ماهواره سر سفره خانوادههای ایرانی
برای خرید به فروشگاه محله میروم. میبینم روی پیشخوان مجلهای گذاشته است که عکس پشت جلدش عکس سلطان سلیمان و مشاور اعظمش ابراهیم پاشاست و با تیتر درشت نوشتهاند: ناگفتههایی درباره سریال حریم سلطان.
همین عکس و همین تیتر نشان میدهد که تا چه اندازه ماهواره و سریالهایش در بین خانوادههای ایرانی بیننده دارد و همسایه شمالغربی ما که میبیند مردم ایران اینگونه سریالهای ساخت ترکیه را میبیند حالا اقدام به ساخت سریالی درباره تاریخ عثمانیها کرده است. در عجبم که چرا کشور ما با این تاریخ و تمدن غنی چرا چنین سریالهایی را نمیسازد؟ اینکه ما بیاییم و خودمان را سانسور کنیم و بگوییم که مردم ماهواره نگاه نمیکنند و ما توانستهایم دیشهای ماهواره را از پشت بام خانهها جمع کنیم دروغی است که حالا دیگر خود گوینده هم باورش نمیکند.
واقعیت انکارناپذیر این است که حالا ما روستاهایی داریم که مثلا آب لوله کشی ندارند اما ماهواره دارند! اینکه بیاییم و برخورد سلبی داشته باشیم و بگوییم نبین و نخر نسخهای است که جواب نداده است. باید پذیرفت که چه ما خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید و متأسفانه با همه مضراتی که روشن هم هست، این مردم برنامههای ماهواره را به خصوص در محدوده چند شبکه فارسی زبان نگاه میکنند.
این گزارش هم قصد ندارد که واقعیتها را انکار کند بلکه میخواهد به مدیران خانواده بگوید: مادر، پدر! لطفاً تا حد امکان ماهواره را به خانه نیاورید. در غیر اینصورت «کنترل» ماهواره را در دستان خودتان داشته باشید و تماشای هر برنامهای را برای فرزندانتان مجاز ندانید. چه لزومی دارد که فرزند کلاس اول ابتدایی شما «حریم سلطان» ببیند؟
چرا ما و فرزندانمان باید «ماهوارهخور»هایی باشیم که بام تا شام هر برنامهای را نگاه کنیم؟ یعنی وقت و عمر ما همینقدر ارزش دارد؟ راستی میدانید که براساس آمار، ایرانیها با اختلاف فراوان نسبت به هندیها و چینیها و استرالیاییها در صدر عاشقان برنامههای ماهوارهای هستند؟
کارد تیز را دست بچهها ندهید
حجتالاسلام «سیدمهدی واعظموسوی» در این باره میگوید: روی سخن ما با پدر و مادرهای مؤمن است. اگر میخواهند بچههای خوبی داشته باشند تا حد امکان از آوردن ماهواره به خانه پرهیز کنند. اول ببینند میتوانند تماشای برنامههای ماهواره را مدیریت کنند، بعد تجهیزاتش را بخرند.
این داستان مثل این است که ما یک کارد تیز و برنده را برای آشپزخانه بخریم اما آن را در اختیار بچه قرار دهیم. معلوم است که دستش را میبرد و ما باید آن را از دسترس او دور کنیم. ما باید بتوانیم تماشای برنامههای ماهواره را برای فرزندانمان محدود کنیم اما اگر پدر خانواده نمیتواند مدیریت کند و کودک خردسال و دبیرستانی هر برنامهای را میبیند بهتر است در مقابل خواسته بچههایش مقاومت کند و اصلا تجهیزات ماهواره را نخرد.
وی میافزاید: گاهی میبینیم که پدر و مادر وعروس و نوه همه با هم نشستهاند و برنامههای شبکههای فارسی زبان را نگاه میکنند. در چنین شرایطی است که حریم خانوادهها شکسته میشود و پای فرد سوم به خانوادهها باز میشود و خیانتها شکل میگیرد.
زنانه زندگی کن و لذت ببر
دنیای غرب، زن را از محیط خانه به محیط کارخانه کشانید تا بتواند از نیرویی ارزان تر استفاده کند. در حالیکه این اقدام با تبلیغات وسیع و در جهت شان و شخصیت بخشیدن به زنان صورت گرفت و به این ترتیب عده زیادی از زنان روانه بازار کار شدند.
در رساله ی حقوقی امام سجاد(علیه السلام) درباره حق فرزند، آمده است:
او از تو و در زندگی دنیا و خیر و شر آن، وابسته به توست و تو در سرپرستی او، مسئول حسن تربیت و راهنمایی او بر خدای عز و جل و کمک بر طاعت و فرمان بری خدا هستی. پس در مورد او چنان عمل کن که خود را در مقابل نیکی به او، ماجور و در مقابل بدی به او، معذب و معاقب بدانی.
مسلما مخاطب این عبارات هم زنان هستند و هم مردان. اما قطعا مسئولیت و وظیفه مادر از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است. مسئولیت مادری و تربیت شایسته یک انسان، می تواند در تعیین سرنوشت یک نسل تاثیرگذار باشد. رشد و تربیت یک انسان، از شان و ارزش بالایی برخوردار است و اهمیت این امر به حدی است که همین مساله به تنهایی می تواند موجبات عاقبت به خیر شدن و بهشتی شدن یک زن را فراهم کند. شاید به همین خاطر است که دین اسلام و مبانی اعتقادی ما نسبت به این موضوع، نکات متعدد و مختلفی را بیان کرده است. اما برای همه ما ضروری است که به عنوان افرادی مسلمان، به این مسئله فکر کنیم که به راستی مبانی دین را به طور یقینی و قلبی پذیرفته ایم یا اینکه دین را صرفا به عنوان حاشیه ای در زندگی مان می بینیم…
اگر مبانی دینی و مذهبی را به عنوان اصل و متن زندگی مان قبول داریم و باور داریم که راه سعادتمندی در همین مسیر است، باید نسبت به رعایت آموزه های دین، حساسیت داشته باشیم.
آنچه در دین ما نسبت به آن سفارش شده این است که جایگاه خود را بشناسیم. چون اگر جایگاه خود را نشناسیم در محل خود قرار نمی گیریم و جای ما خالی می ماند. این جای خالی ممکن است خلاء دائمی ایجاد کند یا توسط فرد دیگری اشغال شود. مسئله دیگر این است که اگر کسی در جای خودش نباشد باید در جای دیگری قرار گیرد. در نهایت یک جا به جایی رخ می دهد که نتیجه آن چندان مطلوب نیست.
دنیای غرب، زن را از محیط خانه به محیط کارخانه کشانید تا بتواند از نیرویی ارزان تر استفاده کند. در حالیکه این اقدام با تبلیغات وسیع و در جهت شان و شخصیت بخشیدن به زنان صورت گرفت و به این ترتیب عده زیادی از زنان روانه بازار کار شدند.
آنچه مشخص است اینکه در طول تاریخ، علیه هیچ بنیادی به اندازه زنان، توطئه و تبلیغات صورت نگرفته است. تبلیغاتی که موفق شدند تا در جوامع اسلامی هم ردپای پررنگی بر جای گذارند و شاهد آن چیزی باشیم که اکنون در جامعه ما وجود دارد که سراغ هر مکانی که برویم با زنان روبرو باشیم. زنان و دختران جوانی که تا پاسی از شب در رستورانها و فروشگاههای مختلف مشغول ایفای نقش های خدماتی هستند. سوال اینجاست که آیا واقعا جایگاه زن این است که پشت دخل رستوران بایستد؟ ممکن است برخی به این سوال اینطور پاسخ دهند که وضعیت معیشتی مردم در حال حاضر به گونه ای است که به خاطر تامین مسائل مادی مجبورند تا زنان را هم به محیط کار بفرستند. اما در این باره می توان گفت که اغلب زنان و دختران شاغل در جامعه فعلی ما، دلایل و انگیزه های دیگری برای کار کردن دارند. در جامعه ای که سن ازدواج رو به افزایش است و اغلب دختران شاغل، مجرد هستند و از طرف دیگر زنان متاهل نیز، زیر بار فرزند آوری نمی روند، نمی توان پذیرفت که زنان برای تامین مخارج زندگی به عرصه کار و فعالیت خارج از خانه روی آورده اند.
به تعبیر روایات ما زن یعنی ریحانه. ریحانه ای که باید در امنیت و آرامش معنوی و مادی زندگی کند و به تربیت نسلی شایسته بیندیشد که نقش والا و ارزشمند او در این مسیر تعریف شده است
مسلما مبانی دینی ما، جایگاه و شان بالایی برای زن قائل شده که وظیفه تامین معاش را صد در صد بر عهده مرد قرار داده و زنان را به تربیت فرزندانی صالح دعوت کرده تا در آرامش محیط امن خانه، اوقات خود را سپری کنند و البته که اصول دینی ما با فعالیت زنان مخالف نیست اما توصیه دارد که زنان فعالیتهایی را عهده دار باشند که بر لطافت روح و جسم شان، آسیبی وارد نکند. به تعبیر روایات ما زن یعنی ریحانه. ریحانه ای که باید در امنیت و آرامش معنوی و مادی زندگی کند و به تربیت نسلی شایسته بیندیشد که نقش والا و ارزشمند او در این مسیر تعریف شده است. بهتر است برای زنان این مرز و بوم که قدری بیشتر به جایگاه واقعی و شان و منزلت خویش، بیندیشند و بدانند که هیچ چیز به این اندازه ارزش ندارد.
حضرت زهرا علیه السلام و تربیت فرزندان 5
5-5درس پنجم: ورزش و بازی
دانشمندان فن تربیت توصیه می کنند که باید اطفال را آزادی داد تا طبق دلخواه خود بازی کنند . بلکه باید وسایل و اسباب بازی و تفریح سالم را برای آنان فراهم ساخت. اخیرا در جهان به اصطلاح متمدن این موضوع مورد توجه واقع شده و در کودکستانها و دبستان و دبیرستان ها انواع وسائل بازی و تفریح سالم را مطابق سن کودکان و نوجوانان برایشان فراهم می سازند. وآنانرا به بازی های دسته جمعی تشویق می کنند زیرا بازی چنانکه برای رشد بدنی اطفال لازم است در تربیت روحی آنان تاثیر بسزایی دارد.بعضی از مردم از کودکان انتظار دارند که مانند بزرگسالان زندگی کنند و بر خودشان لازم می دانند که اطفال را زا بازی و حرکت بچه گانه باز دارند و این عمل را تربیت می شمارند اگر کودک بازیگر بود می گویند: کودک بی ادبی است ولی اگر خمود و سر زیربود و از بازی کناره گیری کرد و در گوشه ای نشست می گویند آفرین چه کودک با ادبی است اما با دانشمندان روانشناسان این عقیده را خطا و غلط می دانند و عقیده دارند که بچه باید بازی کند. اگر بازی نمی کند علامت کسالت جسمانی وضف روحی اوست. البته پدر و مادر باید این جهت را مراعات کنند که بازی کردن کودک به حالخودش زیان بخش نباشد و اسباب مزاحمت دیگران نیز فراهم نسازد.
رسول خدا با حسن و حسین بازی می کرد «ابوهیره» می گوید: دیدم که رسول خدا دست حسن و حسین (علیهما السلام) را گرفته بود و پاهایشان روی پای آن حضرت قرار داشت و به انان فرمود: نور دیدگان فاطمه، بالا بیاید . پس حسن و حسین بالا می آمدند تا پاهایشان به سینه رسول خدا می رسید . پس لبش را بر لبهای آنان گذاشته و می بوسید و می فرمود: خدایا حسن و حسین را دوست دارم.
ابوهریره می گوید حسن و حسین علیه السلام در حضور رسول خدا کشتی می گرفتند پیغمبر به حسن می فرمود : آفرین حسن، آفرین حین . فاطمه علیه السلام عرض کرد یا رسول الله حسن بزرگتر از حسین است او را بر علیه حسین تشویق و تشجیع می کنی؟ پاسخ داد با اینکه حسین کوچکتر از حسن می باشد ولی از شجاعت ونیروی بیشتری برخوردار است و جبرئیل او را تشجیع و تشویق می کند.
«جابر »می گوید دیدم که رسول خدا با دست و پا راه می رفت و حسن و حسین علیهما السلام بر پشت آنحضرت سوار بودند و می رمود بهترین شتر،شتر شده است و شما بهترین سوار هستید.
امام رضا علیه السلام از پدرانش روایت کرده که حسن و حسین علیه السلام تا مقداری از شب گذشته در خانه رسول خدا بازی می کردند. سپس فرمود نزد مادرتان بروید. حسن و حسین علیهما السلام از خانه بیرون رفتند. پس برقی زد و زمین روشن شد و به خانه خودشان رسیدند. پیغمبر فرمود: سپاس خدای را که ما اهل بیت را گرامی داشت
حضرت زهرا علیه السلام و تربیت فرزندان 4
درس چهارم: مراعات نظم و حقوق دیگران
یکی از مطالبی که باید همواره مورد توجه و دقت پدر و مادر و سایر مربیان قرار گیرد اینست که مراقب کودک باشند که از حق خودش تجاوز نکند و حقوق دیگران را نیز محترم بداند. کودک باید منظم باشد. باید نظم در زندگی را به او یاد داد. باید چنان تربیت شود که نه از گرفتن حقش عاجز باشد و نه حقوق دیگران را پایمال کند. البته شالوده این صفت در خانه و به دست پدر ومادر ریخته میشود پدر و مادر باید نسبت به تمام کودکانشان به یک جور رفتار کنند، هیچیک زا بر دیگری مقدن ندارند. بین پسر و دختر و کوچک و بزرگ و زشت و زیبا و خوش فهم و بد فهم فرق نگذارند. حتی در مورد اظهار محبت و علاقه هم با همه آنان یک جور رفتار کنند. تا حس حسد و کینه توزی در بین شان بوجود نیاید. و سرکش و متجاوز بار نیایند.
اگر کودک دید در خانه خودشان کاملا حقوق افراد مراعات میشود، میفهمد که در اجتماع هم باید حقوق افراد را محترم شمرد. اما اگر در خانه هرج و مرج بود و حقوق افاراد مراعات نشد، خوی سرکشی و تجاوز در کودک تقویت میشود. اگر کودک در مغازه نانوایی، یا در موقع سوار شدن به اتوبوس، یا در هنگام رفتن به کلاس و بیرون آمدن از مدرسه، نوبت دیگران را رعایت نکرد و حق سایرین را تضییع نمود و پدر و مادر و یا مربیان دیگر او را در این عمل تشویق کردند، به آن کودک معصوم خیانت نموده اند. زیرا از آغاز کودکی میپندارد که زورگویی و تعدی بر دیگران و تقدم بیجهت، یک نوع زرنگی و هنر است. چنین فردی وقتی وارد اجتماع شد یا در رأس کاری قرار گرفت تمام مقصدش کوبیدن و پایمال کردن حقوق دیگران خواهد بود و بغیر از نفع شخصی خودش هیچ هدف و منظوری نخواهد داشت.
این درس تربیتی به طور کامل در خانه حضرت زهرا اجرا میشد. به قدری در این باره دقت میشد که حقوق و نظم را در کوچک ترین موارد مراعات میکردند.
از باب نمونه: علی بن ابی طالب علیه السلام میفرماید: روزی پیغمبر اکرم در منزل ما استراحت کرده بود، حسن آب خواست. رسول خدا برخاست قدری شیر دوشید و در ظرفی کرده و دست حسن علیه السلام داد. حسین از جای خویش بلند شد خواست کاسه شیر را از دست حسن بگیرد اما پیغمبر اکرم جلو حسین را گرفت و نگذلشت شیر را از حسن بگیرد. حضرت زهرا که این منظره را تماشا میکرد عوض کرد: یا رسول الله گویا حسن را بیشتر دوست داری؟.
پاسخ داد: چنین نیست، بلکه علت دفاع من از حسن اینست که او حق تقدم دارد و زودنر از حسین تقاضای آب کرده باید نوبت را مراعات نمود.
حضرت زهرا علیه السلام و تربیت فرزندان3
5درس سوم: ایمان و تقوی
بین دانشمندان بحث و گفتگو است که برنامه تعلیمات و تربیت های دینی از چه موقعی باید درباره کودک اجرا گردد، گروهی معتقدند که کودک تا بحد بلوغ و رشد نرسد استعداد درک افکار و عقائد دینی را ندارد و نباید تحت تربیت دینی قرار گیرد.
گروه دیگری عقیده دارند که اطفال نیز لیاقت و استعداد آنرا دارند که تحت تربیت دینی قرار گیرند، و مربیان میتوانند موضوعات و مطالب دینی را ساده و قابل فهم نمایند و به کودکان تلقین کنند، و آنان را وادار کنند که اعمال و برنامههای آسان دین را انجام دهند تا گوششان با مطالب دینی آشنا شود و با اعمال و افکار دینی نشو و نما کنند.
اسلام نظریه دوم را میپذیرد، و دستور میدهد که کودکان را از سن هفت سالگی به نماز وادار کنید. پیغمبر اکرم تلقینات دینی را از همان اوائل کودکی و شیرخوارگی در خانه زهرا به مرحله اجرا در آورد. هنگامیکه امام حسن (علیه السلام) به دنیا آمد و او را خدمت رسول اکرم بردند وی را بوسید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و درباره امام حسین(علیه السلام) نیز همین عمل را انجام داد.
امام صادق علیه السلام میفرماید: روزی پیغمبر اسلام میخواست نماز بخواند. امام حسین پهلویش ایستاده بود وقتی پیغمبر خواست تکبیر بگوید حسین نتوانست تکبیر بگوید. رسول خدا تا هفت مرتبه تکبیر را تکرار کرد تا حسین (علیه السلام) توانست تکبیر بگوید.
رسول خدا تلقینات روحی را به قدری مؤثر میدانست که از همان آغاز تولد در گوش حسن و حسین اذان و اقامه گفت. تا برای تربیت کنندگان درس آموزندهای باشد و به همین علت، حضرت فاطمه نیز در موقعیکه با امام حسن بازی میکرد و او را بالا و پایین میانداخت میفرمود:
حسن جان مانند پدرت باش. ریسمان را از گردن حق بردار و خدای احسان کننده را پرستش کن. و با افراد دشمن و کینه توز دوستی کن.
حضرت زهرا در موقع بازی با اطفال نیز بدانان درس شجاعت و دفاع از حق و پرستش خدا میداد و در همین جمله کوتاه چهار نکته حساس را به آن کودک القا میکرد. مانند پدرت شجاع و خداپرست باش، از حق دفاع کن، خدا را پرستش کن، با افراد کینه توز دوستی مکن.
پیغمبر اکرم بقدری در مورد تقوای مالی و خودداری از غذای ناباب مراقبت داشت که «ابو هریره» میگوید: مقداری خرما از بابت زکاه در اختیار رسول خدا قرار داشت و آنها را در بین فقرا تقسیم میکرد. وقتی از تقسیم فارغ شد امام حسن (علیه السلام) را بر دوش گرفت که برود. دید یک دانه از آن خرماها را در دهان گذاشته میمکد. پیغمبر گرامی اسلام، دست مبارکش را در دهان او کرده فرمود: طخ طخ طخ حسن جان! مگر نمیدانی که آل محمد صدقه نمیخورند؟
در صورتیکه امام حسن کودک نابالغی بود و تکلیف نداشت امام پیغمبر اکرم میدانست که غذای حرام حتی در روح طفل هم بی اثر نیست. و اصولا بچه باید از همان آغاز کودکی بداند که نباید در خوردنیها کاملا آزاد باشد و باید مقید به حرام و حلال باشد. علاوه بر این، پیغمبر بواسطه این عمل، شخصیت و بزرگ منشی را در امام حسن تقویت کرد و فرمود: زکات حق درماندگان است. و برای تو سزاوار نیست از اینگونه اموال استفاده کنی. شرافت طبع و بزرگواری ذاتی به طوری در اولاد زهرا نفوذ داشت که ام کلثوم نظیر عمل جدش رسول خدا را در کوفه انجام داد. «مسلم» میگوید: روزیکه اهل بیت امام حسین علیه السلام را به اسیری در کوفه آورده بودند، مردم را دیدم که بر اطفال اهل بیت رقت و ترحم مینمودند و نان و خرما و گردو بدانها صدقه میدادند و میگفتند دعا کنید کودکان ما مثل شما نشوند.
ام کلثوم دختر غیور زهرا و تربیت یافته خانه وحی، نان پارهها و خرماها و گردوها را از دست و دهان کودکان میربود و بدور میافکند. و بر اهل کوفه بانگ میزد که از این عمل دست بردارید، صدقه بر ما اهل بیت حرام است.
گرچه اطفال امام حسین (علیه السلام) تکلیف نداشتند اما شرلفت طبع و بزرگ منشی اقتضا داشت که از اینگونه غذاها حتی در آن موقع، جلوگیری شود تا بزرگ نفس و شریف و پاکدامن تربیت شوند.