بهشت خاك
![ضامن آهو](http://img.tebyan.net/big/1390/07/56120624716312692181251561474165190102217.gif)
… و من آن نیشابور خشكم كه برای زندگی به دستهای سبز دعا دل بستهام. شاید كه دستهایش، پیچك عاشقی شود و از پنجرههای دعا بالا رود و دست در دست آسمان، باران احساس را به دامن این برهوت تكیده بپاشد.
فرشتههای سلام، از دهانم جان میگیرند و به سمت دستهایت جاری میشوند. شكوفههای تهیت، به ذكر نام بلندت، گل میكنند در دهانم.
… و من ایستادهام.
ایستادهام در بلندای خواستنها و رسیدنها، آنگاه كه چشمهایت، چتر مهربانی هر آهوی رمیده است. از زلال جاری شمس، كاسه كاسه نور مینوشم و فاصلههای نرسیدن را به پای دل، در طرفه العینی زیر پا میگذارم.
...
در دهانم یاختههای بهشتی، به او میخوانندم. باید كه پنجرهای به حضور بگشایم!
… و «یثرب» تو را خندید تا آمدنت را منارهها به مناجات بنشینند و كوهها و كرانهها، قامت كشند.
میادین و مضامین، در خودشان نگنجند و سكوتی دلانگیز، آمدنت را فریاد زند. با شب بگویید كه بام سرزمین ما را دامن بتكاند كه شمس دلها طلوع كرده است.
هلا سیل خروشان ملائكه! نازل شوید بر بهشت خاك و بالهایتان را به نسیم گلدستهها متبرك سازید كه بر رواق منارهها طوافتان اجابت شود و هبوطتان به زمین، عروجی به عرش مقربین باشد.
مدینه در گرماگرم خویش قدم میزند و از عطر گامهایش، بغل بغل گل مینا و سبد سبد گل مریم میروید. مدینه در خودش قدم میزند و این پروانهها عاشق هستند كه از جای پاهایش برمیخیزند.
مدینه میخندد و توس غرق در نور است.
مدینه میرقصد و شانههای خاك گرفته توس، عطر ترنم باران میگیرد.
… و همچنان، من آن نیشابور خشكم كه برای زندگی به دستهای سبز رضا دل بستهام، شاید كه دست هایش…
فرم در حال بارگذاری ...
به پای بوس نگاهت...
![امام رضا](http://img.tebyan.net/big/1390/07/133491595616796117113532265511323013078183.gif)
خاک، بوی قدمهایت را حس کرد و آسمانی شد.
قاصدکها، تادورترین سرزمینها را، چرخیدند و مژده آمدنت را به چشمهای تشنه رساندند. خاک، قدم گاه قدمهای ملکوتی تو شد و فرشتهها، زایر همیشگیات تا به هر بهانه، به زیارت چشمان روشنت بیایند و بوی خوشت را برای آسمانها سوغات ببرند.
چقدر دوست داشتنی است روزهای آمدنت! کاش میتوانستم هر سال، روز تولدت را در حرم نفس بکشم! شب تولد تو که میشود، حرمت از آسمان پر ستاره نیز پرستارهتر میشود. چقدر آدم اینجاست که در هفت آسمان، غیر از تو ستارهای ندارند. تو امشب به دنیا آمدی تا ستاره همه بیستارهها باشی؛
آری ! حَرَمت، قبله دلهای شکسته است، عالَم، با همه نگرانیها و غمهایش، همین که دلش را به پنجره فولاد تو گره میزند، آرام میگیرد. این را بارها از کبوترهای حرمت شنیدهام.
آقا! مرا کبوتر گنبدت کن، سرگردانی ام را سامان ببخش.
یا امام رئوف! من به محبت و ولایت تو پناه آوردهام. مرا از هوای دلانگیز ولایت، سرخوش کن.
سلام ضامن آهو! دل شکسته من، به پای بوس نگاهت غریب میآید…
فرم در حال بارگذاری ...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
میلاد با سعادت حضرت علی بن موسی الرضا بر تمامی شیعیان جهان مبارک باد .
به ولادت تو جانا شده آسمان مزین
به نظارت است گیتی که رسد ز راه ضامن
تو امید خلق هستی به جهان عشق جانا
که جهان ز کفر سازی به ولای خویش ایمن
به تن ای جان هستی که تشیع است واله
بنموده است دل را چو برای دوست مامن
همه ز اشتیاق دوست به قرائت اند قران
که ز حق پیام گیرند و به عشق حق دمیدن
چو بهرش پا نهادی که کنی جهان منور
بنگر به خلق جانا سوی جشن کوی و برزن
چو شکوفه بهاران به ترنم ار گیتی
که ز عرش گسترانده به ولایت تو دامن
تو بتاب نور رحمت به قلوب عاشقانت
که به عشق سویت اید به شفاعتش برهمن
چو ز عرش مژده اید که به گلستان درایی
بدهند عاشقان جان چو که جان فدا کنم من
ز تو دست برندارد چو (حکیم) زنده باشد
که تو خود ز نور باران به ولایتی مدون
فرم در حال بارگذاری ...
فداى قدمت يا امام رضا عليه السلام
در تاريخ ولادت امام هشتم حضرت رضا (ع) اختلاف بسيار است و اقوال گوناگونى نقل شده است ولى مشهور آنها اين است که آن حضرت پنجشنبه يازده ذيقعده 148 در مدينه منوره چشم به جهان گشود و با نور خود اين جهان را منور گردانيد. نامش على لقب رضا، سراج الله، نورالهدي، قره عين المومنين، غيظ الملحدين، صابر فاضل، وفي، صديق، زکي. نام پدر: موسىبن جعفر (ع.) نام مادر امام رضا (ع:) نجمه، اروي، تکتم، سکن، سمانه و هنگامى که حضرت رضا از او متولد شد او را طاهره ناميدند. از القاب ايشان، صقر، شقراء و خيزران مىباشد و کنيه او ام کلثوم و ام البنين مىباشد.
...
مرحوم شيخ صدوق در کتاب عيون اخبار الرضا نقل کرده است: على ابن ميثم مىگويد: حميده مادر امام موسىبن جعفر (ع) که از اشراف و بزرگان عجم بود کنيزى خريد و اسم آن را تکتم گذاشت آن کنيز از لحاظ عقل، دين و حيا از بهترين زنان بود و به بانوى خود حميده خاتون بسيار ارزش قائل مىشد و به او احترام مىگذاشت. از آن روزى که او را خريده بود به دليل عظمت و جلالت او در کنارش نمىنشست. روزى حميده خاتون به پسرش موسى بن جعفر (ع) گفت: يا بنى ان تکتم جاريه ما رايت قط افضل منها يعنى پسرم تکتم کنيزى است که من از او بهتر نديدهام و شک ندارم به اينکه خداوند متعال بزودى نسل او را ظاهر خواهد کرد، او رابه تو مىبخشم و سفارش مىکنم که حرمت او را رعايت نماييد. راوى مىگويد: حضرت رضا (ع) بسيار شير مىخورد. روزى مادرش تکتم گفت: زن شيردهى مىباشد که به من کمک کند، گفتند مگر شير تو کم است، گفت: نمىتوانم دروغ بگويم، به خدا سوگند که شير من کم نيست ولى از روزى که اين فرزند متولد شده است به خاطر شير دادن نمازهاى مستحبى و تسبيحات من کم شده است. (1) مرحوم آيت الله خويى آورده که: شيخ صدوق از عون ابن محمد کندى روايت کرده است که: من هرگز کسى از ابوالحسن، على بن ميثم عارفتر به کارهاى ائمه (ع) اخبار و ازدواج آنان نديدهام. (معجم الرجال، الحديث ج 13، ص 219)
فرم در حال بارگذاری ...
طلوعِ عصمت
ای همه آسمانِ شده، خیره به هر نگاه تو چشم رضا ستاره شد، مانده کنارِ ماهِ تو لشگرِ حوریان ببین، برگِ خزانِ مقدمت آمده تا که بال خود، فرش کند به راهِ تو سینهی کاظم ار شده، شاد ز مقدم شما برده قرار نجمه را، خندهی گاه گاهِ تو وقتِ ظهور عفت و طلوعِ عصمت آمده مانده شبِ سیاه دل، منتظرِ پگاه تو کی بشود که شاعری، مدح کمال گویدت وصف کند ز گوشهی گنبد و بارگاه تو کاش کنی عنایتی، ز روی لطف و مرحمت همیشه باشد این دلم، مرغکِ در پناه تو خجل به محشرم مکن، به پیشِ چشم دیگران دیدهی انتظار من، شفاعت و اله تو
فرم در حال بارگذاری ...