تقدیم به شهید عباس بابایی ، مردی که آسمانی بود و در پانزدم مرداد 1366 آسمانی تر شد:
ای نجیب ِ بلند آوازه! …ای که صد آسمان پر از رازی
ای که همچون عقاب در آن اوج…خالق لحظه های اعجازی
تو هُمایی …هُمای کشور عشق…بالهایت نشان خوشبختی ست
سایه ات را همیشه می خواهی بر سر میهن ات بیندازی
روح تو در زمین نمی ماند…دوست داری که بال و پر بزنی
عشق بازی در آسمان با یار! تو مُصرّی به این بپردازی
سینه ات سرزمین اخلاص است…نام تو اتفاقا عباس است
تا بخندند کودکان وطن…خویش را ذره ذره می بازی
هر کجا باشی ، آسمان حتی!…در زمین! یا در آن جهان حتی…
تا همیشه برای کشور خود…نگرانی!…هنوز سربازی
از تو گفتند…از همان روزی! که زمین را نگاه می کردی…
زیر بال ات فقط بیابان بود… و تو گفتی چه دشت دلبازی!
ناگهان آسمان معطر شد… روح تو بال زد …کبوتر شد
عید قربان ِ حج اکبر شد…وه! چه پایانی و چه آغازی
زندگی روی خط زیبایی…رفتنی اینچنین تماشایی…
عاقبت شد “شهید بابایی” !… چه شهید ِ بلند پروازی….