اسرار حج
حج ، ميثاق بنده و پروردگار جهان است .
حج ، پرواز و كوچ به سوي خدا و روي آوردن به اوست .
حج ، تجلّي تكرار همه صحنه هاي عشق آفرين در زندگي انسان است .
حج ، سير ارتقايي انسان به سوي عالم بالاست .
حج ، نمايش پرشكوه از اوج رهايي انسان موحد از همه چيز است .
حج ، هجرت روحاني و سفري الهي است .
حج ، هماهنگي با عالم بالاست ، هم خطي خاكيان با افلاكيان و هم شكلي فرشيان با عرشيان است .
حج ، تنها سير جسماني نيست ، نمايش جامع از سير روحي انسانهاي كامل در راه تقرب به خداست .
حج ، يك خود سازي و رياضت است ، وسيله آزمايش عبد است و سبب آرامش دلهاست .
حج ، نقطه تحول روحي و اخلاقي حاجي است .
حج ، حقِ واجب خدا بر انسان است .
حج ، پرورش روحيه انسان دوستي و تكامل اخلاقي و عرفاني و تمرين عطوفت و مهرباني است .
حج ، عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مالي و معنوي مسلمانان است .
حج ، بسان قرآن است كه اگر دل به درياي معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن و رشد و حكمت و معرفت و آزادگي را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال آن تا ابد سيراب خواهند گشت .
دعوت به حج دعوت به زندگي با توحيد است .
مناسك حج ، تمرين وارستگي است .
تشرف به حج پاسخ به دعائي است كه حاجي در تمام عمره كرده .
حج ، سپاسگذاري انسان است به درگاه ايزد منان .
وحج ، منت گذاري خداي تعالي بر انسان است .
ودر آخر حج ، سبب حيرت و اعجاب انسانهاست .
تصاویری از مدینه منوره سال 94
نخستين پَرده كعبه چه رنگي بوده است؟ هم اكنون پَرده زيرين كعبه چه رنگي دارد؟
يازدهم مهرماه مصادف با روز عرفه در عربستان پَرده كعبه تعويض شد. نخستين پَرده كعبه چه رنگي بوده است؟ هم اكنون پَرده زيرين كعبه چه رنگي دارد؟
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، پرده كعبه عبارت است از پوششي سياه رنگ كه ساختمان كعبه با آن پوشيده ميشود و به آن پيراهن كعبه و جامه كعبه نيز گفته ميشود.
پيامبر اسلام در سال هشتم هجري، پوششي از پارچههاي يمني براي كعبه تهيه كرد و از آن پس، خليفهها كارش را ادامه دادند وگاه جامهاي از پارچههاي يمني وگاه از پارچههاي سفيد مصري بر خانه كعبه پوشاندند. خليفهها و پادشاهان مسلمان، در دورههاي مختلف، اين كار را وظيفه و افتخاري بزرگ تلقي ميكردند.
طبق گزارش تاريخ از عصر عباسيان، نخستين پوشش كعبه، به زمان مأمون مربوط ميشود در زمان او كعبه را هر سال سه بار ميپوشانيدند، يك بار در روز ترويه با ديباج سرخ، بار دوم در اول رجب با قباطي و مرتبه سوم در بيست و هفتم رمضان با ديباج سفيد.
در عهد متوكل عباسي نيز به همان سنت رفتار ميشد و گاهي هر دو ماه يكبار كعبه پوشانيده ميشد.
در عهد عباسيان گاهي پرده كعبه در بغداد بافته ميشد و همين امر باعث رونق پارچه بافي در عراق شده بود و نقش مهمي در مرغوبيت و شهرت منسوجات عراقي داشت. گاهي هم از قريه تنيس مصر تهيه ميشد كه از جمله آنها در سال ۱۶۲ در عهد خلافت مهدي عباسي بود.
تا سال ۶۶۱ كه پوشش كعبه به انحصار حاكمان مصر در آمد، پوشش همواره از طرف خلفاي عباسي تهيه ميشد و پرده را گاهي از مصر و گاهي از يمن و گاهي از خراسان تهيه ميكردند.
پوشش كعبه با پردهاي از ايران
در سال ۸۴۸ شاهرخ ميرزا فرزند امير تيمور گوركان، پس از تلاش بسيار موفق شد كه پرده را از ايران براي كعبه بفرستد.
ماجرا از اين قرار بود كه چون شاهرخ ميرزا در سال ۸۰۷ در خراسان به سلطنت رسيد، يكي از آرزوهاي او اين بود كه پرده كعبه را تهيه كند ولي تهيه و ارسال پوشش كعبه در انحصار پادشاهان مصر بود. شاهرخ طي نامهاي به «الملك الاشرف» تقاضاهايي از او كرد كه مهمترين آنها اين بود كه اجازه دهد پوشش كعبه را او تهيه كند.
سلطان مصر نپذيرفت و نامههاي متعددي ميان آنها رد و بدل شد و سرانجام در سال ۸۴۳ «الملك الاشرف» درگذشت و پسر او بنام «الملك الظاهر» در جاي او نشست و موافقت خود را با درخواست شاهرخ ميرزا اعلام كرد و شاهرخ با خوشحالي تمام پردهاي را كه در شهر يزد بافته و به هرات انتقال داده شده بود، همراه با صد نفر در سال ۸۴۸ به مصر فرستاد و پادشاه مصر ضمن استقبال شايسته از ايرانيان، آنها را در همان سال همراه با حاجيان مصر به مكه اعزام كرد و در آن سال پرده ايراني بر قامت كعبه افراشته شد.
از زماني كه عثمانيها بر حجاز و مصر مسلط شدند، تهيه پوشش كعبه در انحصار آنان بود آنها پرده كعبه را از مصر از محل اوقافي كه براي اين منظور بود، آماده و ارسال ميكردند. در عهد سليمان شاه بن سليمان خان اوقاف كعبه در مصر، مخارج پرده را تأمين نكرد و لذا سليمان شاه ۱۰ قريه ديگر در مصر خريداري كرد و بر اوقاف كعبه افزود.
علت نامگذاري امروز به «ترويه» چيست؟
«ترويه» از ريشه «ر ـ و ـ ي» به معناي سيراب كردن، برداشتن آب، بستن بار و بنه بر مَركب، انديشه كردن در انجام كار، و روايت و واگويه كردن سخن كسي است.
روز هشتم ماه ذيحجه را يوم الترويه مينامند. در وجه نامگذاري روز هشتم به يوم الترويه، به هر يك از معاني لغوي پيشگفته اشاره شده است؛ زيرا حاجيان در اين روز با برداشتن آب و سيراب كردن خود و مركبشان و بستن بار، رهسپار وقوف و بيتوته در مشاعر ميشدهاند.
در روز هشتم ذيحجه، حاجيان براي اطمينان يافتن از برداشتن آب از سوي همسفران، از يكديگر ميپرسيدند: «هل تروّيتم»؛ «آيا آب ذخيره كردهايد؟» بر پايه روايتي از امام صادق (ع) جبرئيل در روز هشتم ذيحجه به ابراهيم سفارش كرد كه براي خود و خانوادهاش از مكه آب بردارد؛ زيرا در منا و عرفات آب يافت نميشود. آن روز از همين جهت «ترويه» ناميده شد.
در وجه نامگذاري، وجوهي ديگر نيز آوردهاند؛ از جمله اينكه حضرت آدم (ع) در اين روز در پي فراغت از بناي خانه كعبه، در باره پاداش طوافكننده و زائر آن به انديشه فرورفت. از اين رو، اين روز را ترويه ناميدند و ابراهيم (ع) پس از روياي ذبح فرزند در شب هشتم ذيحجه، در روز هشتم به انديشيدن در روياي خود پرداخت. مفسران هم از اين رويداد ياد كردهاند.
در برخي روايات، بازگويي و آموزش مناسك حج از جانب جبرئيل (ع) به آدم (ع) يا ابراهيم (ع) در روز هشتم ذيحجه، دليل اين نامگذاري دانسته شده است. يوم الترويه را «يوم النقله» و «يوم المني» نيز گفتهاند؛ زيرا حاجيان در آن روز از مكه به منا حركت ميكنند.
بر پايه برخي گزارشها، آياتي از قرآن كريم بر روز ترويه تفسير و تطبيق شده است. به روايتي، مقصود از «الشفع» در آيه سه فجر/۸۹ كه خداوند به آن سوگند ياد كرده، روز ترويه است. بر پايه سخن سعيد بن مسيب، واژه «شاهد» در آيه ۳ بروج/۸۵ كه خداوند به آن سوگند خورده، روز ترويه است. آيه ۱۹۶ بقره/۲ از سه روز روزه در موسم حج و هفت روز روزه در پي بازگشت به وطن براي كسي كه حج تمتع به جا آورده، ولي قرباني ندارد، ياد كرده است: (فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ…) مفسران بر آنند كه مقصود از سه روز روزه (فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ) در ايام حج، هفتم تا نهم ذيحجه است. از اين رو، آيه شامل روز ترويه هم ميشود.
به گفته برخي مفسران، مقصود از «ايام معلومات» در آيه ۲۸ حج/۲۲ دهه اول ذيحجه و يا پنج روز از آن است؛ يعني روزهاي ترويه و عرفه و عيد قربان تا روز دوازدهم كه مردم در آن به ذكر خداوند فراخوانده شدهاند: (وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ في أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ…).
در روزگار جاهليت، روز ترويه واپسين روز از بازار ذو المجاز و عكاظ بوده و در آن روز، پرده ديباج را بر كعبه ميپوشاندند.
از رويدادهاي تاريخي اين روز در مكه، ميتوان از اين موارد ياد كرد: عزيمت امام حسين (ع) و همراهانش به عراق در سال ۶۰ ق.؛ قيام حسين بن علي بن حسن مثلث، از نوادگان امام حسن (ع) بر ضد هادي عباسي به سال ۱۶۹ يا ۱۷۰ق. كه به كشته شدن وي و جمعي فراوان از يارانش در فخ در شش ميلي مكه انجاميد؛ هجوم ابوطاهر قرمطي در سال ۳۱۷ق. به مكه و كشتار بيش از ۳۰۰۰۰ تن از حاجيان و مردم مكه و سرقت حجرالاسود به دست وي.
امروز، امام حسين(ع) از مكه خارج شد
پس از آنكه امام حسين (ع) با در خواست مكرر استاندار مدينه مبني بر بيعت با يزيد بن معاويه رو برو گرديدو بنا چار از اين شهر خارج و وارد مكه معظمه شد، به مدت چهار ماه و چند روز در جوارخانه امن الهي اقامت گزيد و در اين مدت با دعوت مسلمانان مبارز برخي از مناطق اسلامي، به ويژه شيعيان كوفه مواجه شد و براي پاسخ گويي به درخواست آنان، پسرعمويش مسلم بن عقيل (ع) را جهت هماهنگي انقلابيون و زمينه سازي نهضت بزرگ، به كوفه ارسال نمود و چون مسلم بن عقيل با استقبال شايان مردم كوفه مواجه شد، براي آن حضرت نامهاي فرستاد و او را براي رفتن به شهر كوفه دعوت كرد.
امام حسين (ع) تصميم داشت كه پس ازپايان مراسم حج، به سوي كوفه رهسپار شود، ولي به وي خبر داده شد كه يزيد بن معاويه، تعدادي از مزدوران خود به فر ماندهي عمروبن سعيدبن عاص را به بهانه حضور در مراسم حج، به مكه فرستاد تا در هنگام مراسم حج، امام حسين (ع) را دستگير كرده و به نزد يزيد در شام بفرستد ويا اينكه ناجوانمردانه وي را در هنگام عبادت ترور كرده وبه شهادت برساند.
امام حسين (ع) براي خنثي كردن توطئههاي دشمن حيله گر، ناچار شد در تصميم خويش تجديد نظر كند. بدين جهت حج خود را تبديل به عمره كرد و پس از پايان أعمال عمره، از حالت احرام بيرون آمد و در هشتم ذي حجّه، يعني دو روز پيش از عيد سعيد قربان، از مكه عازم كوفه گرديد. (۱)
يزيد بن معاويه از يك سو جاسوسان و مزدوران خويش را براي دستگيري ويا كشتن آن حضرت به مكه اعزام كرد و از سوي ديگر با واسطه قرار دادن افراد موجّه و سرشناس، مانع خروج آن حضرت از مكه ميگرديد.
وي، نامهاي براي عبدالله بن عباس فرستاد و از او درخواست كرد كه مانع قيام امام حسين (ع) شده و او را به سكوت و آرامش دعوت كند، در غير اين صورت، بدون در نظر گرفتن ملاحظات خويشاوندي بااو برخورد خشن خواهد كرد. عبدالله بن عباس به نزد امام حسين (ع) رفت و او را به ماندن در مكه و خويشتن داري دعوت كرد، ولي آن حضرت، اعتنايي به مصلحت انديشيهاي وي نكرد و بر تصميم خود تأكيد نمود (۲)
غير از عبدالله بن عباس، افرادي ديگر چون محمدبن حنفيه، عبدالله بن عمر وعبدالله بن جعفر نيز آن حضرت را از قيام بر ضد يزيد و رفتن به سوي عراق بر حذر نمودند. تنها عبدالله بن زبير وي را تشويق به رفتن ميكرد، تا زمينه را براي خود نمايي وي فراهم شود. چون با وجود ابا عبدالله الحسين (ع) در مكه معظمه، كسي اعتنايي به عبدالله بن زبير نميكرد.
ولي امام حسين (ع) بدون توجه به توصيه و تشويق ديگران (ع)، تصميم خود را گرفته بود و بر اساس آن، به همراه خانواده و ياران وهمراهان خويش از مكه خارج شد و به سوي عراق رهسپار گرديد. (۳)
يحيي بن سعيد از جانب برادرش عمرو بن سعيد، مأموريت يافت كه آن حضرت را از حركت به سوي كوفه باز دارد و وي را به مكه برگرداند.
ولي تلاش و اصرار وي نيز بيفايده بودوامام حسين (ع) بدون اعتنا به تهديدات او به حركت خويش ادامه ميداد.
آن حضرت، از مكه تا توقف درسرزمين كربلا، چند منرل را طي كرد كه برخي از آنهابدين نام ميباشند: تنعيم، ذات عرق، حاجز، زرود، ثعلبيه، زباله، بطن عقبه، شراف، عذيب هجانات، قصر بني مقاتل و كربلا.
سفر آن حضرت از مكه معظّمه به سر زمين كربلا حدود بيست و پنج روزادامه يافت و در روز دوم محرّم سال ۶۱ قمري، با اصرار حرّبن يزيد، فرمانده لشكر عبدالله بن زياد وارد سرزمين كربلا شد و در آنجا خيمههاي خويش را بر پا نمود. (۴)
۱- الإرشاد [شيخ مفيد]، ص۴۱۴
۲- ترچمةالحسين و مقتله [محمد بن سعد بصري]، ص ۵۹
۳- الفتوح [ابن اعثم كوفي]، ص۸۳۷ و ص۸۶۷
۴- نك: الارشاد، ص۴۱۴؛ الفتوح، ص۸۷۱ و منتهي الامال [شيخ عباس قمي]، ج۱، ص۳۲۰