حضرت زهرا علیه السلام و تربیت فرزندان3
5درس سوم: ایمان و تقوی
بین دانشمندان بحث و گفتگو است که برنامه تعلیمات و تربیت های دینی از چه موقعی باید درباره کودک اجرا گردد، گروهی معتقدند که کودک تا بحد بلوغ و رشد نرسد استعداد درک افکار و عقائد دینی را ندارد و نباید تحت تربیت دینی قرار گیرد.
گروه دیگری عقیده دارند که اطفال نیز لیاقت و استعداد آنرا دارند که تحت تربیت دینی قرار گیرند، و مربیان میتوانند موضوعات و مطالب دینی را ساده و قابل فهم نمایند و به کودکان تلقین کنند، و آنان را وادار کنند که اعمال و برنامههای آسان دین را انجام دهند تا گوششان با مطالب دینی آشنا شود و با اعمال و افکار دینی نشو و نما کنند.
اسلام نظریه دوم را میپذیرد، و دستور میدهد که کودکان را از سن هفت سالگی به نماز وادار کنید. پیغمبر اکرم تلقینات دینی را از همان اوائل کودکی و شیرخوارگی در خانه زهرا به مرحله اجرا در آورد. هنگامیکه امام حسن (علیه السلام) به دنیا آمد و او را خدمت رسول اکرم بردند وی را بوسید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و درباره امام حسین(علیه السلام) نیز همین عمل را انجام داد.
امام صادق علیه السلام میفرماید: روزی پیغمبر اسلام میخواست نماز بخواند. امام حسین پهلویش ایستاده بود وقتی پیغمبر خواست تکبیر بگوید حسین نتوانست تکبیر بگوید. رسول خدا تا هفت مرتبه تکبیر را تکرار کرد تا حسین (علیه السلام) توانست تکبیر بگوید.
رسول خدا تلقینات روحی را به قدری مؤثر میدانست که از همان آغاز تولد در گوش حسن و حسین اذان و اقامه گفت. تا برای تربیت کنندگان درس آموزندهای باشد و به همین علت، حضرت فاطمه نیز در موقعیکه با امام حسن بازی میکرد و او را بالا و پایین میانداخت میفرمود:
حسن جان مانند پدرت باش. ریسمان را از گردن حق بردار و خدای احسان کننده را پرستش کن. و با افراد دشمن و کینه توز دوستی کن.
حضرت زهرا در موقع بازی با اطفال نیز بدانان درس شجاعت و دفاع از حق و پرستش خدا میداد و در همین جمله کوتاه چهار نکته حساس را به آن کودک القا میکرد. مانند پدرت شجاع و خداپرست باش، از حق دفاع کن، خدا را پرستش کن، با افراد کینه توز دوستی مکن.
پیغمبر اکرم بقدری در مورد تقوای مالی و خودداری از غذای ناباب مراقبت داشت که «ابو هریره» میگوید: مقداری خرما از بابت زکاه در اختیار رسول خدا قرار داشت و آنها را در بین فقرا تقسیم میکرد. وقتی از تقسیم فارغ شد امام حسن (علیه السلام) را بر دوش گرفت که برود. دید یک دانه از آن خرماها را در دهان گذاشته میمکد. پیغمبر گرامی اسلام، دست مبارکش را در دهان او کرده فرمود: طخ طخ طخ حسن جان! مگر نمیدانی که آل محمد صدقه نمیخورند؟
در صورتیکه امام حسن کودک نابالغی بود و تکلیف نداشت امام پیغمبر اکرم میدانست که غذای حرام حتی در روح طفل هم بی اثر نیست. و اصولا بچه باید از همان آغاز کودکی بداند که نباید در خوردنیها کاملا آزاد باشد و باید مقید به حرام و حلال باشد. علاوه بر این، پیغمبر بواسطه این عمل، شخصیت و بزرگ منشی را در امام حسن تقویت کرد و فرمود: زکات حق درماندگان است. و برای تو سزاوار نیست از اینگونه اموال استفاده کنی. شرافت طبع و بزرگواری ذاتی به طوری در اولاد زهرا نفوذ داشت که ام کلثوم نظیر عمل جدش رسول خدا را در کوفه انجام داد. «مسلم» میگوید: روزیکه اهل بیت امام حسین علیه السلام را به اسیری در کوفه آورده بودند، مردم را دیدم که بر اطفال اهل بیت رقت و ترحم مینمودند و نان و خرما و گردو بدانها صدقه میدادند و میگفتند دعا کنید کودکان ما مثل شما نشوند.
ام کلثوم دختر غیور زهرا و تربیت یافته خانه وحی، نان پارهها و خرماها و گردوها را از دست و دهان کودکان میربود و بدور میافکند. و بر اهل کوفه بانگ میزد که از این عمل دست بردارید، صدقه بر ما اهل بیت حرام است.
گرچه اطفال امام حسین (علیه السلام) تکلیف نداشتند اما شرلفت طبع و بزرگ منشی اقتضا داشت که از اینگونه غذاها حتی در آن موقع، جلوگیری شود تا بزرگ نفس و شریف و پاکدامن تربیت شوند.