حیات زمین؛ حیات زمان
زندگی از نظر هر کس معنایی دارد؛ اما معنی واقعی زندگی نَفَس کشیدن در فضای خدمت به حجت الهی است؛ زیرا در کنار او، رشد انسانی محقق می شود و زندگی معنا می یابد. خداوند می فرماید: ای مومنان! وقتی خدا و رسول شما را به آن چه زندگی ست می خوانند، اجابتشان کنید! چرا دوست دارید مرده باشید؟! آنان برای شما زندگی می خواهند آنچه پشت شیشه ی نمایشگاه های لوکس ماشین و افکار خیال اندود طلایی مسافرتهای آنچنانی، می یابیدش، زندگی نیست؛ رفاه است و حرکت!
نیامدیم که مرده باشیم و متحرّک؛ آمدیم که خودی نشان دهیم؛ بدون مهدی علیه السلام، چگونه می- توان خودی نشان داد؟! وقتی که او شریف ترین موجودات است و هر کس به میزان توجّه و خدمت به او، درجه می گیرد. هر که بیشتر خاطرخواه شده باشد، بیشتر وارد زندگی شده است.
زیبایی زندگی در کنار حجت خدا، به جاودانگی آن است؛ زندگی ای که به همین 70 سال تعلّق ندارد، اقیانوس هستی، قطره ها را راه داده و در خود گم می کند. حجت خدا، جاودانه است؛ زیرا هر آنچه خدایی شد، با نیستی بیگانه است و هستی محض!
در تعجبم از آنانی که دمِ مسیحایی عیسی علیه السّلام را دیدند یا شنیدند و باور کردند؛ اما نَفَس حیاتبخش مهدی علیه السلام را باور نمی کنند! چگونه ممکن است قدرت نجات جان یا بینایی شخصی به اذن الهی، برای پیامبری، میسّر باشد، ولی قدرت نجاتبخشی محتاجان برای مولا، به اذن الهی، میسّر نباشد؟!
هر که به دنبال زندگی است، درب آرامش موقتی و گاهی شیطانی فلان مکتب را، نزند؛ از با او بودن پُر شویم؛ چرا که ویژگی او، حیات مردمان است؟ و آن گاه هنوز ظهور رخ نداده، قلبهایمان متولّد می شود؛ قلبی پر از بی نیازی؛ پر از مهربانی؛ همدلی؛ پر از درد مردم و عشق؛ پر از خدا و ذکر او؛ و چقدر خالی از کینه، حسد، غرور و بخل!
اگر پس از ظهور، زمین زنده می شود؛ در زمان غیبت نیز، هر که غفلت، باعث غیبتش نشده، محضر امام را خود درک می کند و با تأیید امامش، زنده می شود و نشاط می یابد و با لبخند او به زندگی علاقه مند شده و گامهای خود را محکمتر بر می دارد. هر کاری که می کند و در هر شغلی که هست یک چشمش رو به سوی اوست و هر لحظه، کوچکترین کدورتی در چهره ی محبوبش، ببیند عطایش را به لقایش می بخشد و هر چه باشد به راحتی کنارش می گذارد؛ زیرا دست در دست دوست واقعی، ترسی برای او باقی نگذاشته است.
حتی از تنها شدن نمی ترسد؛ تنها می شود گاهی، ولی بی دوست نه! تنها می شود گاهی، ولی بی نَفَس نه؛ حیات، نَفَس می خواهد و نَفَس منشأیی دارد که برخی هوا را منشأ آن می دانند؛ اما هر که با مولا آشنا شده باشد می داند که منشأ نفس، هوا نیست، هوس نیست، باعث حیات، وجود حیّ مهدی علیه السلام است. مگر نه اینکه باران باعث حیات زمین است و حیات باران، مولاست که «بکم ینزل الغیث»؛ باران و لطافت آن را حس می کنیم و حیات زمین را نیز؛ ولی گاهی منتظر باران حیات وجود خودمان نمی مانیم. نبض آفرینش با ماست و منتظر رجوع ما به او!
بخش مهدویت تبیان