ارزش و اهمیت ولایت و امامت در اسلام
ولایت و امامت از جایگاه خاصی در اسلام برخوردار است. ولی متأسفانه امت اسلامی به آن اهمیت لازم را ندادهاند، و امروز تمام مشکلات جهان اسلام به واسطهی همین امر است. امام حسن علیهالسلام در حدیثی شبیه به حدیث دعائم الاسلام فرمود:
قال علیهالسلام:
ان الله افترض خمسا و لم یفترض الا حسنا جمیلا، الصلاة و الزکاة، و الحج و الصیام و ولایتنا أهل البیت فعمل الناس بأربع و استخفوا بالخامسة، و الله لا یستکملوا الأربع حتی یستکملوها بالخامسة. [1] .
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(خداوند پنج حکم را فرض دانسته و هر چه فرض کرده، خوب و دوست داشتنی است. نماز، زکات، حج، روزه و ولایت ما اهل بیت [اما چنان شد] که مردم به چهار مورد عمل کردند، ولی پنجمی را خوار شمردند. سوگند به خدا که آن چهار مورد به نتیجهای نخواهد رسید، مگر آن که با پنجمین [مورد] آن را تکمیل کنند.)
و در حدیث دیگری آمده است: امام حسن علیهالسلام دربارهی اهمیت ولایت اهل بیت علیهمالسلام فرمود:
قال علیهالسلام:
ان الله عزوجل بمنه و رحمته، لما فرض علیکم الفرائض، لم یفرض ذلک علیکم لجاجة منه الیه، بل رحمة منه لا اله الا هو لیمیز الخبیث من الطیب، و لیبتلی ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم، و لتتسابقوا الی رحمته، و لتتفاضل منازلکم فی جنته، ففرض علیکم الحج و العمرة و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة و الصوم و الولایة،
و جعل لکم بابا لتفتحوا به أبواب الفرائض مفتاحا الی سبله، و لولا محمد صلی الله علیه و آله و سلم و الأوصیاء من ولده علیهمالسلام کنتم حیاری کالبهائم، لا تعرفون فرض من الفرائض، و هل تدخل قریة الا من بابها، فلما من علیکم باقامة الأولیاء بعد نبیکم صلی الله علیه و آله و سلم قال: «الیوم اکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا». [2] .
و فرض علیکم لأولیائه حقوقا، و أمرکم بأدائها الیهم، لیحل لکم ما وراء ظهورکم من أزواجکم و أموالکم و مآکلکم و مشاربکم، و یعرفکم بذلک البرکة و النماء و الثروة لیعلم من یطیعه منکم بالغیب، ثم قال عزوجل: «قل لا أسئلکم اجرا الا المودة فی القربی».
فاعلموا أن من یبخل فانما یبخل عن نفسه ان الله هو الغنی و أنتم الفقراء الیه، فاعملوا من بعد ما شئتم فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون ثم تردون الی عالم الغیب و الشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون، و العاقبة للمتقین و لا عدوان الی علی الظالمین.
سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: خلقت من نور الله عزوجل، و خلق أهل بیتی من نوری، و خلق محبوهم من نورهم و سایر الخلق فی النار. [3] .
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(آنگاه که خدای بزرگ به منت و مهربانی خویش واجبات را به عنوان تکلیف بر شما معین کرد، این را بدان جهت بر شما فرض نکرد که وی بدان نیاز دارد، بلکه به خاطر رحمت اوست بر ما، خدایی جز او نیست، و همچنین برای آن است که مرغوب از نامرغوب جدا شود و آنچه که در دلهاتان هست آزمایش شود و برای دستیابی به رحمت خداوند و به دست آوردن جایگاهی بالاتر در بهشت خداوند، با هم رقابت کنید و از این رو حج و عمره و اقامهی نماز و پرداخت زکات و روزه و ولایت را بر شما واجب کرد.
همچنین برای شما دربی قرار داد که با گشودن آن دروازههای واجبات را بگشایید و از آن چونان کلیدی به سوی راههای خدایی استفاده کنید. چنانچه محمد صلی الله علیه و آله و سلم و فرزندان جانشین وی علیهمالسلام نبودند، شما هم چون حیوانان سرگردان بودید و هیچ واجبی از واجبات الهی را نمیشناختید و آیا جز این است که برای ورود به هر روستایی از دروازهی آن باید وارد شوید.
پس زمانی که خداوند با انتصاب اولیای خویش به عنوان جانشینان بعد از پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم بر شما منت نهاد، و فرمود: امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم. و به نفع اولیاء خود، حقوقی بر گردن شما نهاد و از شما خواست که آن حقوق را به آنان برسانید تا آن چه [که مسئولیت آن] به عهدهی شماست، از همسر گرفته تا اموال و خوردنی و نوشیدنی بر شما حلال و گوارا گردد و همچنین [به خاطر آن ادای حق] برکت و فزونی و ثروت در زندگی شما قرار دهد تا آن کسانی که در خلوت از فرمان خداوند اطاعت میکنند، شناخته شوند.
از این رو است که خدای بزرگ میفرماید: «بگو که من برای رسالت مزدی جز دوستی اهل بیت نمیخواهم.» پس بدانید، هر کس بخل ورزد، به خود بخل ورزیده است. این خداست که بینیاز است و شما نیازمند او هستید. هر چه خواسته انجام دهید، اما پس از آن بدانید که خداوند و پیامبر او و مؤمنان اعمالتان را بازبینی خواهند کرد و سپس به سوی جهان پنهان و آشکار گام خواهید زد و از آنچه که انجام دادهاید باخبرتان خواهد ساخت، اما سرانجام خوش، از آن پرهیزگاران است و خشونت نخواهد بود مگر برای ستمگران.)
پی نوشت ها:
[1] مستدرک الوسایل، ج 1، ص 74، ح 15 / 15 (به نقل از بشارة المصطفی، طبری، ص 108).
[2] سورهی مائده، آیهی 3.
[3] 1- امالی طوسی، ص 655، خ 5 / 1355، م 34.
2- بحارالأنوار، ج 15، ص 20، ح 32.
3- تفسیر برهان، ج 1، ص 435، ح 7.
4- تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 573، ح 74.
5- علل الشرایع، ج 1، ص 291، ح 6، ب 182.
6- کنز الدقایق، ج 4، ص 34، و ج 11، ص 504.
7- مسند امام مجتبی علیهالسلام، ص 716، ح 32.
8- ینابیع المودة، ج 3، ص 364 و 365.
آيت الله بروجردي چگونه ولايت فقيه در عصر غيبت را اثبات مي نمايند ؟
حضرت آيت الله بروجردی ره در مورد ولايت فقيه با استناد به ادله عقلی ضرورت حکومت و ولايه فقيه را به اثبات رسانده اند . ايشان معتقدند : « اگر حتی دلالت روايات بر ولايت فقيه را ناتمام بدانيم , از طريق استدلال عقلی نيز می توان آن را اثبات نمود .» ايشان اين گونه استدلال نموده اند که
اولا, انسان نيازهای اجتماعی دارد.
ثانيا, دين اسلام به اين نيازها اهميت داده و بسياری از احکام آن در مورد اجتماع و سياست است که اجرای آن احتياج به رهبری دارد و اجرای ان را به مسلمان تفويض نموده است.
ثالثا, امامان معصوم که شيعيان خويش را از رجوع به طاغوتها و قضات جور بر حذر داشته اند , به يقين فردی را به عنوان مرجع برگزيده اند , آن هم برای رفع خصومتها , تصرف در اموال غايبان و قاصران , دفاع از حوزه اسلام و ديگر امور مهمی که شارع راضی به ترک و اهمال آنها نيست .
رابعا , تعيين و نصب مرجع از سوی آنان منحصر در فقيه جامع الشرايط است زيرا هيچ کس قائل به نصب غير فقيه نشده است .
بنابر اين امر دائر بين عدم نصب و نصب فقيه عادل است و چون بطلان فرض اول روشن است از اين رو نصب فقيه قطعی است و مقبوله عمربن حنظله نيز در شمار شواهد و مويدات خواهد بود .
( سيد محمد حسين طباطبايی بروجردی ,البدر الزاهر , تقريرات مباحث آيت الله بروجردی ,قم: دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه , ص 52 )
ولايت فقيه از ديدگاه آيت الله بهجت
حضرت آيت الله بهجت در زمينه ولايت فقيه معتقدند:
در زمان غيبت کبرای حجت حق , نمی توان برای مساله بيش از سه رويکرد فرض کرد زيرا يا بايد کتاب خدا و احکام و قوانين دين تعطيل شود و يا بايد خود بخود بماند يعنی خودش وسيله ابقای خود باشد و يا نياز به سرپرست و حاکم و مبين دارد که همان ولی امر و مجتهد جامع الشرايط است .فرض اول عقلا و نقلا باطل است , زيرا دين مبين اسلام , آيين خاتم است و تا ختم نسل بشر بايد راهنما و آيين امت باشد . فرض دوم نيز باطل است , زيرا قانون خود به خود اجرا نمی شود و نياز به شخص و يا اشخاص دارد تا آن را حفظ و به اجرا در آورند .ناچار بايد به فرض سوم قائل باشيم و بگوييم ولی امر بايد جامعه مسلمين را با همه شئونات و ابعاد آن نگه دارد . از سوی ديگر نيز روشن است که جامعه به تشکيلات فراوان از قبيل ارتش , آموزش و پرورش , دادگستری و… نياز دارد , لذا بايد دست ولی فقيه در همه شئونات مادی و معنوی باز بوده و مبين و شارح و راهنما و حلال مشکلات باشد . در نتيجه ولی فقيه بايد تمام شئونات امام معصوم عليه السلام به استثنای امامت و آنچه مخصوص امام معصوم است داشته باشد تا بتواند اسلام را در جامعه پياده کند و گرنه در صورت عدم وجود تشکيلات و تشريفات حکومتی دشمنان نخواهند گذاشت که حکومت و آيين اسلامی پياده شود .
( رضا باقی زاده , برگی از دفتر آفتاب شرح حال شيخ السالکين آيت الله العظمی بهجت ره , قم: ميراث ماندگار , 1385, ص 101و102)
دنبال دستهاى تو
خيابانها هم عزادارى مى كنند. عطر تو را از كنار علقمه مى شنوم. عطر تو در نفس عزاداران و اشكها جارى است. صداى فرات را مى توانم بشنوم؛ دارد دنبال تو مى گردد؛ دنبال دست هاى دور از مشك تو؛ دست هاى در راه
مانده ات. چه قدر نزديك آسمان شده ايم!
عشق یعنی عباس علی.
تاسوعا یعنی عباسِ علی.
عشقِ عباس به مولایش فقط حسی برادرانه نبود
عشقی خدایی بود.
تاسوعا! چه دیر می گذری!
یارانِ عاشق تاب ندارند، کمر خمیده ی حسین را
پس از عباس نظاره گر باشند و اشک و آه زینب را ببینند
و فغان کودکان و طفلان را بشنوند.
عباس عاشق ترینِ یاران، به حسین بود و عجب نیست
که نام تاسوعا با نام او عجین است.
آری! تاسوعا یعنی عشق
و عشق یعنی عباس علی.