خاطره ای از استادآقاتهرانی درموردحجاب
حجةالاسلام دکترمرتضی آقا تهرانی دردوران اقامت درآمریکاامامت جمعه شهرنیویورک ومسئولیت موسسه اسلامی آن شهررابه عهده داشتند.خاطره ای که پیش روی شماست درزمان مسئولیت ایشان درموسسه اسلامی نیویورک رخ داده است…
[تصویر: 43068130497631158004-300x200.jpg]
یک روزجلوی درموسسه دخترخانم جوانی جلوی من راگرفت واظهارداشت :می خواهدمسلمان شود.
سوال کردم:چه اطلاعاتی پیرامون اسلام دارید؟گفت:به نتیجه رسیده ام مسلمان شوم.پیشنهادمطالعه چندکتاب رادادم .کتابهادراختیارش گذاشته شد.بعدازمدتی بااشتیاق به نزدم آمدوگفت:کتابهاراخوانده ام ومیخواهم مسلمان شوم.بازچندکتاب دیگرهم به اودادم وگفتم:اینهاراهم مطالعه کنید.این کارچندبارهمین طورادامه پیداکرد.
مطمئن بودم جامعیتی ازاسلام ومکتب تشیع ازمطالعه کتابها برایش حاصل شده است.
یک روزهمین دخترباعصبانیت واردموسسه شدوگفت:اگرهمین الان شهادتین رابرایم نخوانیدداخل شهرمی روم وداد می زنم من مسلمان هستم تاهمه متوجه شوندوبه این طریق اسلام می آورم.شورواشتیاق این دخترباعث شدکه به او قول دهم درمراسم جشن بزرگ میلادامام حسین (علیه السلام)درموسسه ایشان بیایندومراسم تشرف به اسلام رابرگزارکنیم.
روز میلادمراسم جشن برگزارشدو به عنوان یک میان برنامه اعلام کردیم که یک دخترفرانسوی مقیم نیویورک بااطلاع وآگاهی دین اسلام ومکتب تشیع رابرگزیده ومراسم تشرف الان برگزارمی گردد…
پس از اقراربه شهادتین وارایه عقایدبه او اذان درگوش راست واقامه درگوش چپش خوانده شدونام اورا((رقیه)) نهادیم.
چندروزی ازاین قضیه گذشت تا اینکه همین دخترراباحجاب کامل اسلامی همراه مردوزنی دیدیم. به نظرمی آمدپدرومادرش باشند.درخیابان جلوی موسسه باما برخوردنمودند.پدرومادرش بازبان فرانسوی شروع به سروصداکردند که چرادخترمارامسلمان نموده اید؟به اوبگوییدحجابش رابردارد…سروصداباعث شد عده ای دورماجمع شوند.درهمان حین احساس کردم این دخترتازه مسلمان درشرایط سختی است وخجالت می کشد.به موسسه رفتم وزنگ زدم ایران دفترآیة الله مظاهری وپرسیدم:آیادرچنین شرایطی اگراصل دین شخص درخطرباشد به نظرشما اجازه می دهیدروسری رابردارد؟دراین موردخاص ایشان فرمودند:اشکال ندارد.
به سرعت برگشتم وبه این دخترگفتم :بااجازه ازمراجع چون اصل دین شمادر خطراست می توانیدروسری را بردارید.آن چه در جواب شنیدم این بود:دخترتازه مسلمان گفت:این حکم ازاحکام اولیه است یاازاحکام ثانویه وبنابرضرورت است؟گفتم :ازاحکام ثانویه می باشد.تااین راشنید گفت:اگرروسری خودررا برندارم وبه خاطرحفظ حجابم کشته شوم آیامن شهیدمحسوب می شوم؟
گفتم :بله
گفت:والله روسری خودرابرنمی دارم هرچنددرراه حفظ حجابم جانم را ازدست بدهم.
البته بعدازاین ماجراخانواده اونیزبامشاهده رفتاربسیارمودبانه دخترشان ازاین خواسته صرف نظرکردند.