حضرت زهرا علیه السلام و تربیت فرزندان 2
-5پرورش شخصیت
دانشمندان روانشناس میگویند: تربیت کننده باید شخصیت کودک را پرورش دهد و اعتماد به نفس را به او تلقین کند. او را بزرگ نفس و با شخصیت بار بیاورد.
مربی اگر به کودک احترام نگذاشت و او را کوچک شمرد و شخصیت او را خرد کرد، طبعا ترسو و ی شخصیت بار میآید و خودش را زبون و بیارزش میپندارد. هنگامی که بزرگ شد خودش را کوچکتر از آن میداند که به کارهای بزرگ اقدام کند. چنین فردی در اجتماع منشأ اثر واقع نخواهد شد و به آسانی زیر بار ذلت خواهد رفت. اما اگر خودش را بزرگ و با شخصیت دانست، به کارهای پست، تن نمیدهد و زیر بار خواری و ذلت نمیرود. این شخصیت نفسانی تا حدودی، به تربیت خانوادگی خانوادگی و روحیات پدر و مادر بستگی دارد.
روانشناسان برای تقویت روحی کودک مطالبی را به تربیت کنندگان توصیه میکنند که از جمله آنها موضوعات زیر است:
اول- اظهار علاقه و محبت و نوازش کودک. این موضوعی است که در درس اول بدان اشاره شد. و گفتیم که حسن و حسین علیهما السلام از جهت محبت پدر و مادر و رسول خدا بقدر کافی برخوردار بودند.
دوم- باید صفات خوب کودک را یادآوری کرد و او را در حضور خودش و دیگران تعریف و توصیف نمود. و بزرگی نفس را به او تلقین کرد.
رسول خدا بارها میفرمود: حسن و حسین علیهما السلام بهترین جوانان اهل بهشتند و پدرشان از آنان بهتر است.
پیغمبر اکرم به حسن و حسین میفرمود: شما ریحان خدایی هستید.
«ابوبکر» میگوید: پیغمبر روی منبر نشسته بود و حسن علیه السلام در پهلویش قرار داشت. گاهی به مردم نگاه می کرد گاهی به حسن و می فرمود فرزندم حسن آقا و بزرگ است شاید به برکت او در امتم اصلاح شود.
«جابر» می گوید: روزی داخل خانه خدا رسول خدا شدم و دیدن حسن و حسین بر پشت آن حضرت سوارند و ان جناب با دست وپا راه می رود ومی فرماید بهترین شتر شتر شماست و بهترین سوار شمایید.
«یعلی عارمری» می گوید: رسول خدا روزی حسین را دید که با بچه ها بازی می کند پس دست مبارکش را دراز کرد تا او را بگیرد . حسین علیه السلام به این طرف وآنطرف می دوید پیغمبر اکرم با شوخی و تبسم او را در بغل گرفت . آنگاه یکی از دستهایش را زیر چانه او ودست دیگرش را پشت گردن نهاد و دهان مبارکش را برلبهای او گذاشته و بوسید و فرمود:حسین از من و من از حسینم هرکس حسین را دوست بدارد خدا را دوست داشته است. حسین فرزند دختر من است.
علی بن ابی طالب علیه السلام به حسن و حسین می فرمود شما پیشوای مردم و بزرگ جوانان اهل بهشتید و از ارتکاب گناه معصومید . خدا لعنت کند کسی را که با شما دشمنی کند.
حضرت فاطمه روزی حسن و حسین را خدمت روسل خدا اورد وعرض کرد یا رسول الله حسن و حیسن علیهما السلام فرزند شما هستند . چیزی به ایشان عطاکن. فرمود هیبت و سیادت خودم را به حسن بخشیدم و شجاعت وجوود خود را به حسین آموزش دادم.
»سلمان فارسی» می گوید: حسین علیه السلام را دیدم که بر زانوی رسول خدا نشسته بود . او را بوسید و می فرمود: تو بزرگ و بزرگ زاده و امام و پسر امام و پدر امامان هستی. تو حجت، پسر حجت و پدر نه حجت میباشی که آخرشان قائم است.
آری پیغمبر اکرم در پرورش شخصیت اولاد زهرا کوشش میکرد که کودکان را تحقیر کنند و شخصیت آنها را در حضور دیگران کوچک سازند. و ضربه و شکست بر روحشان وارد نمایند. بدین علت، طبعا بزرگ و آقا تربیت شدند.
روایت شده که شخصی مرتکب گناهی شد که مستوجب کیفر بود پس خودش را از رسول خدا پنهان داشت تا گاهی که حسن و حسین را در بین راه ملاقات نمود، آنان را بر دوش گرفته خدمت رسول خدا مشرف شد عرض کرد: یا رسول الله حسن و حسین را شفیع قرار دادم.
پیغمبر اکرم خندید و فرمود: ترا بخشیدم. سپس به حسن و حسین فرمود: شفاعت شما را قبول کردم.
برای همین عظمت و بزرگی نفس بود که حسین بن علی هلیه السلام با سپاه مختصری که داشت، در مقابل سپاه بیشمار یزید پایداری کرد و مردانه جنگ نمود و تن بذلت و خواری نداد. میفرمود مانند بندگان فرار نمیکنم و تسلیم خواری و ذلت نمیشوم.
در اثر همین تربیت بود که زینب کبری با آن همه مصیباتی که دید خود را در قبال دستگاه ستمگر یزید نباخت و مرعوب آنان واقع نشد و بوسیله خطابههای شور انگیزش شهر کوفه و شام را منقلب ساخت و دستگاه جبار و خونخوار یزیدیان را رسوا و مفتضح ساخت.
حضرت زهرا علیه السلام و تربیت فرزندان 1
یک کلاس عالی تربیت و نمونه تربیت اسلامی کودک در خانه زهرا علیه السلام تاسیس شد . کلاس مذکور با همکاری علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا اداره می شد و شخص اول اسلام یعنی پیغمبر رسما بر آن نظارت داشت . اصول تربیتی و برنامه آن مستقیما از جانب پروردگار نازل می گشت بهترین برنامه تربیتی اجرا شد و برجسته ترین افراد را تربیت نود.
1-5درس اول : محبت
شاید اکثر مردم خیال کنند که دوران تربیت کودک از وقتی آغاز میشود که خوب و بد را درک کند و اهل رشد و تمیز شود و قبل از آن، تربیت مؤثر نیست، و کودک تحت تاثیر عوامل خارجی واقع نمیگردد. اما این عقیده درست نیست، زیرا به تصدیق دانشمندان فن تربیت، تربیت و پرورش کودک از همان آغاز تولد او باید شروع گردد. چگونگی دوران شیرخوارگی و حوادث و رفتار پدر و مادر تا حدودی در پرورش نوزاد تأثیر دارد و شخصیت آینده او از همین ایام شروع میشود.
در نزد دانشمندان فن تربیت و روانشناسان، این مطلب به اثبات رسیده که اطفال در تمام دوران کودکی، به محبت و اظهار علاقه نیازمندند. کودک می خواهد پدر و مادر بیش از حد، اور را دوست بدارند و نسبت به او اظهار علاقه نمایند. کودک چندان توجهی ندارد که در کاخ زندگی میکند یا در کوخ، لباس و خوراکش خیلی اعلاست یا نه. اما بدین موضوع کاملا توجه دارد که دوستش میدارند یا نه. این احساس درونی، کودک را چیزی جز اظهار محبت و نوازش ارضا نمیکند. سرچشمه اخلاق و شخصیت آینده او همین اظهار محبت هاست. همین آغوش گرم مادر و نوازشهای مخلصانه پدر است که روح بشر دوستی و علاقه به همنوع را در کودک میدمد و برای اظهار همدردی و کمک به دیگران آمادهاش میسازد. همین نوازشهای بیشائبه است که کودک را از ترس و تنهایی و ضعف نجات میدهد و به زندگی امیدورا میسازد. همین مهر ورزیها و بوسههای بی شائبه است که روح خوشبینی و خوشخویی را به او تلقین میکند و او را به سوی زندگی اجتماعی و تعاون و همکاری هدایت مینماید. و از عزلت و گوشه گیری نجاتش میدهد. بواسطه همین نوازشهاست که کودک احساس شخصیت میکند و خودش را لائق دوستی میداند.
کودکی که از جهت محبت کسری داشته باشد معمولا ترسو و خجول و ضعیف و بدبین و گوشهگیر و بیعلاقه و پژمرده و حتی مریض بار میآید. گاهی هم ممکن است برای اظهار عکس العمل و نشان دادن بینیازی، دست به اعمالی نظیر جنایت، دزدی و قتل نفس بزند تا بدان وسیله از اجتماعی که او را دوست ندارد انتقام گیرد و تظاهر به بینیازی کند.
پس محبت و نوازش کودک یکی از احتیاجات ضروری او بشمار میرود و برای پرورش او ضرورت دارد.
درس مذکور در خانه زهرا (علیها السلام) به طور کامل اجرا میشد و پیغمبر اکرم عملا آنرا به فاطمه یاد میداد.
روایت شده: وقتی امام حسن علیه السلام به دنیا آمد او را در پارچه زردی پیچیده خدمت رسول خدا آوردند. فرمود: مگر بشما نگفتم: نوزاد را در پارچه زرد نپیچید؟ سپس لباسهای زرد حسن را دور انداخت و او را در پارچه سفیدی پیچید. در بغل گرفت و شروع کرد به بوسیدن و همین عمل را نسبت به امام حسین (علیه السلام) نیز انجام داد.
روایت شده روزی رسول اکرم به نماز جماعت مشغول بود. هرگاه به سجده میرفت امام حسین علیه السلام بر پشت او سوار میشد و پاهایش را حرکت میداد. وقتی میخواست سر از سجده بر دارد حسین را میگرفت و کنار می گذاشت. هنگامی که دوباره به سجده میرفت، باز امام حسین (علیه السلام) بر آن جناب سوار میشد، پیغمبر او را میگرفت و کنار میگذاشت. پیغمبر با همین کیفیت نمازش را بپایان رسانید. یک نفر یهودی که جریان را مشاهده میکرد عرض کرد: شما نسبت به کودکانتان طوری رفتار میکنید که ما از آن امتناع داریم! پیغمبر فرمود: شما هم اگر به خدا و رسول ایمان داشتید نسبت به کودوکان مدارا مینمودید. یهودی بواسطه رفتار پیغمبر مسلمان شد.
روزی رسول خدا امام حسن را میبوسید و نوازش میکرد «اقرع بن حابس» عرض کرد: من ده فرزند دارم ولی تا حال هیچ یک از آنان را نبوسیدهام.
پیغمبر غضبناک شد و فرمود: اگر خدا محبت را از قلب تو گرفته من چکنم؟ هر کس نسبت به اطفال ترحم نکند و احترام بزرگسالان را نگه ندارد از مانیست.
روزی رسول خدا از در خانه فاطمه عبور کرد، صدای گریه حسین علیه السلام را شنید. فاطمه را صدا زد و فرمود: مگر نمیدانی گریه حسین مرا اذیت میکند.
«ابو هریره» میگوید: روزی پیغمبر، حسن و حسین علیهما السلام را بر دوش مبارک سوار نموده بود. در بین راه گاهی حسن را میبوسید و گاهی حسین را. مردی عرض کرد: یا رسول الله این دو کودک را دوست داری؟.
فرمود: آری. هر کس حسن و حسین را دوست بدارد با من دوستی نموده و هر کس با آنان دشمنی کند با من دشمنی کرده است.
پیغمبر گاهی به فاطمه (علیا السلام) میفرمود: حسن و حسین را بیاور. وقتی آنان را خدمت آن حضرت میبرد، آمها را به سینه میچسبانید و مانند گل میبویید.
ابو هریره میگوید: پیغمبر را دیدم که دهان حسن و حسین را میمکید چنانکه خرما را میمکند.
نکات مهم و راهبردی در بیانات امام خمینی ( ره ) در رابطه با تربیت فرزند
امام خمینی:
«اولين مدرسهاي كه بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب، بچهي خوب تربيت ميكند؛ چون بچهها آن علاقهاي كه به مادر دارند به هيچكس ندارند و در دامن مادر كه هستند تمام … آرزوهايي را كه دارند خلاصه ميشود در مادر و همهچيز را در مادر ميبينند. بچهها از اول كه در دامن مادر نباشند عقده پيدا ميكنند و اكثر مفاسد از اين عقدههايي است كه بچهها پيدا ميكنند. تحقيقات بهعمل آمده نشان ميدهد كه چنانچه خانواده در رفع مشكلات رفتاري و آموزشي كودك نقش عاملانه و فعال داشته باشد در آن صورت اقدامهاي درماني درمانگر تأثير خواهد گذاشت»در دامن مادر، بچهها بهتر تربیت میشوند تا در پیش استاد. آن علاقهای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد. و آن چیزی که در بچگی از مادر میشنود یا میبیند، آن نقش میبندد در قلبش؛ و تا آخر همراهش هست. مادرها باید توجه به این معنا بکنند که این بچهها را خوب تربیت کنند، مزکّی تربیت کنند؛ یک مدرسۀ علمی ـ ایمانی باشد دامنهایشان، و این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها میآید. و از کس دیگر نمیآید. آنقدری که بچه از مادر چیز میشنود از پدر نمیشنود. آنقدری که اخلاق مادر تأثیر دارد در بچۀ کوچولوی نورس و به او منتقل میشود از دیگران نمیشود، مادرها مبدأ خیراتند و اگر خدای نخواسته مادری باشد که بچه را بد تربیت کند، مبدأ شرورند.اینها کوشش کردند که مادرها را از بچهها جدا کنند. به مادرها تزریق کردند که بچهداری چیزی نیست، شما توی ادارات بروید. جدا کردند این بچههای معصوم را که باید تربیت بشوند از دامنهای مادر و بردند در پرورشگاهها و جاهای دیگر و اشخاص اجنبی، اشخاص غیر رحیییییییییییییییییییییییم، آنها را تربیت میکردند، تربیت فاسد. بچهایی که از مادرش جدا شد پیش هر که باشد عقده پیدا میکند، عقده که پیدا کرد، مبدأ بسیاری از مفاسد میشود. بسیاری از این قتلهایی که واقع میشود روی عقدههایی است که پیدا میشود، و عقدهها بسیاریاش از این پیدا میشود که مادر از
اولاد جدا باشد. او در یک جای دیگر؛ و او در یک جای دیگر، بچۀ کوچولو به مادر احتیاج دارد. مادر یک شغلی دارد که همان شغل انبیاست، این شغل بزرگ انبیا را در نظر مادرها کوچک کردند.• شماها هستید که میتوانید مملکت را نجات بدهید با تربیت اولاد. تربیت اولاد را پیش شما کوچک کردند. تربیت اولاد بالاترین چیزی است که در همۀ جوامع از همۀ شغلها بالاتر است. هیچ شغلی به شرافت مادری نیست. و اینها منحط کردند این را. این خیانت بزرگی است که به ما کردند، و به ملت ما کردند. مادرها را منصرف کردند از بچهداری …. بچهداری را یک چیز منحطی حساب کردند؛ در صورتی که از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا میشود. از دامن همین مادرها حسین بن علی پیدا میشود. از دامن همین مادرها اشخاص بزرگ پیدا میشوند که یک ملت را نجات میدهند. اینها این را منحطش کردند. شما را به یک صورتی میخواهند حفظ کنند. مادرها را[اگر]بتوانند به صورت عروسک در آورند. عروسک! که هیچ کار نداشته باشد به سرنوشت ملت خودش. هیچ کاری به این نداشته باشد که سرنوشت این ملت باید چه بشود، و من چه نقشی دارم در سرنوشت این ملت.• چیزی که مهم است، قضیۀ پروراندن روح این اطفال از کوچکی تا برسد در هر جا که میروند، آنها را تربیت روحی بکنند و تربیت علمی. اگر علم در یک قلب فاسد وارد شد، در یک مغز فاسد از جهت اخلاق وارد شد، ضررش بیشتر از نادانی است. نادانی فقدان یک امر بزرگ است، اما دیگر ضرر زدن نیست و نابود کردن نیست. به خلاف اینکه اگر دانش باشد بدون بینش اخلاقی و بینش نفسانی و الهی، این است که بشر را به هلاکت میرساند. انبیا هم آن قدری که در تربیت پافشاری میکردند و آن قدری که مردم را سوق میدادند به اینکه مهذب باشند، آن قدر علم را سوق نمیدادند به علم. سوق به تهذیب بیشتر از او است برای اینکه، او فایدهاش بیشتر است. البته علم هم یک چیزی است که مورد نظر همه بوده و هست، لکن اینها باید با هم باشند. اینها یک دو بالی هستند که اگر یک ملتی بخواهد پرواز کند طرف سعادت، با دو تای اینها باید پرواز کند، یکیاش که ناقص باشد نمیشود.• اگر مادرها این بنا را بگذارند که بچههایشان را خوب تربیت بکنند، محیط خانواده را جوری بکنند که بچه قهراً در محیط خانواده خوب بار بیاید، یعنی محیط خانواده یک محیط محبت باشد، یک محیط اسلامی باشد، بچه وقتی که دید پدر و مادر کارهای اسلامی میکنند، اخلاق خوب دارند، سازش آنها با هم خوب است، اخلاقشان با هم خوب است، اینها خوب بار میآیند. به خلاف اینکه اگر دیدند که جنگ و نزاع است، یک خانه مبدل میشود به یک میدان جنگ، هر روز بین شوهر و زن جنگ میشود، هر روز اختلاف هست، یا خدای نخواسته محیط محیط معصیت است، آلات معصیت هست، جهات معصیت هست، بچه قهراً اینطور بار میآید. بنابراین، از دامن شما شروع میشود سعادت بچهها.
با دخالت دیگران در تربیت فرزندمان چه کنیم؟
بچهها عزیزند اما تربیتشان از خودشان عزیزتر است.» این جمله آشنایی است که شاید شنیده باشید. هر زوجی وقتی تصمیم به بچهدار شدن میگیرند، در مورد شیوه تربیتی و برنامههایی که برای فرزند خود در نظر دارند با هم صحبت میکنند و به یک نتیجه خاص میرسند. البته پسندیده است که زن و شوهر در مورد قوانین خاصی که در تربیت فرزندشان باید وضع و اجرا کنند با هم اتفاقنظر داشته باشند، هر چند که گاهی چنین نمیشود. اوضاع وقتی بدتر میشود که دیگران هم در این شیوه تربیتی دخالت کنند. داستان تخیلی خانم «م. الف.» درست به همین مشکل اشاره دارد….
● قصه از کجا شروع شد؟
من و همسرم هر دو شاغلایم، مثل خیلیهای دیگر. پسرم که ۴ ساله است تقریبا نصف روز در خانه مادربزرگهایش میماند. گاهی خانه مادر خودم و گاهی پیش مادرشوهرم. خوشبختانه من و همسرم در مورد شیوه برخوردمان با پویا، پسرمان تفاهم داریم اما چون مادربزرگهایش نیز به اندازه ما ساعات زیادی با او هستند به نوعی خود را محق میدانند. گویا او از روال تربیتی ما خارج شده. حق نداریم جلوی آنها دعوایش کنیم و با جانبداری بیمورد، کاری کردهاند که پسرمان لوس شده. برای نمونه دیروز مادرم حوالی ظهر پویا را به خانه آورد و من تازه رسیده بودم و مشغول انجام کارها شدم. برای پویا توپ خریده بود و او مدام با شوت به سمت میز و تلویزیون شیطنت میکرد. آنقدر به تذکرهایم گوش نکرد تا اینکه بالاخره شیشه میز وسط را شکست. دستش را گرفتم تا به دلیل کار بد و عدم توجه به اخطارم، او را به اتاق ببرم. مادرم اجازه نداد و گفت: «بچه است؛ عیب نداره!» مادرشوهرم هم اجازه نمیدهد پویا را به هیچ وجه دعوا کنیم. نمیدانم چه کنم و مضطربم که او بد تربیت شود.
در تربیت بچهها، ثبات در رفتار بسیار اهمیت دارد. منظورم این است که در زمانها و مکانهای مختلف یا در حضور افراد مختلف باید به یک گونه با بچه رفتار شود. مثلا اگر شما و همسرتان قرار است در مواقعی که بچه، فحش میدهد هیچ نوع واکنشی نشان ندهید و مانند یک مجسمه رفتار کنید که انگار صدای او را نمیشنوید، دیگرانی هم که خیلی با فرزند شما در ارتباط نزدیک هستند، مثل مادربزرگها، مربی مهدکودک و یا مراقبهای او باید در جریان باشند و همینطور رفتار کنند. این شیوه مشترک و ثابت باعث میشود تغییر رفتار در آن بچه تثبیت شود و به تدریج رفتارهای بهتر و مناسبتر جایگزین آن رفتار منفی گردد.
زمان مطالعه 3
زمان مطالعه برای افراد تفاوت میکند، برخی در سکوت شب و برخی نیز هنگام صبح را به عنوان زمان مطالعه انتخاب میکنند اما مطالعه هنگام صبح از هر زمان دیگر بهتر است. مطالعه کتاب را صبح زود شروع کنید زیرا ذهن انسان پس ازچندساعت استراحت و آرامش، بیش از هر زمان دیگر آماده یادگیری است.
وقتی که صبح زود را برای مطالعه انتخاب میکنید حتما قبل از آن صبحانه صرف کنید زیرا گرسنگی در کاهش میزان یادگیری و فراگیری تاثیر زیادی دارد. پس از صرف غذا نیز بلافاصله شروع به مطالعه کتاب نکنید و چند قیقه بعد از غذا مطالعه را آغاز کنید.
ورزش و نرمش و حتی حمام گرفتن نیز پیش از مطالعه در میزان یادگیری موثر است. مطالعه صبحگاهانهنگامی مفید واقع میشود کهفرد شب قبل را بهخوبی استراحت کرده باشد و خسته و خواب آلود نباشد.
برای مطالعه هرچه بهتر در هنگام صبح، سعی کنید شب را زودتر بخوابید تا بتوانید مطالعه مفیدی داشته باشید. خستگی، دستکم ۵۰درصد از توانایی ذهنی و مغزی انسان را کاهش میدهد و مطالعه در چنین وضعیتی، یادآوری مطالب فرا گرفته پیشین را نیز با اختلال روبهرو میکند