فرمایشات مقام معظم رهبری ( دامه برکاته ) درباره امام زمان (عج)
* مهدى موعود (عج) مظهر رحمت و قدرت و مظهر عدل الهى است.
* توسل و توجه و ارتباط قلبى با آن حضرت موجب عروج و رشد روحى و معنوى انسان مى شود.
* ايمان و اعتقاد به امام زمان مانع از تسليم شدن است.
* نيمه شعبان، عيد بسيار بزرگى است كه جهان چشم انتظار مولود مبارك و معظم آن و بشريت تشنه رهبرى و هدايت اوست.
* وجود مقدس امام زمان وعده الهى و مصداق لطف خدا بر انسانيت و بشريت است.
* او مستوره و نمونه اى از اوليا و اصفيا و انبيا و برجسته ترين بندگان خداست.
* ملت ما بايد روح انتظار را در خود زنده كنند.
* روز ولادت مهدى موعود (عج) حقيقتاً روز عيد همه انسانهاى پاك و آزاده عالم است.
* امروزه وجود مقدس حضرت حجت (عج) در ميان انسانهاى روى زمين منبع بركت علم، منبع درخشندگى، زيبايى و همه خيرات است.
* ما به زمان ظهور امام زمان (عج) اين محبوب حقيقى انسانها نزديك شده ايم زيرا معرفت ها پيشرفت كرده است.
* ان شاءالله همه اين توفيق را پيدا كنيم كه روزى در ركاب آن بزرگوار باشيم براى خدا تلاش و مجاهدت كنيم در مقابل چشم آن بزرگوار در راه خدا جانمان را از دست بدهيم و به فيض شهادت برسيم.
ان الانسان لفی خسر (فرمایشات امام خمینی (ره) درباره امام زمان (عج) )
حالا ببینید كه تحت مراقبت هستید. نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان (سلام الله علیه) هفته ای دو دفعه، به حسب روایت؛ من می ترسم ما كه ادعای این را داریم كه تبع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، اگر نامه اعمال را ببیند و می بیند تحت مراقبت خداست نعوذ بالله شرمنده بشود. شما اگر یك فرزندتان خلاف بكند شما شرمنده می شوید، اگر این نوكر شما خلاف بكند شما شرمنده اید. در جامعه آدم شرمنده می شود كه پسرش این كار را كرده یا نوكرش این را كرد یا اتباعش این كار را كرده. من خوف دارم كه كاری بكنیم كه امام زمان (سلام الله علیه) پیش خدا شرمنده بشود. نكند یك وقت خدای نخواسته یك كاری از ماها صادربشود كه وقتی نوشته برود، نوشته هائی كه ملائكة الله مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی رقیب دارد و مراقبت می شود، ذره هائی كه بر قلب های شما می گذرد رقیب دارد، چشم ما رقیب دارد، گوش ما رقیب دارد، زبان ما رقیب دارد، قلب ما رقیب دارد. كسانی كه مراقبت می كنند اینها را، نكند كه خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان (سلام الله علیه) یك وقت چیزی صادر بشود كه موجب افسردگی امام زمان (سلام الله علیه) باشد. مراقبت كنید از خودتان، پاسداری كنید از خودتان. اگر بخواهید این پاسداری شما، در دفتری كه پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود، همانطور كه آنهاپاسداری می كردند از خودشان، شما هم از خودتان پاسداری كنید تا ثبت بشود آنجا.
مرثيه سراي تو و چشم انتظار فرزند توايم
از کودکي ات، سجود و سير و سلوک، به سيمايت نور ميافشاند و عرفان، رخ آراي تو گشته بود. وقتي بر شانه هاي تو، جامه فاخر امامت امت نشست، به حبس کج نهادان، آرزده شدي. پرنده روح تو اما به هيچ ميله و قفلي تن نداد؛ که اوج زندان و کنج آن حبس، رخصت خلوت تو بود با معبود؛ «عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد».
روزها با تشنگي کام تو، با روزه و شبها با ناله و نواي مناجات تو پيوسته، رنگ خدا ميگرفت. آن رنجها و عسرتها را به صبر و سکوت، به شيوه نياي بزرگت علي عليه السلام از سر گذراندي و با حضور گسترده کلامت بر سرزمين هاي شيعيان، دل آرامشان شدي. اين حضور گرم، از آنِ ارشادگري هاي تو بود.
سيره و سريرت تو، به سان کهکشاني از نور و منظومه اي از ستارگان شب، مرز پيدا کردن راه بود از بيراهه، و بدعتها و کژيها، با انگشت اشارات تو به سمت صراط، ر اه مينمود.
آهسته آهسته، روي در پرده ميکشاندي تا دلدادگان کوي تشيع را به شيوه مهدي ات مأنوس کني که: آفتاب ميخواهد روي در نقاب ابر کشد و تا زماني دور، اينگونه بتابد.
مرثيه سراي هجرت توييم و همچنان چشم انتظار رونمايي آفتاب.
«ما در انتظار رويت خورشيديم
چه غريبانه گذشت!
زهد، کمترين محصول درخت ايمان اوست و کرامت، کوتاهترين سايه شاخ و برگهاي عظمتش. مدينه، از ربيعالاول 231 هجري، موازنه حضور او را در خاک دنبال ميکرد و در جستوجوي مجالي براي عرضه حقيقت او به بيکرانه ها بود. تا آنکه سامرا، بلوغ پذيرش او را در خود حس کرد و چيزي نگذشت که امام، به اتفاق پدر بزرگوارش، سکونت در آن ديار را برگزيد.
اينک امامي 28 ساله، در گوشه سامرا سر بر بالين شهادت ميگذارد. شش سال است که بار سهمگين ولايت را بر شانههاي شکوه و استوار خويش حمل ميکند. نه… نه… نه بر شانههاي خسته و نه بر دوش زخمي خويش، بلکه اين رسالت آسماني را در ژرفاي باور و در اعماق جان خويش، ثبت کرده است.
معتمد عباسي، تا لحظهاي ديگر، به خواسته بزرگ خود ميرسد. سالهاي اسارت و غم، سالهاي غم و تنهايي روزهاي تنهايي و سکوت… آه، غريبانه گذشت؛ چه معصومانه سپري شد!
ميگفت «زيبايي چهره، جمال برون است و زيبايي عقل، جمال درون» و حالا جمال ظاهرش را بيماري، به يغما برده؛ در حاليکه 28 بهار، بيشتر از عمرش نميگذرد. ميرود در حالي که از وصال خشنود است و براي امام خردسال نگران است.
رفت و فردا را به موعود(عج) سپرد
امام، دل به فردايي سپرده است که موعودش عليه السلام ، حقيقت دين را فرياد زند. ميرود و دنيا را با همه فرازها و نشيب هايش، با همه پستيها و بلنديهايش به او ميسپارد. دردهاي نهفته اي را که جز در و ديوارهاي اتاق کوچکش در سامرا، احدي تاب گفتنش را نداشت.
اسارت و سکوت حسن عليه السلام باز هم در قصه حماسي او رقم خورده است. باشد تا خروش و فرياد حسيني اش، نصيب فرزندش مهدي(عج) شود
حالات عرفاني و عبادي آيت الله سيد علي قاضي
سکوتش بیشتر از کلامش است و خلوتش بیشتر از جلوتش.
روزهایی در بعضی ایام سال نیست، می شود. هیچ کس خبری از او ندارد نه در مدرسه و نه در مسجد، نه در کوفه و نه در سهله. هیچ کس او را نمی یابد. او کجاست؟ چه می کند؟ با کیست؟ چگونه رفته؟ و چگونه بر می گردد؟ هیچ کس نمی داند، هیچ کس…
آری! مداومة الخلوة دأب الصلحا.
و این خلوت او نه تنها، تنهایی نیست، بلکه آکنده از اسرار است. راستی او چه عوالمی دارد که کسی راه بدان ندارد و حتی برای شاگردانش که محرم ترین ها به او هستند، اسرار را فاش نمی کند.
انس او با خلوت است و رروح او با وحدت. ساعت ها به تفکر در وادی السلام می پردازد و خودش می گوید که : « با روح مردگان مأنوس تر است تا با زندگان. »