مردان و زنان آخرالزمان
اگرچه امتحانات خداوند براي زن و مرد يکسان است؛ ولي پارهاي از روايات درباره مردان نقل شده است؛
چنان که امام صادق عليه السلام فرمود: «…وَرَأَيتَ الرَّجُلَ اِذَا مَرَّ بِهِ يَوْمٌ وَلَمْ يَکْسِبْ فِيهِ الذَّنبَ العَظِيمَ مِنْ فُجُورٍ اَوْ بَخْسِ مِکْيالٍ اَوْ مِيزانٍ اَوْ غِشيَانِ حَرامٍ اَوْ شُرْبِ مُسْکِرٍ کَئيباً حَزِيناً يَحْسَبُ اَنَّ ذَلِکَ اليومَ عَلَيهِ وَضِيعَةٌ مِنْ عُمُرِهِ…»؛ «مردي را ميبيني هنگامي که يک روز بر او گذشته و گناه بزرگي انجام نداده است - از قبيل فحشا، کم فروشي، کلاهبرداري و يا شرب خمر - بسيار غمگين و اندوهگين ميشود.»
زنان آخرالزمان
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله در وصف برخي از زنان آخِرُالزّمان چنين ميفرمايد: «کَيْفَ بِکُمْ اِذا فَسَدَ نِساؤُکُم وَفَسَقَ شُبَّانُکُم وَلَمْ تَأمُروُا بِالْمَعْرُوفِ وَلَمْ تَنْهَوا عَنِ المُنْکَرِ. قِيلَ لَهُ وَيَکُونُ ذَلِکَ يَا رسولَاللّه؟ قالَ: نَعَمْوَشَرٌّ مِنْذَلک…»؛ «چگونه ميشود حال شما هنگامي که زنان شما فاسد شوند و جوانانتان فاسق و شما نه امر به معروف ميکنيد و نه نهي از منکر!» به پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله گفته شد: آيا اين چنين خواهد شد؟! آن حضرت فرمود: «بله و بدتر از آن [نيز خواهد شد]».
امام علي عليه السلام نيز ميفرمايد: «يَظْهَرُ فِي آخِرِالزَّمانِ وَاقتِرَابِ السَّاعَةِ وَهُوَ شَرُّ الاَزمِنَةِ نِسْوَةٌ کَاشِفاتٌ عَارِياتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدِّينِ دَاخِلاتٌ فِي الفِتَنِ مَائِلاتٌ اِلَي الشَّهَواتِمُسرِعاتٌاِلَياللَّذَّاتِ مُستَحِلّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِي جَهَنَّمَ خَالِداتٌ»؛ «در آخِرُالزّمان و نزديک شدن قيامت - که بدترين زمانها است - زناني ظاهر ميشوند که برهنه و لخت هستند! زينتهاي خود را آشکار ميسازند، به فتنه ها داخل ميشوند و به سوي شهوتها ميگرايند! به سوي لذتها ميشتابند، حرامهاي الهي را حلال ميشمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود».
نجات يافتگان آخرالزمان
امام علي عليه السلام درباره نجات يافتگان اين دوران ميفرمايد: «و آن زماني است که از فتنهها نجات نمييابد؛ مگر مؤمناني که بينام و نشانند. اگر در حضور باشند، شناخته نشوند و اگر غايب گردند، کسي سراغ آنان را نميگيرد. آنها براي سيرکنندگان در شب ظلماني جامعه ها، چراغهاي هدايت و نشانههاي روشناند. نه مفسده جو هستند و نه فتنه انگيز. نه در پي اشاعه فحشايند و نه مردمي سفيه و لغو گو. اينانند که خداوند درهاي رحمتش را به سوي شان باز ميکند و سختيها و2مشکلات را از آنان برطرف ميسازد».
باز باران با صداي گريه هاي كودكانه
باز باران با ترانه
مي خورد بر بام خانه
يادم آيد كربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش يك روز غمگين
گرم و خونين
لرزش طفلان نالان
زير تيغ و نيزه ها را
*
باز باران با صداي گريه هاي كودكانه
از فراز گونه هاي زرد و عطشان
با گهرهاي فراوان
مي چكد از چشم طفلان پريشان
پشت نخلستان نشسته
رود پر پيچ و خمي در حسرت لبهاي ساقي
چشم در چشمان هم آرام و سنگين
مي چكد آهسته از چشمان سقا
بر لب اين رود پيچان
باز باران
*
باز باران با ترانه
آيد از چشمان مردي خسته جان
هيهات بر لب
از عطش در تاب و در تب
نرم نرمك مي چكد اين قطره ها روي لب
شش ماهه طفلي
رو به پايان
مرد محزون
دست پر خون مي فشاند
از گلوي نازك شش ماهه
بر لب هاي خشك آسمان با چشم گريان
باز باران
*
باز هم اينجا عطش
آتش شراره جسمها
افتاده بي سر پاره پاره
مي چكد از گوشها باران خون و كودكان بي گوشواره
شعله در دامان و در پا مي خلد خار مغيلان
وندرين تفتيده دشت و سينه ها برپاست طوفان
دستها آماده شلاق و سيلي
چهره ها از بارش شلاقها گرديده نیلی
دراين صحراي سوزان
مي دود طفلي سه ساله
پر زناله
پاي خسته
دلشكسته
روبرو بر نيزه ها خورشيد تابان
مي چكد از نوك سرخ نيزه ها
بر خاك سوزان
باز باران باز باران
*
قطره قطره مي چكد از چوب محمل
خاكهاي چادر زينب به آرامي شود گل
مي رود اين كاروان منزل به منزل
مي شود از هر طرف اين كاروان هم سنگ باران
آري آري
باز سنگ و باز باران
آري آري
تا نگيرد شعله ها در دل زبانه
تا نگيرد دامن طفلان محزون را نشانه
تا نبيند كودكي لب تشنه اينجا اشك ساقي
بر فراز خيمه برگونه ها
بر مشك ساقي
كاش مي باريد باران.
علی اصغر کوهکن
تعجیل در فرج آقا امام زمان روحی له فداء صلوات
شرايط ظهور
«شرايط ظهور»؛ يعني، زمينه هايي که امکان تحقق ظهور امام عصرعليه السلام را فراهم ميآورد و آن را امري منطقي و لازم مي نماياند. شرايط ظهور با نشانه هاي ظهورتفاوت دارد؛ براي مثال وجود تعداد الکافي از پاکدلان براي آغاز انقلاب جهاني در شمار «شرايط ظهور» مي گنجد؛ ولي نداي آسماني و خروج سفياني، از «نشانه هاي آن» شمرده ميشود. البته هر دو بايد پيش از ظهور تحقق يابند؛ زيرا ظهور پس از آشکار شدن همه شرايط و نشانه هاي حتمي آن رخ ميدهد؛ و گرنه به تحقّق مشروط قبل از وجود شرط و نيز دروغ بودن روايات نشانه هاي ظهور - که درستي شان به طور متواتر و قطعي احراز شده است - ميانجامد.
دلنوشته ای برای حضرت زینب (س)
زینب جان! ای الگوی صبر و وفا
شرمنده ایم
شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما “بی حسین” شدن تو بود.
و شرمنده تر از آنکه تو بی حسین شدی و ما “حسینی ” نشدیم…!
و حسین و یارانش تا پای جان بر سر پیمان مانند تا
عهد و وفا، عدالت و آزادی
عشق و عرفان, برابری و برداری
را ترجمانی ماندگار برای همه اعصار و قرون نمایند
تا من، تا تو, تا همه ی ما
چگونه ماندگاری را بیاموزیم
روش هاي پرورش مذهبي کودکان
روش عبارت است از طريقه اي علمي که براي وصول به هدف انتخاب مي شود. افراد به دنيامي آيند درحاليکه ذهني خالي دارند. براي پر کردن ذهن آنان لازم است به ترتيب از راه چشم و گوش و عقل اقدام کنيم. در پرورش مذهبــي همين ترتيب را بايد به شرح زير رعايت کرد:
1- روش ارائه الگو: در اين روش چشم به مسائل احاطه دارد و اهميت گوش در درجه دوم است. اولين باري که مسئله آمـوزش وضو مطـرح شد بنا بر روايات مذهبي جبرئيل عملاً در برابر پيامبـر وضو گرفت و پيغمبر نيز آن را ديد، فرا گرفت و عمل کرد. از طريق ارائه الگـو به سرعت مي توان مسائل مذهبـي را به کودکان ياد داد و آنان را به عمل واداشت. مسئله مهم در اين روش اين است که الگو بايد کامل ونمونه آداب و اخلاقي باشدکه مکتب مورد قبول بر آن صحه مي گذارد زيراهر گونه اشتباه وسهل انگاري موجب بد آموزي و انعکاس ناروا در آدمي مي شود.
2- روش آموزش: اين روش مکمل روش قبلي است. يعني نخست لازم است چيزي را از راه چشم و گوش بياموزد و آنگاه عمل کند. در اين روش هدف اصلاح عمل و رفتار از طريق تذکر و يادآوري است. يعني عملي که فرد انجام مي دهد در صورت خطـا و اشتباه، به وسيله مربي اصلاح و رفع عيب گردد.
3- روش تلقين و القا: در اين روش مي توان در فرد وابستگي به مذهب و خدا ايجاد کرد. از طريق ذکر آيات خدا، مهرباني هاي او و نعمت هاي او مي توان در کودک ترس و خوف ايجاد کرد و يا روح اميد را در او زنده کرد. مي توان مهـر خدا را از اين راه در دل او گنجاند و مفهوم دوست داشتن و دوست نداشتن خدا را به او تفهيم کرد. بدان گونه که آنچه را خدا دوست دارد انجام دهد و آنچه را خدا دوست ندارد انجام ندهد.
بارها شاهد بوده ايم که برخي افراد عبادات و نماز کودکان را نوعي بازي تلقي مي کنند و آن را فاقد ثواب و اجر الهي مي شمرند. حال آنکـه چنين نيست و قطعاً عبادت در کودکـي نيز حسابي به دنبال دارد. پس خوب است بدانيم واجبات بزرگسالان و اعمال مستحبي آنان براي کودکان مستحب است و گناهان آنها براي کودکان مکروه بوده و مباحات براي هر دو امـري مباح است. حال اگر ترتيبي اتخاذ شود که کودکان دريابند انجام عبادات و نماز آنان در پيشگاه خدا اجر خواهد داشت، رغبت بيشتري براي انجام عبادت خواهند داشت.
از طرف ديگر انجام عبادت ها در کـودکي موجب ملکه شدن آنها مي گردد و چنين کودکانـي در بزرگسالي عبادات را با سهـولت بيشتري انجام مي دهند اما آنانکه تا هنگام بلوغ نماز نخوانده اند، اين کاررا با دشواري بيشتري انجام مي دهند.پس اگر بخواهيم کودکان با عبادت خو بگيرند، بايد دوره کودکي آنان را مغتنم شماريم.
مسئله ديگر اين است که? وقتي کودک از دوران نوباوگي به عبادت روي بياورد و براي انجام آن به مسجد و ســاير اماکن مذهبي برود از همان زمان، با چنين فضاهايي انس مي گيرد و با انسانهاي با ايمان مأنوس مي شود. انس با فضاهاي معنوي و نيکان مانع گـرايش به ورطه هاي فساد و نابودي گشته و انسانها را از دوستي با بدان برحـذر مي دارد و فرد با چنين خصـوصياتي به زندگي پاک نزديک تر مي شود. پس براي تربيت دينی کودکان بايد از همان کودکي دست به اقدام زد تا آداب و رسوم و عبادات دينـي در دل فرزند پا بگيرد.