مروری بر دعای ابوحمزه ثمالی
دعای ابوحمزه حالت های روحی و گره های روانی را می گشاید . این دعا چقدر با دقت حالت های روحی و گره های روانی را باز می کند، هنگامى که در وحشت تنهایى هستى، از محبت ها و کرامت هاى او، براى تو تصویرها مى کشد، که پیش از آگاهى تو و نیاز تو، داده، پس بعدها دریغ نمی کند.
رمضان ماهی است که دعاهای زیادی در آن وارد شده مانند ابوحمزه، افتتاح و… . علاوه بر این دعاهای مأثور از ائمه دریایی از معارف عمیق الهی را در خود دارند که بنده می تواند با تدبر در آن ها از این دریای بی کران بهره ها ببرد.
کجاست پوشش خوب تو؟
أین سترک الجمیل أین عفوک الجلیل
پوشش خوب تو کجاست؟ پوششى که بدى ها را مى پوشاند و خوبى را نشان مى دهد.
بخشش بزرگ تو کجاست؟ بخششى که تو را بزرگ مى کند و بى شرمى ها را مى برد.
ستر و بخشش و حلم و گذشتى که مرا در عصیانم پابرجاتر کند.
این حلم مرا ضایع نمى کند و مرا فاسدتر نمى سازد؛ که جمیل است، که زیباست، که مرا به خویش مى خواهند، که از بن بست هاى گناهم بیرون بیایم و از راه چاره بپرسم و دستگیرى تو را بطلبم .
أین فرجک القریب ، أین غیاثک السریع
آن گشایش نزدیک تو و آن دستگیرى سریع تو کجاست؟ تا آن ها را که یک عمر باخته اند به دست بیاورد و آن ها را که یک عمر در بن بست بوده اند، راه بدهد.
خداى من! مبادا که محبت ها و کرامت هاى تو، پوشش ها و حلم تو، مرا ضایع کند و شقاوت بیشتر مرا فراهم آورد و مرا سرکش تر و بى توجه تر قرار دهد.
کجاست بخشش های گوارایت
این رحمتک الواسعه آین عطایاک الفاضله آین مواهبک الهنیئهآین صنائعک السنیه
تو بخشش هاى گوارایی دارى. تو کارهاى پربهایى دارى. تو با ضربه ها و با تأخیرها ما را از آنچه براى ما زیانبار است آزاد مى کنى. تو آن قدر طول مى دهى تا خود، بى زار شویم و تو آنگاه مى بخشى که سخت تشنه کرده اى.
هر کس در زندگی خود می تواند شاهد این بخشش ها ی گوارا و این کارهای دقیق و نقشه های حساب شده باشد. آنچه را دیروز برایش سر می شکستیم، با همان ریزه کاری های او امروز ارش وحشت داریم.
خدا! کجاست آن رحمت گسترده؟ کجاست آن عطایاى زیاده؟ و کجاست آن بخشش هاى گوارا؟ و کجاست آن سازندگى ها و کارهاى دقیق تو.
أین احسانک القدیم أین کرمک یا کریم
احسان سابقه دار و همیشگى تو کجاست و کرامت تو اى صاحب کرامت کجا؟
بمحمد و آل محمد فاستنقذنى
با این کرامت و با شفاعت رسول، مرا از این همه ورطه، از این همه گناه و جرم نجات بده.
مباد محبت های تو مرا ضایع کند
برحمتک فخلصنى
با این رحمت و محبت، مرا از این دورى و هجران، خلاص کن.
خداى من! مبادا که محبت ها و کرامت هاى تو، پوشش ها و حلم تو، مرا ضایع کند و شقاوت بیشتر مرا فراهم آورد و مرا سرکش تر و بى توجه تر قرار دهد.
او براى تربیت و براى ساختن ما، وسیله هایى دارد: گاهى سوختن و گاهى بخشیدن و گاهى پوشیدن و در هر حال ساختن.
همراهی دعای ابوحمزه در تنهایی ها
مى بینى که این دعا چقدر با دقت حالت هاى روحى تو و گره هاى روانى تو را باز مى کند. هنگامى که در وحشت تنهایى هستى، از همراهى و حتى شروع او، محبت ها و کرامت هاى او، براى تو تصویرها مى کشد، که پیش از آگاهى تو و نیاز تو، داده ، پس بعدها دریغ نمى کند. او به خاطر ما نداده که به خاطر ما از ما بگیرد. و هنگامى که از فضل و رحمت او گفت و گوها کرده هشدار مى دهد که با این کرامت و رحمت ، مرا از این گناه ها و جرم ها جدا کن. مرا با این ها ادب کن و بساز.
أین فرجک القریب أین غیاثک السریع.
مى خواهد بیرون بیاید و دستگیرى شود. اینها او را پررو و پرجسارت و خودخواه نمى سازد.
او براى تربیت و براى ساختن ما، وسیله هایى دارد: گاهى سوختن و گاهى بخشیدن و گاهى پوشیدن و در هر حال ساختن.
بخشش او بی حساب نیست !
این است که بخشش او جایگاه دارد و بى حساب نیست، که در آن دعا مى خوانیم:
أیقنت أنک انت أرحم الرحم الرحمین فى موضع العفو و الرحمه و أشد المعاقبین فى موضع النکال و النقمه و أعظم المتجبرین فى موضع الکبریاء و العظمه.
او یک چهره ندارد که همیشه نرمش و مهربانى یا همیشه بخشش و بریز و بپاش و یا همیشه خشونت و قهر و خشم و عذاب، که هر کدام جایگاهى دارد و غرضى دارد و حتى سوختن او و جهنم او براى ساختن ما است و محبت و کرامت او براى چوبکارى. و همین که انسان با این همه محبت به راه نیامد و از رو نرفت و ادب نشد، ناچار راه هاى دیگر دست نمى گذارند و آن وقت است که ما به آنچه کرده ایم مى رسیم و از آنچه پخته ایم مى چشیم تا شاید به خود آییم و بازگردیم.
نمى دانم از چه سپاس بگزارم. آیا از خوبى هایى که تو نشر مى دهى و بخشش مى کنى و یا از بدى هایى که تو مى پوشانى و ستر مى کنى، یا از بزرگ نعمت هایى که ما را به آن آزمودى و بر ما بخشودى، یا از زیاد حادثه ها و بحران هایى که از آن نجات دادى و از آن ما را بهره مند نمودى.
مقصود بازگشت و ساختن است
مقصود همین باز گشت ها و ساختن هاست و این است که گاهى بزم ها را به هم مى زند و ساخته هاى ما را خراب مى کند و گاهى به ما مهلت مى دهد و جلو مى دهد و حتى چوبکارى مى کند، اما همراه حدودى است و بر اساس هدفى که الله، حکیم است و رب است.
و این است که تو، با این که این همه از فضل او و کرامت و رحمت او لمس کرده اى، شرمنده تر شده اى و طلبکارتر، اما طلبکارى که نجات را مى خواهد و براى این نجات تکیه گاهى جز فضل او ندارد.
الهى لست أتکل فى النجاه من عقابک على أعمالنا
خدا! ما براى نجات خود از عذاب ها، بر کارهاى خویش تکیه نداریم. این کارها ما را به این عذاب کشانده اند. تمام تکیه بر فضل توست، لأنک أهل التقوی و أهل المغفره
چون تو اهل نگهدارى و اهل غفران و آمرزش هستى.
تبدى بالاحسان نِعَما
با احسان خودت، تو بخشش ها و نعمت هایى را براى ما شروع مى کنى و به ما سرمایه هایى مى دهى.
و تعفو عن الذنب کرما
و سپس از زیان هاى ما و سوخت هاى ما چشم مى پوشى و با کرامت خودت با ما رفتار می کنی. تو را با آن همه نعمت و با این همه کرامت چگونه شکر کنیم؟
فما ندرى ما نشکر أجمیل ما تنشر أم قبیح ما تستر
نمى دانم از چه سپاس بگزارم. آیا از خوبى هایى که تو نشر مى دهى و بخشش مى کنى و یا از بدى هایى که تو مى پوشانى و ستر مى کنى، یا از بزرگ نعمت هایى که ما را به آن آزمودى و بر ما بخشودى، یا از زیاد حادثه ها و بحران هایى که از آن نجات دادى و از آن ما را بهره مند نمودى.
راستى که تو خوبى با آن همه خوبى که منتشر کردى و این همه بدی که پوشاندی و این همه نعمت که به آزمایش بخشیدی و این همه بحران و حادثه که ما را سراقراز از آن نجات دادى.
او یک چهره ندارد که همیشه نرمش و مهربانى یا همیشه بخشش و بریز و بپاش و یا همیشه خشونت و قهر و خشم و عذاب، که هر کدام جایگاهى دارد و غرضى دارد و حتى سوختن او و جهنم او براى ساختن ما است و محبت و کرامت او براى چوبکارى. و همین که انسان با این همه محبت به راه نیامد و از رو نرفت و ادب نشد، ناچار راه هاى دیگر دست نمى گذارند و آن وقت است که ما به آنچه کرده ایم مى رسیم و از آنچه پخته ایم مى چشیم تا شاید به خود آییم و بازگردیم.
یا حبیب من تحبب الیک و یا قره عین من لاذ بک و انقطع الیک اى آن که صادقانه دوست کسى هستى، که خودش را به دوستى تو بسته. و اى تو نور چشم کسی که از غیر تو رمیده و به تو پناه آورده، که آن که بى خیال و ولنگار شده باشد . انقطع الیک آزاد شده و بریده، اما به سوى تو. تو نور چشم آنهایى هستى که در بن بست ها کور شده اند و تو پناهگاه آن هایى هستى که از خویش هم رمیده اند.
تو خوبی و ما ناسپاس
أنت المحسن
تو همیشه خوبى و همیشه به خوبى رفتار کرده اى.
و نحن المسیئون
و ما همیشه ناسپاس بوده ایم و بدکار مانده ایم.
فتجاوز یا رب عن قبیح ما عندنا بجمیل ما عندک
پس اکنون که این را یافته ایم و به این شناخت رسیده ایم، از بدى هاى ما به وسیله ى خوبى هایى که در نزد خود توست در گذر و از آنچه ما فساد به بار آورده ایم کفاره بده.
کدام جهل و بى خبرى است که دهش تو آن را در بر نمى گیرد. کدام زمانى است که از صبر و حلم تو درازتر باشد. تو با دهش خویش ما را به آگاهى مى رسانى و با حلم خویش ما را در زمان مى سازی و به تدریج آماده مى کنى.
منبع: کتاب بشنو از نی ؛ آیت الله صفایی حائری