حجب ظلماني و نوراني، سير نزول و صعود انسان
زمانيكه خداوند حقيقت انسان را آفريد جهت پخته شدن و به بندگي رسيدن انسان، او را مرتبه به مرتبه در عوالم كثرت نزول داد تا به پايين ترين مرتبه كه همان عالم ماده بود رسيده و مستقر شد تا در اين عالم رشد كرده، جا افتاده شود و لايق بهشت كه همان رضوان الهي است برسد و به سمت مبداء عالم كه اصل وجود اوست صعود نمايد اين همان سير نزول و صعود انسان ميباشد. اما براي اينكه انسان از اين مراتب نزول يافته صعود نمايد بايستي ابتدا از پايين ترين عالم كه مراتب مادي دنيايي و بدني اوست خارج شده و به همين ترتيب در مراتب كثرت صعود نمايد تا به مراتب بالاي عالم وحدت نائل شود. بنابراين هنگام صعود انسان بايد حجب ظلماني را كه مرتبه ماده دني و پست اوست كنار گذاشته و پس از آن حجب نوراني را پاره نموده و به مبداء و اصل خود برسد.
حجب ظلماني همان تعلقات مادي و دنيايي انسان است كه تعبير به خوديت حيواني انسان ميشود و حجب نوراني همان اسماء و صفات الهي وجود انسان يا همان خود نوراني انسان است. از آنجا كه در حجب ظلماني، فرد به محدوديتهاي خود توجه دارد و هستي خود را نميبيند لذا در باطلها و نيستيها كه همان ظلماتند سير ميكند. بنابراين اين مرتبه از وجود انسان ظلماني بوده و فرد كه در آن است حقايق را آنطور كه هست نميتواند ببيند و چنانچه راهنمايي براي او نباشد نميتواند راه را بيابد و گمراه ميشود اما زمانيكه از ظلمات خارج شده و به نور رسيد در واقع با اسماء و صفات الهي موجود در وجود خود (مطابق آيه “وعلم آدن الاسماء كلها") كه خداوند تمام آنها را در وجود انسان نهاده است ارتباط پيدا كرده و در اين فضا از وجود خود سير ميكند و از آنجا كه اسماء و صفات الهي سر سلسله تمام حقايق جاري در عالم هستند فرد در اين فضا حقايق عالم و حقايق وجود خود را درمييابد و در اين فضاي حق كه هستي وجود او در آن نمايان تر است و فضاي نوراني است به سير و حركت به سمت مبداء عالم ميپردازد و از آنجا كه اين فضا از تشتت و پيچيدگيها به دور است و به وحدت و يگانگي نزديكتر است و نوراني است در اين مرحله راه را گم نمي كند.
رشد و هدايت يعني حركت از نيستيها به هستيها به عبارت ديگر حركت از محدوديتهاي وجود خود به سمت هست مطلق و لزوماً محدوديتها فقط كمّي نيست بلكه كيفي است يعني هستي انسان بر اثر نزول، تغيير يافته و به عبارت ديگر محجوب به حجابها شده است و اساساً رنگ پذيرفته و به گونهاي ديگر تبديل شده است. اين همان سير نزول است كه در اين سير نزول انسان ابتداء با حجب نوراني و سپس با حجب ظلماني آميخته شده است كه اين حجابها همان محدوديتهاي انسانند و به عبارتي همان چيزيند كه وجود انسان به آن شكل درآمده است.
انسان پس از محدود شدن به حدود طبق آنچه گفته شد بايد اين حدود را بردارد تا به هستي ناب برسد اين همان سير صعود است اما وقتي انسان نزول پيدا كرد ابتدا محجوب به حجب نوراني شد و سپس محجوب به حجب ظلماني و هنگام صعود ابتدا بايد حجب ظلماني را كنار بگذارد و بعد حجب نوراني را.
انسان تا زمانيكه در مرحله ظلمت وجود خود قرار دارد تنها به مرتبه نازل و مادي وجود خود ميپردازد و تلاشش اين است كه تنها اين بعد را در خود بپرورد يعني فقط به اين توجه دارد كه چگونه بهتر بخورد، بهتر شهواتراني كند، بيشتر قدرت مادي و دنيايي بدست آورد، بيشتر دنيا را به خود انضمام كند، بدن او بيشتر در راحتي بوده و از كانال بدن خود بيشتر لذت ببرد. اما مرحله نوراني ، آن مرحله از وجود انسان است كه فرد به الهيات توجه نموده و جلوههاي الهي را در خود پرورش داده و توسعه ميدهد و مرتباً به انس و مشابهت خود با خدا كه همان تقرب است ميافزايد.
نويسنده : بهرام محسني نسب (Bahrammn@gmail.com )