دل نوشته
09 آذر 1391
موسی و خاندانش در بیابان گم شدند، باران باریده بود و سرما آزارشان می داد،
موسی نوری دید، به سمتش دوید،آتش بود.
کربلا ، عصرعاشورا ، کودکان در بیابان گم شدند
زینب بود اما نمی دانست به سمت کدام نور بدود
دامن کودکان گم شده آتش گرفته بود
...............… بیشتر »
2 نظر
دل نوشته
09 آذر 1391
یعقوب ندید که یوسف را در چاه می اندازند فقط پیراهن خونیش را دید
و پس از نابینایی دیگر آن را هم ندید،می دانست زنده است، فقط دلتنگ بود.
ندید که در بازار می فروشنش ، ندید کسی سنگ بزند
زینب اما دید....دید آن هایی را که یعقوب حتی نشنیده بود بیشتر »