دستور العمل های اخلاقی3
دستور العمل سوم
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی الرسول المبین ووزیره الوصی الامین وابنائهما الخلفاء الراشدین والذریة الطاهرین والخلف الصالح والماء المعین، صلی الله وسلم علیهم اجمعین .
قال عز من قائل: «ومن یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم » (1) ;
«هر کس به خدا تمسک جوید، به راهی راست، هدایت شده است .»
وقال: «فاستقم کما امرت » (2) ; «سپس همان گونه که فرمان یافته ای استقامت کن!»
قال جل جلاله العظیم: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة . . .» (3) ; «به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است; سپس استقامت کردند; فرشتگان بر آن ها نازل می شوند . . . .»
برادران عزیزم، خداوند متعال شما را برای طاعتش موفق نماید، هشیار باشید که به ماه های حرام وارد شده ایم، پس چه بزرگ است و تمام نعمت های باری تعالی بر ما! قبل از هر چیز بر ما واجب و لازم است که توبه نماییم با شرایط لازم و نمازهای ویژه، سپس از گناهان کبیره و صغیره به قدر توان دوری نماییم .
پس شب جمعه یا روز شنبه نماز توبه (4) بخوانید - شب جمعه یا روز آن - سپس روز یکشنبه که روز دوم ماه است اعاده کنید آن را .
سپس ملازم باشید به مراقبه صغری و کبری و محاسبه و معاتبه نفس به آنچه شایسته و لازم است . (5) پس همانا در آن یادآوری برای کسی است که اراده دارد متذکر شود یا از خدا بترسد . سپس با دل هایتان به خدا توجه نمایید و مرض هایی که در اثر گناه است، مداوا کنید و به وسیله استغفار، عیب های بزرگتان را کوچک و کم نمایید . از هتک حرمت ها دوری نمایید . پس اگر کسی هتک حرمت نمود، اگر چه خدای کریم بر او هتک نکرده باشد، پس او هتک شده است . کجاست امید نجات برای قلبی که در آن شک و شبهه وارد شده و گرفتار گشته است، چه برسد به این که راه پارسایان در پیش گیرد و با نیکوکاران از آب روان و گوارا بنوشد . والله المستعان علی نفسی وانفسکم وهو خیر معین .
1- شما را سفارش می کنم به این که نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آن ها به جا بیاورید (6) و آن نمازها با نوافل، پنجاه و یک رکعت است، پس اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آن ها را بجا بیاورید، حداقل نماز اوابین بخوانید [ . نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است] .
2- اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد، در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب (7) .
3- بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب و با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است (8) .
4- بر شما باد به التزام به وردهای معمول که در دسترس هر یک از شماهاست و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار .
5- زیارت مشهد اعظم - برای کسی که مجاور آن جاست - در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد (9) ، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است .
6- و بعد از نمازهای واجب، تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام ترک نشود، همانا آن از ذکر کبیر به شمار می آید و حداقل در هر مجلسی یک دوره ذکر شود .
7- از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت علیه السلام در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها .
8- قرائت زیارت جامعه در هر روز جمعه، مقصودم همان زیارت جامعه معروف است .
9- تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد (10) .
10- زیاد به دیدار برادران نیک سیرت بروید، چرا که آن ها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند .
11- زیارت قبرها در روز - یک روز در میان - و به زیارت قبرها در شب نروید (11) [ شاید اگر هر روز به زیارت اهل قبور برویم به شکل عادت در بیاید و تاثیر گذاری آن کمتر باشد] .
ما لنا وللدنیا قد غرتنا وشغلتنا واستهوتنا ولیست لنا، فطوبی لرجال ابدانهم فی الناسوت وقلوبهم فی اللاهوت، اولئک اللاقلون عددا والاکثرون عددا، واستغفر الله (12) .
1) آل عمران/101 .14) هود/112 .
2) فصلت/30 .
3) این نماز در مفاتیح الجنان، اول اعمال ماه ذی القعده بیان شده است .
4) منظور از مراقبه صغری، محاسبه نفس از جهت صدور گناه و خطا حتی ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات است و مراقبه کبری، دوام ذکر، توجه و عدم غفلت در حد امکان می باشد .
5) آیت الله مصباح یزدی فرمودند: «مرحوم علامه [طباطبایی] و [آیت الله العظمی] آقای بهجت از مرحوم آقای قاضی رحمه الله نقل می کردند که ایشان می فرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند! یا می فرمودند: به صورت من تف بیاندازد!»
اول وقت سر عظیمی است، «حافظوا علی الصلواة » خود یک نکته ای است غیر از «اقیموا الصلاة!» این که انسان اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند، فی حد نفسه آثار زیادی دارد ولوحضور قلب هم نباشد .
(محسن، غرویان، در محضر بززگان، قم، نشر نوید اسلام، 1376، ص 99) .
علامه طهرانی می فرماید: دعائی است که در قنوت نمازهای یومیه خوانده می شود، اول فقره آن این است: اللهم ارزقنی حبک وحب ما تحبه وحب من یحبک، والعمل الذی یبلغنی الی حبک واجعل حبک احب الاشیاء الی . آقای قاضی به شاگردان خود سفارش می کردند این دعا را در قنوت نمازهایشان بخوانند .» (اسوه عارفان، ص 77) .
6) علامه طهرانی کیفیت نماز شب خواندن مرحوم سید هاشم حداد را که متخذ از مرحوم آقای قاضی بوده است، چنین نقل می کند: «ایشان اول غروب پس از نماز مغرب، مقدار مختصری شام می خوردند و بعد از نماز عشا می خوابیدند - بعد از ساعتی بیدار شده و پس از وضو، چند رکعت نماز با صدای خوش و آهنگ دلنشین قرآن از سوره ای طویل می خواندند، بعد به حالت تفکر رو به قبله نشسته و بعد می خوابیدند - دوباره بیدار شده و چند رکعت دیگر به همین منوال می خواندند .»
(محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، چاپ اول، ص 493) .
7) آیت الله شیخ محمد تقی آملی رحمه الله می فرمود: «من در بحث فقه آیت الله قاضی شرکت می کردم - روزی از ایشان سؤال کردم - آن روز هوا بسیار سرد بود - که ما می خوانیم و می شنویم که عده ای موقع قرائت قرآن جلویشان آفاق باز می شود و غیب و اسرار برای آن ها تجلی می کند - . . در حالی که ما قرآن می خوانیم و چنین اثری نمی بینیم! مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره من نظر کرد سپس فرمود: بلی! آن ها قرآن کریم را تلاوت می کنند و با شرایط ویژه، رو به قبله می ایستند - . . سرشان پوشیده نیست، کلام الله را با هر دو دستشان بلند می کنند، و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت می کنند، توجه دارند و می فهمند جلوی چه کسی ایستاده اند! اما تو قرآن را قرائت می کنی در حالی که تا چانه ات زیر کرسی رفته ای! و قرآن را روی زمین می گذاری و در آن می نگری . . . !» (اسوه عارفان، ص 25) .
8) مرحوم آقای قاضی سفارش می کردند: «در یک مسجد همیشه نماز نخوانید، به مساجد دیگر نیز بروید و هرجا دیدید حال پیدا کردید آن جا نماز بخوانید و هرجا دیدید که حال پیدا نکردید، مکان خود را تغییر دهید و از این مسجد به مسجد دیگر انتقال یابید و خلاصه آن که توقف در یک مکان بی مورد است و باید دائما دنبال حال بود و از هرجا به جای دیگر منتقل شد و هرجا حال بهتر بود آن جا را انتخاب نمود .» (اسوه عارفان، ص 32) .
9) علامه طباطبایی می فرماید: «اکثر افرادی که موفق به نفی خواطر شده و توانسته اند ذهن خود را پاک و صاف نموده و از خواطر مصفا کنند و بالاخره سلطان معرفت برای آنان طلوع نموده است، در یکی از این دو حال بوده است:
اول: در حین تلاوت قرآن مجید و التفات به خواننده آن، که چه کسی در حقیقت قاری قرآن است و در آن وقت برای آنان منکشف می شده است که قاری قرآن خداست - جل جلاله . -
دوم: از راه توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام، زیرا آن حضرت را برای رفع حجاب و موانع طریق نسبت به سالکین راه خدا عنایتی عظیم است .
(محمد حسین حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، تهران، انتشارات حکمت، ص 159) .
10) آیت الله قاضی رحمه الله «نوعا بین الطلوعین به قبرستان وادی السلام می رفتند، چنانکه در روایت وارده شده که بین الطلوعین به قبرستان بروید .» (اسوه عارفان، ص 139) .
11) اسوه عارفان، صص 139- 134 .
دستور العمل های اخلاقی2
دستور العمل دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد حمد الله جل شانه . والصلاة والسلام علی رسوله و آله: حضرت آقا، تمام این خرابی ها که از آن جمله است وسواس و عدم طمانینه، از غفلت است و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهی است و مراتب دیگر دارد که به آن ها ان شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا . پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید، دائما در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت . پس فکر و ملاحظه نمایید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی! و به جهت تسهیل این معنی، چند چیز دیگر به سرکار بنویسد بلکه از آن ها استعانتی بجویی:
اول بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرایض خمسه و سایر فرایض در احسن اوقات و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد و تسبیح صدیقه طاهره علیها السلام بعد از هر نماز، خواندن آیت الکرسی کذلک و سجده شکر و خواندن سوره «یس » بعد از نماز صبح و «واقعه » در شب ها، و مواظبت بر نوافل لیلیه و قرائت مسبحات (1) در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضا بعد از صلاة عصر و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: «لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد وله الملک وهو علی کل شی ء قدیر، اعوذ بالله من همزات الشیاطین واعوذ بک ربی ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم; غیر از الله خدایی نیست; یکتاست; شریکی ندارد; ستایش برای اوست; حکومت از آن اوست و او بر هر کاری تواناست . از سر به گوشی های شیطان ها به الله پناه می برم و پناه می برم به تو ای پروردگار من از این که در برم آیند . همانا خدا شنوا و داناست .»
مدتی به این مداومت نمایید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت (2) شوید، ان شاء الله تعالی (3) .
1) علامه طباطبایی فرمودند: سوره های مسبحات که با یسبح و سبح شروع می شود، پنج عدد است:سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن .
در روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله این پنج سوره را هر شب قبل از خواب می خواندند . از سبب قرائت این سوره ها سؤال کردند; حضرت جواب فرمودند: «در هر یک از این سوره ها آیه ای است که به منزله هزار آیه از قرآن است .»
(محمد حسین، حسینی طهرانی، مهر تابان، قم، انتشارات باقرالعلوم علیه السلام، صص 157- 156) .
«علامه طباطبایی فرمودند: «مرحوم قاضی اول دستوری که می دادند، ذکر یونسی بود و دیگر مسبحات است که هر شب تلاوت شود .
فرمودند: در خبر مسبحات خمس است که سوره اعلی را ندارد و ما این حدیث را به مرحوم قاضی عرضه داشتیم و ایشان با وجود این، سخت مصر بودند که مسبحات قرائت شود . زیرا خودش هم چیزهایی می دانست که از استادان سینه به سینه اخذ کرده بود .»
(حسن، حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، قم، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ دوم، 1356، صص 5- 6) .
2) علامه حسن زاده آملی: مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام شیعه در مورد آیت الله قاضی نوشته است: «فرایته مستقیما فی سیرته » کلمه ای بسیار ارزشمند است، چه عمل عمده در سلوک الی الله استقامت است . نزول برکات و فیض های الهی بر اثر استقامت است . «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ان لا تخافوا ولا تحزنوا وابشروا بالجنة التی کنتم توعدون .» فصلت/30 .
3) صادق حسن زاده، اسوه عارفان، قم، انتشارات آل علی، چاپ پنجم، 1379، صص 129- 128 .
دستور العمل های اخلاقی
دستور العمل اول
آیت الله سید علی قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های نفسانی، به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک الی الله دستور می دادند روایت عنوان بصری را بنویسند و بدان عمل کنند; یعنی، یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این وایت بود و علاوه بر این می فرمودند: باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه نمایند . این روایت، بسیار مهم است و حاوی مطالب جامعی در بیان کیفیت معاشرت و خلوت و کیفیت و مقدار غذا و کیفیت تحصیل علم و یفیت حلم و مقدار شکیبایی و بردباری و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزه گویان و بالاخره مقام عبودیت و تسلیم و رضا و وصول به اعلا ذروه عرفان و قله توحید است . از این رو شاگردان خود را بدون التزام به مضمون این روایت نمی پذیرفتند . (1)
این روایت را «عنوان بصری » از امام صادق علیه السلام نقل می کند که به جهت رعایت اختصار، تنها بخشی از آن را که شامل دستور العمل است، بیان می کنیم:
عنوان بصری می گوید: عرض کردم، ای اباعبدالله! حقیقت عبودیت چیست؟
فرمود: «ثلاثة اشیاء: ان لا یری العبد لنفسه فیما خوله الله ملکا لان العبید لا یکون لهم ملک، یرون المال مال الله یضعونه حیث امرهم الله به ولا یدبر العبد لنفسه تدبیرا وجملة اشتغاله فیما امره تعالی به ونهاه عنه، فاذا لم یر العبد لنفسه فیما خوله الله تعالی ملکا هان علیه الانفاق فیما امره الله تعالی ان ینفق فیه واذا فوض العبد تدبیر نفسه علی مدبره هان علیه مصائب الدنیا واذا اشتغل العبد بما امره الله تعالی ونهاه لا یتفرغ منهما الی المراء والمباهاة مع الناس .
فاذا اکرم الله العبد بهذه الثلاثة هان علیه الدنیا وابلیس والخلق ولا یطلب الدنیا تکاثرا وتفاخرا ولا یطلب ما عند الناس عزا وعلوا ولا یدع ایامه باطلا . فهذا اول درجة التقی . قال الله تبارک وتعالی «تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعاقبة للمتقین » ; (2) [حقیقت عبودیت سه چیز است: این که بنده خدا درباره آنچه که خدا به وی سپرده است، برای خودش ملکیتی نبیند . چرا که بندگان دارای ملک نیستند; مال را مال خدا می دانند و در آن جایی که خداوند ایشان را امر کرده است که بنهند، می گذراند و بنده خدا برای خودش هیچ تدبیری نمی کند و تمام مشغولیت او در مورد چیزی است که خدا به آن امر کرده یا از آن نهی کرده است .
آن گاه که بنده خدا در مورد چیزهایی که خدا به او سپرده است، برای خودش ملکیتی نبیند، انفاق کردن در چیزهایی که خدا به آن امر کرده است، بر او آسان می شود و اگر بنده خدا تدبیر امور خود را به مدبرش بسپارد، مصائب [و مشکلات] دنیا بر او آسان می گردد و زمانی که بنده به امر و نهی خداوند متعال مشغول شود، دیگر مجالی نمی یابد تا از این امر فرصتی برای خودنمایی و تفاخر با مردم پیدا کند .
پس آنگاه که خدا بنده [خود] را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس و خلائق بر او آسان می گردند و برای مال اندوزی و فخر فروشی، دنبال دنیا نمی رود و به جهت عزت و علو [درجه خود] به آنچه در نزد مردم است، چشم نمی دوزد و روزهای خود را به بطالت نمی گذراند . پس این اولین درجه تقوا است . خداوند متعال می فرماید: این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی و فساد در زمین را ندارند و عاقبت برای پرهیزگاران است .»
گفتم یا ابا عبدالله، به من سفارشی بفرما .
فرمود: «اوصیک بتسعة اشیاء فانها وصیتی لمریدی الطریق الی الله تعالی والله اسال ان یوفقک لاستعماله . ثلاثة منها فی ریاضة النفس وثلاثة منها فی الحلم وثلاثة منها فی العلم فاحفظها وایاک والتهاون بها; تو را به نه چیز سفارش می کنم، همانا آن ها وصیت من به اراده کنندگان راه خداوند متعال است و از خدا می خواهم به تو در عمل به آن ها توفیق دهد . سه مورد از آن نه چیز در مورد [تربیت و] ریاضت نفس است و سه مورد از آن ها در مورد حلم [و بردباری] است و سه مورد از آن ها درباره علم [و دانش] است . پس آن ها را به خاطر بسپار و مبادا [در عمل] به آن ها سستی کنی .»
عنوان می گوید: من دلم را برای آن حضرت فارغ نمودم . حضرت فرمود: «اما اللواتی فی الریاضة فایاک ان تاکل ما لا تشتهیه فانه یورث الحماقة والبله ولا تاکل الا عند الجوع واذا اکلت فکل حلالا وسم الله واذکر حدیث الرسول صلی الله علیه و آله: ما ملا آدمی وعاءا شرا من بطنه . فان کان ولابد فثلث لطعامه وثلث لشرابه وثلث لنفسه .
واما اللواتی فی الحلم فمن قال لک «ان قلت واحدة سمعت عشرا» ، فقل: «ان قلت عشرا لم تسمع واحدة » ومن شتمک فقل له «ان کنت صادقا فیما تقول فاسال الله ان یغفر لی وان کنت کاذبا فیما تقول فالله اسال ان یغفر لک » ومن وعدک بالخنی فعده بالنصیحة والرعاء .
واما اللواتی فی العلم فاسال العلماء ما جهلت وایاک ان تسالهم تعنتا وتجربة وایاک ان تعمل برایک شیئا وخذ بالاحتیاط فی جمیع ما تجد الیه سبیلا واهرب من الفتیا هربک من الاسد ولا تجعل رقبتک للناس جسرا .
قم عنی یا ابا عبد الله فقد نصحت لک ولا تفسد علی وردی فانی امرء ضنین بنفسی والسلام علی من اتبع الهدی (3) ; اما آن چیزهایی که در مورد تادیب نفس است: این که مبادا چیزی بخوری که به آن اشتها نداری; چرا که باعث حماقت و نادانی می شود و چیزی مخور مگر آن گاه که گرسنه شوی و آن گاه که خواستی چیزی بخوری از حلال بخور و نام خدا را ببر و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله را بیاد بیاور [که فرمود: ] آدمی هیچ ظرفی را بدتر از شکمش پر نکرده است . پس اگر ناچار شد، یک سوم [شکمش را] برای غذا، یک سوم برای آب و یک سوم برای نفس کشیدن [اختصاص دهد . ]
اما آن سه مورد که درباره حلم است، پس کسی که به تو بگوید: اگر یک کلمه بگویی، ده تا می شنوی! [به او] بگو: اگر ده کلمه بگویی، یکی هم نمی شنوی! و [اگر] کسی به تو ناسزا بگوید، به او بگو: اگر در آنچه می گویی، راست گو هستی، از خدا می خواهم که مرا ببخشد و اگر در آنچه می گویی، دروغ می گویی، پس از خدا می خواهم از تو درگذرد و اگر کسی به تو وعده فحش دادن داد، به او وعده خیرخواهی و مراعات [حال او را] بده .
و اما آن سه چیزی که در مورد علم است، این که آنچه را نمی دانی از علما بپرس و مبادا که چیزی را از آن ها بپرسی تا آن ها را به لغزش افکنده و آنان را آزمایش کنی و مبادا از روی نظر [و رای] خودت دست به کاری بزنی و در همه مواردی که راه دارد، احتیاط کن و از فتوا دادن فرار کن همانند فرار کردن از شیر درنده و گردن خود را پل عبور برای مردم قرار نده .
ای ابو عبدلله، دیگر از نزد من برخیز; همانا برای تو خیرخواهی [و نصیحت] کردم و [ذکر و] ورد مرا فاسد نکن زیرا که من مردی هستم که نسبت به [گذشت عمر و ساعات زندگی] خودم [حساب دارم و ] نگرانم [از این که مقداری از آن بیهوده تلف شود] و سلام بر کسی باد که هدایت پذیرد .»
1) محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، ص 175 .
2) . قصص/83 .
3) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 1، باب 7، آداب طلب العلم و احکامه، ص 225، 226 .
دگرگونی زندانبانان
صالح بن وصیف از کسانی است که مسئولیت حفاظت و مراقبت از امام حسن عسکری علیهالسلام را عهدهدار بود. او بدترین کارها را نسبت به آن امام همام روا داشته و بدترین افراد را برای آزار و اذیّت آن حضرت به کار گماشته و چه رنجها و آزارها که بر آن امام وارد نساخت! در همین راستا آوردهاند که:
روزی جمعی از درباریان عبّاسی، نزد وی آمده و درباره نتایج شکنجههای روحی و جسمی امام حسن عسکری علیهالسلام به گفت و گو نشستند. وقتی دانستند که حربههایشان در مورد حضرت کارساز نبوده، خطاب به صالح بن وصیف گفتند:
ـ بر حسن بن علی سخت گرفته، او را در تنگنای شدیدتری قرار بده!
صالح که بارها امام را آزموده و برای عذاب آن حضرت، از انواع و اقسام شکنجههای روحی و جسمی بهره برده بود؛ به خشم آمد و با عصبانیت گفت:
ـ میگویید چه کنم؟ دو نفر از شرورترین افراد را به عنوان نگهبانان مخصوص، نزد او فرستادم؛ متأسّفانه آنها چنان تحت تأثیر رفتار و کردار او قرار گرفتند که اینک، پیوسته به عبادت، نماز و روزه اشتغال دارند. اگر باور ندارید، منتظر بمانید و از زبان خودشان بشنوید.
آنگاه دستور داد تا آن دو نفر را حاضر کنند. وقتی آمدند، درباریان عبّاسی از آنان پرسیدند:
ـ وای بر شما! کارتان با این مرد (امام حسن عسکری علیهالسلام ) به کجا کشید؟
آنها با اینکه لبه تیغ ستم را به جان خویش احساس مینمودند، زبان از حقیقت فرونبسته، حقیقت را چنین بازگو کردند:
ـ چه میگویید در مورد مردی که روزها روزه میگیرد و شبها تا پایان شب، مشغول عبادت و مناجات است؟ او به غیر از عبادت، به چیزی اشتغال ندارد و به هیچ عنوان با ما هم سخن نمیشود. هرگاه چهره او را میدیدیم، از هیبتش به لرزه میافتادیم و آنچنان تحوّل و دگرگونی در جسم و جانمان ایجاد میشد که گذشته خویش را کاملاً فراموش میکردیم و گویا مالک جان خویش نبوده و هیچ اراده و قدرتی از خود نداریم.
درباریان عبّاسی با شنیدن سخنان ندامتانگیز شروران اردوگاه، لب فروبستند و با سرافکندگی، مجلس را ترک نمودند.
بحارالانوار، ج 50، ص 308 و 309.
سخنانی کوتاه از امام حسن علیه السلام
اهمیّت سلام
قال الحَسَنُ علیه السلام : مَنْ بَدَءِ بِالکلامِ قَبْلَ السَّلامِ فَلا تُجیبُوهُ؛
کسی که پیش از سلام کردن شروع به سخن گفتن کرد جواب او را ندهید.
نتیجه کنترل زبان
قالَ الحَسَن علیه السلام : الصَّمْتُ سَتْرُ العَیِّ وَ زَیْنُ العِرْضِ وَ فاعِلُهُ فی راحَةٍ وَ جَلیِسُهُ آمِنٌ؛
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: خاموشی پوشش عیب ها و مایه حفظ آبروست. هر که از این صفت برخوردار باشد همواره در آسایش است و همدم و هم نشین او نیز در امنیّت به سر می برد.
خیر و سعادت کامل
قالَ الحَسَن علیه السلام : الخَیْرُ الّذی لا شَرَّ فِیهِ الشُکرُ مَعَ النِّعْمَةِ و الصَّبْرُ عَلی النّازِلَة؛
خیری که هیچ بدی در آن نیست عبارت است از شکر در مقابل نعمت ها و صبر در برابر حوادث و رخدادهای ناگوار.
نشانه کمال عقل
قالَ الحَسَنُ علیه السلام : رأسُ العَقْلِ مُعاشَرَةُ النّاسِ بالحَمیِلِ؛
معاشرت نیکوداشتن با مردم نشانه کمال عقل انسان است.
تعریف فرومایگی
شخصی از امام حسن علیه السلام سؤال کرد: پستی و فرمایگی چیست؟ آن حضرت فرمودند: «النَّظرُ فی الیَسیرِ وَ مَنْعُ الحَقیرِ. خرده بینی و اهمیّت دادن بیش از حدّ دادن به امور کوچک و مضایقه کردن از اعطای چیزهای بی ارزش».
ترک مستحب برای واجب
قال الحَسنُ علیه السلام :… اِذا ضَرّتِ النَّوافِلُ بالفَریضَةِ فَارفَضُوها؛
هنگامی که عبادت های مستحب به اعمال و عبادت های واجب آسیب رساند آنها را ترک کنید.
اهمیّت توجّه به امور معنوی
قالَ الحَسَنُ علیه السلام : عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَفکَّرُ فی مأکُولِهِ کَیفَ لا یَتَفَکَّرُ فی مَعْقُولِهِ فَیُجنِّبُ بَطْنَهُ ما یُؤذِیْهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ ما یُرْدِیْهِ؛
تعجب می کنم از کسانی که در غذای جسم خود فکر می کنند ولی در امور معنوی و غذای روح خویش اندیشه نمی کنند؛ شکم خود را از طعام مضرّ حفظ می کنند ولی از افکار پلیدی که روان را می آلاید پرهیز نمی کنند.
توصیه درباره وصلت
شخصی به امام حسن علیه السلام عرض کرد: دختری دارم که به سنّ ازدواج رسیده است. با چه کسی وصلت کنیم؟ امام حسن علیه السلام فرمودند: «زَوِّجْها مِمَّنْ یَتَّقی اللّه عزّ و جلَّ فَاِنْ اَحَبَّها اَکْرَمَها و اِنْ اَبْغَضَها لَمْ یَظْلِمْها؛
او را به ازدواج کسی درآور که با تقوا و پرهیزگار باشد چرا که فرد باقتوا اگر او را دوست بدارد احترامش می کند و اگر او را دوست هم نداشته باشد به وی ستم نمی کند».
بیناترین و شنواترین مردم
قال الحسن علیه السلام : اِنَّ أَبْصَرَ الاَبْصار ما نَفَذَ فِی الخَیْرِ مَذْهَبُهُ وَ اَسْمَعَ الاَسْماَعَ ما وَعی التّذکیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ، أَسْلَمُ القُلُوب ما طَهُرَ مِنَ الشُّبَهاتِ؛
بیناترین دیده ها آن است که خیربین باشد و شنواترین گوش ها آن است که پذیرای پند و اندرزها باشد و از آن سود ببرد و قلب سلیم قلبی است که از شبهات پاکیزه باشد.
معنی مجد و عظمت
سُئِلَ الْحَسَنُ علیه السلام : فَما المَجْدُ؟ قالَ اَنْ تُعْطِیَ فِی الغُرْمِ وَ اَنْ تَعْفُو عَنِ الْجُرْمِ؛
از امام حسن علیه السلام سؤال شد: عظمت و بزرگی در چیست؟ آن حضرت فرمودند: عبارتست از بخشش مال به هنگام نیاز و گذشتن از خطا.