّهِ اللَّهِ عَلَي خَلْقِهِ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَهِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَهً جَاهِلِيَّه»؛ «زمين هيچ گاه از حجت خدا بر خلقش خالي نيست، هر کس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليّت مرده است». پرسش شد.
فرمود: «إِنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ»؛ «اين مطلب حق است؛ آن گونه که روز حق است».
سپس از آن حضرت سؤال شد: «اي پسر پيامبر! حجت و امام پس از شما کيست؟»
ايشان فرمود: «ابْنِي مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّهُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَهً جَاهِلِيَّه»(14)؛ «فرزندم محمّد، او امام و حجّت پس از من است. هر کس بميرد و او را نشناسد، به مرگ جاهليّت مرده است».
تا اين که با شهادت يازدهمين پيشواي شيعيان در هشتم ربيع الاول سال 260 هجري(15)، در حالي که بيش از پنج بهار(16) از عمر آخرين ذخيره الهي سپري نشده بود، فصل بهرهمندي انسانها از امام ظاهر به پايان رسيد. و در پي آن دوراني بسيار مهّم در زندگي پيروان اهل بيت عليهم السلام پيش آمد.
اين دوران هم زمان با دو رخ داد مهمّ آغاز شد:
نخست: رسيدن آخرين حجّت الهي به مقام امامت؛
ديگر: قرار گرفتن آن حضرت در پرده پنهان زيستي.
اگر چه برگزيدگاني از شيعه براي اين مرحله آمادگي کامل داشتند، اما ميبايست هر دو رخداد (امامت و غيبت)، براي عموم شيعيان به اثبات برسد، چرا که حضرت مهدي عليه السلام نخستين روز امامت را در حالي آغاز کرد، که جز افرادي اندک، ـ که پيش از آن، در دوره امام عسکري عليه السلام ايشان را ديده بودند ـ كسي او را نديده بود.
1. عضو هئيت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
2. شيخ كليني، كافي، ج1، ص178 (باب ان الارض لاتخلو من حجه).
3. بقره (2): آيه 124.
4. ر.ك: صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، (الفصل الاوّل فيما يدّل علي انّ الائمه اثنا عشر…).
5. نعماني، الغيبه؛ ص93؛ شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج1، ص252.
6. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج37، ص213.
7. شيخ صدوق، منلايحضرهالفقيه، ج 4، 179.
8. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج1، ص240.
9. پيشين، ج1، ص 315.