دگرگونی زندانبانان
صالح بن وصیف از کسانی است که مسئولیت حفاظت و مراقبت از امام حسن عسکری علیهالسلام را عهدهدار بود. او بدترین کارها را نسبت به آن امام همام روا داشته و بدترین افراد را برای آزار و اذیّت آن حضرت به کار گماشته و چه رنجها و آزارها که بر آن امام وارد نساخت! در همین راستا آوردهاند که:
روزی جمعی از درباریان عبّاسی، نزد وی آمده و درباره نتایج شکنجههای روحی و جسمی امام حسن عسکری علیهالسلام به گفت و گو نشستند. وقتی دانستند که حربههایشان در مورد حضرت کارساز نبوده، خطاب به صالح بن وصیف گفتند:
ـ بر حسن بن علی سخت گرفته، او را در تنگنای شدیدتری قرار بده!
صالح که بارها امام را آزموده و برای عذاب آن حضرت، از انواع و اقسام شکنجههای روحی و جسمی بهره برده بود؛ به خشم آمد و با عصبانیت گفت:
ـ میگویید چه کنم؟ دو نفر از شرورترین افراد را به عنوان نگهبانان مخصوص، نزد او فرستادم؛ متأسّفانه آنها چنان تحت تأثیر رفتار و کردار او قرار گرفتند که اینک، پیوسته به عبادت، نماز و روزه اشتغال دارند. اگر باور ندارید، منتظر بمانید و از زبان خودشان بشنوید.
آنگاه دستور داد تا آن دو نفر را حاضر کنند. وقتی آمدند، درباریان عبّاسی از آنان پرسیدند:
ـ وای بر شما! کارتان با این مرد (امام حسن عسکری علیهالسلام ) به کجا کشید؟
آنها با اینکه لبه تیغ ستم را به جان خویش احساس مینمودند، زبان از حقیقت فرونبسته، حقیقت را چنین بازگو کردند:
ـ چه میگویید در مورد مردی که روزها روزه میگیرد و شبها تا پایان شب، مشغول عبادت و مناجات است؟ او به غیر از عبادت، به چیزی اشتغال ندارد و به هیچ عنوان با ما هم سخن نمیشود. هرگاه چهره او را میدیدیم، از هیبتش به لرزه میافتادیم و آنچنان تحوّل و دگرگونی در جسم و جانمان ایجاد میشد که گذشته خویش را کاملاً فراموش میکردیم و گویا مالک جان خویش نبوده و هیچ اراده و قدرتی از خود نداریم.
درباریان عبّاسی با شنیدن سخنان ندامتانگیز شروران اردوگاه، لب فروبستند و با سرافکندگی، مجلس را ترک نمودند.
بحارالانوار، ج 50، ص 308 و 309.