دوسالگی یکی ازمهمترین زمان ها برای تربیت کودکان
دوسالگی یکی از مقاطع حساس و دشوار در تربیت و رفتار با کودکان است. دوساله ها غیرقابل پیش بینی هستند، به حرف گوش نمی دهند و همیشه «نه» می گویند و در مهمانی و جمع های دوستانه رفتارهای غیرقابل پیش بینی می کنند که والدین شان به خاطر آنها خجالت زده می شوند. گاه فکر می کنید تلاشتان برای تربیت این فرشته کوچک اما چموش دوست داشتنی برای همیشه بی نتیجه خواهد ماند و گاه شیرین زبانی و رفتارهای بزرگ منشانه اش باعث می شود براحتی فراموش کنید که او فقط و فقط «دو سال» دارد.
در این مرحله است که کودک از قالب نوزادی خارج و در قالب یک انسان کوچک اما کمال یافته به لحاظ افکار، عقاید و خواسته هایش قرار می گیرد و همین خصوصیت ها و خصلت ها هستند که از دو سالگی بچه ها برای والدین یک غول می سازد و تربیت و رفتار با آنها را دشوارتر می کند.
کارشناسان معتقد هستند آنچه که کودکان در این سن حقیقتاً به دنبال آن هستند کشف ساز و کار این دنیا با به چالش گرفتن هر چیز از پدیده های مختلف گرفته تا آستانه صبر و تحمل و حتی حوصله والدین شان است و از همین روست که به دوساله ها بر چسب «غیر قابل کنترل و پیش بینی بودن» زده شده است و گفته می شود « نه بچه هستند که بتوان مثل بچه ها با آنها رفتار کرد و نه بزرگ هستند که بشود مثل بزرگترها با آنان رفتار کرد. در زیر به پنج نقطه عطف و مهم در رشد و تکامل این گروه سنی اشاره خواهد شد که درک پیچیدگی و گاه تناقض رفتاری آنان را ساده تر می کند.
شکل گیری شخصیت:
همان اراده و التزامی که باعث می شود کودکان نوپا برای راه رفتن با صندل روی برف ها اصرار کنند و بعد گلوله های یخ و آدم برفی شان را با خود به اتاقشان بیاورند درست همانی است که آنها را تشویق می کند به استقلال رفتاری دست پیدا کنند و بخواهند بر اساس تصمیماتی که گرفته اند، عمل کنند.
آنها در سنی هستند که شروع به ابراز علایق و حتی اولویت های خود می کنند و همزمان با آن مهارت های کلامی لازم را برای خواسته هایشان افزایش می دهند. بچه ها از بیست ماهگی به بعد به مهارت های فیزیکی قابل توجهی نیز دست پیدا می کنند، کودکی که تا چند ماه پیش کتاب آشپزی شما را در دست می گرفت و با دست عکس غذاهای مورد علاقه اش را به شما نشان می داد حالا دیگر ممکن است بخواهد در درست کردن آن و یا تزئین سالاد الویه با تربچه و خیارشور به جای چشم و بینی یک آدمک خیالی به شما کمک می کند.
موارد ذیل نکاتی است که هنگام خرید کردن در فروشگاه باید به آن توجه شود:
**خرید کردن در فروشگاه باعث تقویت مهارت یادآوری کودکان می گردد. کودکانی که دو و نیم ساله هستند می توانند کالاهایی را که تبلیغ آنها را در تلویزیون مشاهده کرده اند، بشناسند. یافتن کالاهایی که درباره آنها تبلیغ شده است نوعی بازی لذت بخش برای کودکان محسوب می شود.
** کودکان با مشاهده این که شما براساس نیاز و قیمت اجناس آنها را انتخاب می کنید، می توانند به مفهوم میزان مصرف پی ببرند. از سن سه و نیم سالگی به بعد می توانید درباره پس از انداز کردن پول با آنها صحبت کنید.
** اگر به کودکان اجازه دهید از بین دو محصول یکی را انتخاب کنند، قدرت انتخاب و تصمیم گیری آنها را تقویت خواهید کرد.
** اگر درباره کیفیت مواد غذایی فروشگاه با آنها صحبت کنید، خوردن غذاهای سالم و مقوی را به آنها خواهید آموخت.
** اگر به کودکان بگویید که به دلیل گران بودن وسیله ای که او از شما درخواست کرده است نمی توانید آن را بخرید و به همین خاطر احساس ناراحتی می کنید، کودک شما، احساسات صادقانه شما را درک خواهد کرد.
4 اشتباه تربیتی که پدر و مادر ها مرتکب می شوند
تربیت کردن بچهها، کار درستی است و اتمام حجت کردن، بعضی وقتها، خیلی هم لازم است، اما قرار نیست همیشه، شما دستور بدهید و او هم گوش به فرمانتان باشد.
- «همین الان لباست رو بپوش؛ وگرنه اصلا بیرون نمیریم»
- «باشه، پس خونه میمونیم!»
مکالمه عجیب و غریبی نیست. ممکن است شما هم از دو، سه سالگی فرزندتان به بعد، چندین و چند بار در همین موقعیت قرار گرفته باشید و وقتی میخواستید با پسر و دختر بازیگوشتان اتمام حجت کنید، آنها با واکنششان، شما را حیرتزده کرده باشند. تربیت کردن بچهها، کار درستی است و اتمام حجت کردن، بعضی وقتها، خیلی هم لازم است، اما قرار نیست همیشه، شما دستور بدهید و او هم گوش به فرمانتان باشد. در ادامه، با بزرگترین اشتباههایی که هنگام تربیت فرزندان مرتکب میشوید و همچنین روش درست جایگزین آن، آشنا میشوید.
1.دروغ گفتن
یکی از تلههای تربیتی که والدین در آن میافتند، دروغ گفتن برای ترساندن بچههاست. شاید شما هم برای اینکه فرزندتان، کاری را که از آن سرپیچی کرده، انجام دهد، به دروغ، محلی ترسناک را برایش توصیف کنید که همه بچههای بد و حرفگوشنکن به آنجا میروند. بعد، تهدید کنید که اگر آن کار را انجام ندهد، او را به آن مکان میفرستید. این موضوع، ذهن کودک شما را پر از ترس میکند و باعث میشود تا مدتهای طولانی، از نزدیک شدن به بعضی مکانها یا آدمهای خاص، واهمه داشته باشد. مادری را در نظر بگیرید که مجبور است سر کار برود و چون نمیخواهد دختر خوابآلودش، صبح زود و قبل از رسیدن به خانه مادربزرگ، یک گریه و زاری درست و حسابی راه بیندازد، به او میگوید: «اگر همین حالا ساکت نشی، میگم آقاپلیسه بیاد و ببردت زندان»! واضح است که از آن به بعد، دختر او، از تمام پلیسهای شهر میترسد.
روش درست: دروغهای مصلحتی، ممکن است گاهی به یاریتان بیایند و ترساندن کودک، به شما کمک کند تا او، حرفشنوی بیشتری داشته باشد، اما توصیه همیشگی کارشناسان تربیت کودک این است که با کودکتان صادق باشید. بهعنوان مثال، این مادر میتوانست به دخترش بگوید: «میفهمم که دلت نمیخواهد صبح زود بیدار شوی و تا خونه مادربزرگ، توی اتوبوس سرپا بایستی، من هم دوست ندارم سر کار بروم، اما مجبورم و چاره دیگری ندارم.» این روش باعث میشود او، احساس بهتری درباره صبح زود بیدار شدن و… داشته باشد.
متن وصيت نامه شهيد صياد شيرازي
شهيد سپهبد علي صياد شيرازي در آخرين فراز وصيتنامه خود آورده است: خداوندا! ولي امرت حضرت آيتالله خامنهاي را تا ظهور حضرت مهدي (عج) زنده، پاينده و موفق بدار. آمين يا رب العالمين.
در متن وصيتنامه شهيد علي صياد شيرازي آمده است:
بسماللهالرحمنالرحيم، ارحمالراحمين، ربالعالمين و صليالله علي محمد والهالطاهرين، انالله و انااليه راجعون.
هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدقالله و رسوله. اللهم زدنا ايماناً و ارحمنا. اشهد ان لاالهالا الله وحده لا شريك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدي و دينالحق و ان الصديقة الطاهره فاطمهالزهرا، سيده نسا العالمين و أن علياً أميرالمؤمنين و الحسن و الحسين و عليبنالحسين و محمّدبنعلي و جعفربنمحمّد و موسيبنجعفر و عليبنموسي و محمّدبنعلي و عليبنمحمّد و الحسنبنعلي و الحجهالقائمالمنتظر صلواتالله و سلامه عليهم ائمتي و سادتي و موالي بهم اتولي و من اعدائهم اتبر و أنالموت و النشور حق و الساعة آتية لاريب فيها و أنالجنة و النار حق. اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا من عذابك بلطفك و احسانك يا لطيفاً بعباده يا أرحم الراحمين.
خداوندا! اين تو هستي كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايتت قرار دادي. خدايا! تو خود ميداني كه همواره آماده بودهام آنچه را كه تو خود به من دادي، در راه عشقي كه به راهت دارم، نثار كنم. اگر اين نبود، آن هم خواست تو بود.
پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نميدانم چه موقع خواهم رفت ولي ميدانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آن قدر با دشمنان قسمخوردهات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.
از پدر و مادرم كه حق بزرگي بر گردنم دارند، ميخواهم كه مرا ببخشند؛ من نيز همواره برايشان دعا كردهام كه عاقبت به خير شوند. از همسر گرامي و فداكار و فرزندانم ميخواهم كه مرا ببخشند كه كمتر توانستهام به آنها برسم و بيشتر ميخواهم وقف راهي باشم كه خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده است.
آنچه از دنيا برايم باقي ميماند، حق است كه در اختيار همسرم قرار گيرد. از همه آنهايي كه از من بد ديدهاند، ميخواهم كه مرا به بزرگي خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ويژه حاج آقا امير رنجبر نيكدل، استدعا دارم در غياب من به امور حساب و كتاب من برسند و با برادران ديگر چون جناب سرهنگ حاج آقا آذريون و تيمسار حاج آقا آراسته در اين باب، تشريك مساعي نمايند.
خداوندا! ولي امرت حضرت آيتالله خامنهاي را تا ظهور حضرت مهدي (عج) زنده، پاينده و موفق بدار. آمين يا رب العالمين.
عملیات مرصاد
در روز پنجشنبه ۶ مرداد ۱۳۶۷ عملیاتى که بعدها به عملیات مرصاد مشهور شد با رمز یا «على بن ابى طالب(ع)» آغاز شد. در این عملیات ۳ گردان از تیپ نبى اکرم (ص)، تیپ مسلم و یک گردان از ایلام از پشت به اسلام آباد حمله کردند. منافقین تصور مى کردند که نیروهاى عراقى همچنان در این مناطق حضور دارند، حال آنکه نیروهاى عراقى عقب نشینى کرده و این منطقه در دست نیروهاى ایرانى بود. به همین دلیل نیروهاى ایرانى توانستند به راحتى از این محور وارد اسلام آباد بشوند. پیش از این نیز نیروهاى یکى از گردان هاى سپاه که اهالى اسلام آباد بودند و به تمامى راه هاى شهر آشنایى داشتند با نفوذ به داخل شهر با دشمن درگیر شده و سازماندهى آنان را در داخل شهر برهم زدند.
به طور کلى این عملیات به فرماندهى سپاه پاسداران و پشتیبانى هوانیروز ارتش از سه محور اسلام آباد، چهارزبر و جاده قلاجه انجام شد. در اثر پیشروى نیروهاى ایرانى در ساعت ۲ بعداز ظهر ۷ مرداد اسلام آباد از اختیار نیروهاى منافقین خارج شد و بلافاصله پس از آزادسازى شهر اسلام آباد یگان هاى سپاه پیشروى به سوى کرند را آغاز کرده و آنجا را نیز به تصرف خود درآوردند. در این عملیات خلبانان هوانیروز با ۱۲۳ سورتى پرواز مواضع دشمن را درهم کوبیدند و چون دشمن روى جاده آسفالته حرکت داشت و با اتخاذ این تاکتیک غلط متحمل تلفات و خسارات فراوانى شد. طى این عملیات یکهزار و ششصد تا دوهزار تن از نیروهاى مجاهدین خلق کشته و حدود یکهزار نفر از آنان نیز زخمى شدند.
در میان کشته شدگان و اسرا تعدادى از کادرهاى سازمان و فرماندهان تیپ ها نیز دیده مى شد. مثل محمود مهدوى فرمانده محور، مهدى افتخارى مسؤول هیئت اجرایى، پرویز کریمیان با اسم مستعار جهانگیر مسؤول تیپ جهانگیر، اصغر زمان وزیرى با اسم مستعار وحید از مسؤولین کادر اجرایى ، بهمن جانشین فرمانده تیپ، افسانه، فرمانده تیپ افسانه. باقربیگى از هیأت اجرایى، على خدایى صفت و فردى به نام معصومى، اینها از افرادى بودند که مشخصاً از مسؤولین رده بالاى آنها تا الآن کشته شده اند. غلام رضا پورگل هم که مسؤول محور پنجم بودو هدایت عملیات را قرار بود و در محور و در محور قزوین - تهران به دست بگیرد کشته شد. علاوه بر اینها یکهزارو۱۲۷ خودرو نیز به همراه داشته اند که اکثرشان منهدم شد ویا به غنیمت در آمده است. عجیب اینجاست که این وسایل نقلیه از ۷۰۰ کیلومتر بیشتر کار نکرده اند ضمناً ۲۰۰ تانک و نفربر ساخت برزیل هم در این میان بودند. بدین ترتیب منافقین پس از تحمل یک شکست استراتژیک در پشت تنگه «پاطاق» روز جمعه ۷ مرداد ۱۳۶۷ رسماً اعلام کرد که از شهرهاى اسلام آباد و کرند عقب نشینى کرده اند.