کوچکترین رزمنده دفاع مقدس کیست؟
(نوجوان 9 ساله جواد صحرايي از اهالي رستم كلاي بهشهر مازندران اعزامي از لشكر 25 كربلا )
تاریخ هشت ساله حماسه و مقاومت پیروان حضرت روح الله(ره)، همواره شاهد، قاسمهای کربلاهایی بوده است که درس بزرگی به بشریت دادهاند. در تفحص این گنج عظیم، رزمنده نونهالی را میبینیم که در اوج شور و شوق بازیهای کودکانهاش، بازی جنگ را به تمام بازیها ارجحیت داده و در زیباترین لحظات زندگی در کره خاکی، همبازی شهدایی بوده است که تا به امروز محفوظ بودنش را از برکت همان، هم نفسی میداند. «جواد صحرایی» از اهالی رستمکلای بهشهر مازندران (اعزامی از لشکر همیشه پیروز ۲۵ کربلا)، همان نونهال نماز شبخوانی که خود را همراه با موج بلند روحالهیان قرار داده و پای بر عرصه مجاهدت در مسیر ربالارباب نهاد.
جواد، نونهال ۹ سالهای که با قرائتهای معروف وصیتنامهاش، همواره در آن ایام عاشقی، روحیه مضاعفی برای رزمندگان بود. اگر او را نشناختید، باید طور دیگری معرفیاش کنیم: (جواد صحرایی، فرزند سردار دلاور، فرمانده غیور محور عملیاتی لشکر ویژه ۲۵ کربلا «رمضانعلی صحرایی» است.) متنی که در ادامه میآید، ناگفتههایی از زبان این رزمنده ۹ ساله از اولین حضورش در جبهه است.
.... هشت سال ، تمام چهار فصلش برگ ریزان بود
آخرین روز از شهریور سال 1359همانند سال های قبل
جای خود را به مهر پاییزی داد اما آمدنش با آتش و دود
و غرش گلوله ها بود ، فصلی که برای هشت سال تمام
نه تنها برگ ها بلکه شاخه های تنومند را هم از تنه جدا نمود.
فصلی که با آمدنش هشت سال تمام چهار فصلش
برگ ریزان بود.
آری هشت سال تمام رعد وبرق پاییزی و زمستانه اش
غرش موشک و توپی بود که بجای برف وباران ،
باران ترکش بود و موج انفجار
و تخریب گلخانه هایی که گلها و نونهالان
این مرز و بوم را پرپر می نمود ………..
اما سر انجام فصل خزان و سوزان به سر رسید و
شکوفه های امید بهاری سراسر سربلندی را نوید دادند .
ایام آغازین مهر (هفته دفاع مقدس)که یادآور روزهای
تاریخ ساز ایران توسط مردان مرد
رزمندگان و ایثارگران
بویژه شهدای والامقام است
گرامی باد .
قسمتی از وصیتنامه شهید محمود کاوه
بسم رب الشهداء و الصدیقین
دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه انقلاب طرحریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود. اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود بدانيد كه به مسلمانهاي جهانخدشه وارد شده است و اگر به انقلاب ما رونق داده شود آنها پيروز شدهاند.
********
به امید گوشه چشمی….
اللهم صل علی محمد و آل محمد
ما تا ظهور ایستاده ایم
اللهم عجل لولیک الفرج
متن وصيت نامه شهيد صياد شيرازي
شهيد سپهبد علي صياد شيرازي در آخرين فراز وصيتنامه خود آورده است: خداوندا! ولي امرت حضرت آيتالله خامنهاي را تا ظهور حضرت مهدي (عج) زنده، پاينده و موفق بدار. آمين يا رب العالمين.
در متن وصيتنامه شهيد علي صياد شيرازي آمده است:
بسماللهالرحمنالرحيم، ارحمالراحمين، ربالعالمين و صليالله علي محمد والهالطاهرين، انالله و انااليه راجعون.
هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدقالله و رسوله. اللهم زدنا ايماناً و ارحمنا. اشهد ان لاالهالا الله وحده لا شريك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدي و دينالحق و ان الصديقة الطاهره فاطمهالزهرا، سيده نسا العالمين و أن علياً أميرالمؤمنين و الحسن و الحسين و عليبنالحسين و محمّدبنعلي و جعفربنمحمّد و موسيبنجعفر و عليبنموسي و محمّدبنعلي و عليبنمحمّد و الحسنبنعلي و الحجهالقائمالمنتظر صلواتالله و سلامه عليهم ائمتي و سادتي و موالي بهم اتولي و من اعدائهم اتبر و أنالموت و النشور حق و الساعة آتية لاريب فيها و أنالجنة و النار حق. اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا من عذابك بلطفك و احسانك يا لطيفاً بعباده يا أرحم الراحمين.
خداوندا! اين تو هستي كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايتت قرار دادي. خدايا! تو خود ميداني كه همواره آماده بودهام آنچه را كه تو خود به من دادي، در راه عشقي كه به راهت دارم، نثار كنم. اگر اين نبود، آن هم خواست تو بود.
پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نميدانم چه موقع خواهم رفت ولي ميدانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آن قدر با دشمنان قسمخوردهات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.
از پدر و مادرم كه حق بزرگي بر گردنم دارند، ميخواهم كه مرا ببخشند؛ من نيز همواره برايشان دعا كردهام كه عاقبت به خير شوند. از همسر گرامي و فداكار و فرزندانم ميخواهم كه مرا ببخشند كه كمتر توانستهام به آنها برسم و بيشتر ميخواهم وقف راهي باشم كه خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده است.
آنچه از دنيا برايم باقي ميماند، حق است كه در اختيار همسرم قرار گيرد. از همه آنهايي كه از من بد ديدهاند، ميخواهم كه مرا به بزرگي خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ويژه حاج آقا امير رنجبر نيكدل، استدعا دارم در غياب من به امور حساب و كتاب من برسند و با برادران ديگر چون جناب سرهنگ حاج آقا آذريون و تيمسار حاج آقا آراسته در اين باب، تشريك مساعي نمايند.
خداوندا! ولي امرت حضرت آيتالله خامنهاي را تا ظهور حضرت مهدي (عج) زنده، پاينده و موفق بدار. آمين يا رب العالمين.
عملیات مرصاد
در روز پنجشنبه ۶ مرداد ۱۳۶۷ عملیاتى که بعدها به عملیات مرصاد مشهور شد با رمز یا «على بن ابى طالب(ع)» آغاز شد. در این عملیات ۳ گردان از تیپ نبى اکرم (ص)، تیپ مسلم و یک گردان از ایلام از پشت به اسلام آباد حمله کردند. منافقین تصور مى کردند که نیروهاى عراقى همچنان در این مناطق حضور دارند، حال آنکه نیروهاى عراقى عقب نشینى کرده و این منطقه در دست نیروهاى ایرانى بود. به همین دلیل نیروهاى ایرانى توانستند به راحتى از این محور وارد اسلام آباد بشوند. پیش از این نیز نیروهاى یکى از گردان هاى سپاه که اهالى اسلام آباد بودند و به تمامى راه هاى شهر آشنایى داشتند با نفوذ به داخل شهر با دشمن درگیر شده و سازماندهى آنان را در داخل شهر برهم زدند.
به طور کلى این عملیات به فرماندهى سپاه پاسداران و پشتیبانى هوانیروز ارتش از سه محور اسلام آباد، چهارزبر و جاده قلاجه انجام شد. در اثر پیشروى نیروهاى ایرانى در ساعت ۲ بعداز ظهر ۷ مرداد اسلام آباد از اختیار نیروهاى منافقین خارج شد و بلافاصله پس از آزادسازى شهر اسلام آباد یگان هاى سپاه پیشروى به سوى کرند را آغاز کرده و آنجا را نیز به تصرف خود درآوردند. در این عملیات خلبانان هوانیروز با ۱۲۳ سورتى پرواز مواضع دشمن را درهم کوبیدند و چون دشمن روى جاده آسفالته حرکت داشت و با اتخاذ این تاکتیک غلط متحمل تلفات و خسارات فراوانى شد. طى این عملیات یکهزار و ششصد تا دوهزار تن از نیروهاى مجاهدین خلق کشته و حدود یکهزار نفر از آنان نیز زخمى شدند.
در میان کشته شدگان و اسرا تعدادى از کادرهاى سازمان و فرماندهان تیپ ها نیز دیده مى شد. مثل محمود مهدوى فرمانده محور، مهدى افتخارى مسؤول هیئت اجرایى، پرویز کریمیان با اسم مستعار جهانگیر مسؤول تیپ جهانگیر، اصغر زمان وزیرى با اسم مستعار وحید از مسؤولین کادر اجرایى ، بهمن جانشین فرمانده تیپ، افسانه، فرمانده تیپ افسانه. باقربیگى از هیأت اجرایى، على خدایى صفت و فردى به نام معصومى، اینها از افرادى بودند که مشخصاً از مسؤولین رده بالاى آنها تا الآن کشته شده اند. غلام رضا پورگل هم که مسؤول محور پنجم بودو هدایت عملیات را قرار بود و در محور و در محور قزوین - تهران به دست بگیرد کشته شد. علاوه بر اینها یکهزارو۱۲۷ خودرو نیز به همراه داشته اند که اکثرشان منهدم شد ویا به غنیمت در آمده است. عجیب اینجاست که این وسایل نقلیه از ۷۰۰ کیلومتر بیشتر کار نکرده اند ضمناً ۲۰۰ تانک و نفربر ساخت برزیل هم در این میان بودند. بدین ترتیب منافقین پس از تحمل یک شکست استراتژیک در پشت تنگه «پاطاق» روز جمعه ۷ مرداد ۱۳۶۷ رسماً اعلام کرد که از شهرهاى اسلام آباد و کرند عقب نشینى کرده اند.