دعای تحویل سال به چند زبان
دعای تحویل سال نو به زبان عربی:
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
ترجمه دعای تحویل سال نو به زبان فارسی (معمولی و محاوره ای):
ای دگرگون کننده ی قلب ها و چشم هـــــا
ای گرداننده و تنظیم کننده ی روزها و شبها
ای تغییر دهنده ی حال انسان و طبیعـــــت
حال ما را به بهترین حال دگرگون فرمــــــــــا
ترجمه دعای تحویل سال نو به زبان پارسی سره (بدون واژه عربی):
ای دگرگون گر دل هـــــا و دیده هـــا
ای گرداننده ی چرخ روزان و شبـــان
ای بهبودبخش روزگار مردمان و زمین
کامم را به بهروزی و بختیاری بگردان
ترجمه دعای تحویل سال نو به زبان لری بختیاری:
ای که دل و تی یل مو، هی ز تونه روشـــن و نو
ای کــــــه ز کـردار تونه ویـدن روز، وستــــن شو
ای که به دست تونه ایی گشتن سال و بخت نو
تی به رهـــم تا بکنی سالمـــــه نو، بختمــــه نو
وظیفه ما هنگام تحویل سال نو
یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الى احسن الحال
در معارف اسلامى آمده هر روزى که در آن گناه صورت نگیرد عید است چنان که امام صادق علیهالسلام مىفرماید: “کل یوم لا یعصى اللّه فیه فهو یوم عید"(1)
اما در طول سال چند عید وجود دارد که از آداب و ویژگى خاصى برخوردارند مهمترین آنها اعیاد غدیر، فطر و قربان است، که آثار و برکات زیادى دارند روز ولادت پیامبر مکرم اسلام صلىاللّهعلیهوآله و ائمه اطهار علیهمالسلام نیز از اعیاد مهم اسلامى به شمار مىآیند. عید نوروز که با تحویل سال و چرخیدن یک دور کامل زمین به گرد خورشید شروع مىشود، از جمله اعیادى است که جنبه ملى داشته و تاریخ پیدایش آن قبل از اسلام است. این عید با آمدن اسلام و زدودن خرافات از چهره آن مورد موافقت و تأیید ضمنى اسلام قرار گرفت در روایات نیز آمده است که روزى براى حضرت على علیهالسلام هدیه نوروزى آوردند، فرمودند این چیست؟ گفتند: اى امیرالمؤمنین، امروز نوروز است. حضرت فرمودند: هر روز را براى ما نوروز قرار بدهید.(2)
امام صادق علیهالسلام درباره این عید فرمودهاند: “… و هیچ نوروزى نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجى نباشیم زیرا نوروز از روزهاى ما و شیعیان ما است."(3)
امام خمینى قدسسره در یکى از پیامهاى نوروزى مىفرماید: “این عید هر چند یک عید اسلامى نیست، ولى اسلام آن را نفى نکرده است."(4)
مرحوم محمد حسین کاشف الغطاء در جواب این سؤال که اعتقاد شیعه و روش شما درباره روز اول سال (نوروز) چیست؟ چنین نوشتند: نوروز مقتضاى جهان است در بشر و حیوان و جماد، بلکه در آسمان و زمین و هوا و فضا؛ و بر این اساس روایاتى از اهلبیت علیهمالسلام درباره نوروز به ما رسیده که عید گرفتن را تأیید کردهاند و نیز به نماز، ذکر و عبادت سفارش نمودهاند و… .(5)
امروز آخرین روز زندگانی من در این دنیاست
برترین زنان عالم از ابتدا تا انتهای جهان، فاطمه است.
المناقب المرتضویه، ص113
ـ دختر عزیز و دلبندم! بیا به آغوش من! مدتهاست که چشمهای ملتمسم انتظار مقدمت را می کشند. بشتاب!
ـ پدر مهربانم! به خدا قسم من به دیدار تو علاقمندترم!(1)
فاطمه(س) آرام چشمها را گشود و لحظه ای به سقف خیره شد. پدرش بود که او را به سوی خود خوانده بود. اما چه زیبا و فرح بخش! پیامبر(ص) را دیده بود، که در قصری که از دُرّ و مَرمَر سفید ساخته شده بود و تمامی فضا را روشن کرده بود، انتظار او را می کشید. چهره اش باز شد. گویی روحی تازه در کالبدش دمیده بودند. مدتها بود که طعم خوشحالی را نچشیده بود. دریافت که در آستانه تولدی نوین قرار دارد و دفتر زندگانی غمبارش، تا چندی دیگر بسته خواهد شد. سخن پیامبر(ص) در آن لحظات آخر که فرموده بود:
ـ فاطمه جان! تو اولین فرد از خاندان من هستی که به من ملحق می شوی؛
چون خاطره ای شیرین در ذهنش نقش بست. دیگر فرصت چندانی نداشت. باید خود را آماده می کرد. دستها را بر زمین گذارد و به زحمت برخاست؛ اما درد امانش را برید. دیگر زهرای هیجده ساله نمی توانست بایستد. تمامی پیکر مقدسش را ضعف فرا گرفته بود. احساس می کرد که آهسته آهسته، رمقهای آخر نیز، از بدنش خارج می شود. دلش می خواست بار دیگر بیارامد اما نمی توانست. باید برای سفری جاودانه آماده می شد. در حالی که دستش را به دیوار تکیه داده بود، از اطاق خارج شد. نور خورشید، چشمانش را آزرد. توان ایستادن نداشت. پاهایش سست شد و بر زمین نشست. پس از لحظاتی دوباره برخاست و خود را افتان و خیزان به محل شستن لباسها رساند. آنها را در تشت ریخت. دلش می خواست، در این ساعتهای آخر نیز، از کودکانش غافل نباشد. با دستهای لرزان و بی رمق خود، به لباسها چنگ می زد. هر بار که دستش گلوی لباسی را می فشرد، تمامی توانش به کمکش می آمد. به یاد روزهایی افتاد، که یک تنه لباسها را می شست، گندم آرد می کرد، نان می پخت و هنوز هم سرحال و با نشاط بود و هنگامی که علی(ع) به خانه می آمد، با آغوش باز و بی آنکه علی(ع) چیزی از زحمتهای او بفهمد، از او استقبال می کرد. در حالی که اکنون هر چند بیش از 75 یا 95 روز بیشتر از آن زمان نمی گذشت، هر یک از این کارها، چون کوهی به نظرش می رسید.
پس از آن که لباسها را شست، کودکانش را فراخواند. کودکان که می دیدند مادر، بستر را رها کرده است، پنداشتند، که دیگر سایه های غم از حریم خانه شان رخت بربسته است. شاید فاطمه(س) گفت:
ـ حَسَنم، بیا مادر! سر و رویت را شستشو دهم!
مادر، آب بر سر و روی حسن(ع) ریخت. ناگهان چشمهای مادر پر از اشک شد. گویی این اشک است که به جای آب بر سر و صورت حسن(ع) می نشیند. حسن(ع) چشمان معصوم و دلربایش را به چشمان پر از اشک مادر دوخت. مادر نیز نگاه خسته اش را در نگاه او امتداد داد. آه از نهاد فاطمه(س) برخاست. در چشمان زیبای حسنش آینده ها را می دید. او را می دید، که در میان امت جد خود غریب و تنهاست. دریای حلم و بزرگواری و بخشش بود، اما در حلقه دوستانش نیز، در زیر جامه خود، زره می پوشید. و هنگامی که نگاه فاطمه(س) به تشت افتاد، به یاد روزی افتاد، که حسنش دل تشت را رنگین و کبود می کرد.
پرورش روحيه ايثار در فرزندان
از جمله روشهاي تربيتي فاطمه( سلام الله عليها ) نوع دوستي او بوده كه در برابر چشمان تيزبين فرزندانش به مردم كمك ميكرد و خود گرسنه ميماند، ولي ديگران را سير مينمود . (همان ، ج41، ص34).
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» (انسان، 8).
«و هم بر دوستي به فقير و اسير و طفل يتيم طعام ميدهند».
اين آيه نشان بارز اين واقعيت است و اينكه شان نزول آن در مورد خانواده فاطمه ( سلام الله عليها ) ميباشد.
جاي شك نيست آن حضرت نه تنها در مسايل اقتصادي و رفع مشكلات روزمرهي مردم پيشگام بود، حتي از نظر اخلاقي و عواطف انساني و ارشاد و هدايت مردم نيز به كمك آنان ميشتافت و مصالح مردم را پيگيري ميكرد. در حقشان دعا مينمود و از اين طريق فرزندان خويش را به چنين عواطف اسلامي و انسان ساز پرورش ميداد.
حضرت امام حسن ( عليه السلام ) ميفرمايند: «شبي مادرم را ديدم كه تا صبح به عبادت ميپرداخت و مرتب مومنين و ديگران را دعا ميكرد، ولي در حق خود ساكت بود. از علت آن پرسيدم فرمود: اول همسايه و ديگران، سپس خودمان». (مجلسي، 1403، ج43، ص81).
تمام فرزندان بزرگوار آن حضرت تمام هستي خود را براي پيشرفت و تكامل انسانيت فدا كردند و اگرچه امام حسين( عليه السلام ) سه بار اموالش را با فقرا تقسيم نموده و دوباره خلع يد كرده است. در دامان پر مهر و انسان ساز مادرش فاطمه ( سلام الله عليها ) پرورش يافته … «خَرَجَ من مالِهِ مرََتَيْنِ و قاسَمَ اللهَ ثَلاثَ مراتِ مالَهُ» (ابنابيالحديد، 1378، ج16، ص10).
پرورش روحيه ايثار در فرزندان
از جمله روشهاي تربيتي فاطمه( سلام الله عليها ) نوع دوستي او بوده كه در برابر چشمان تيزبين فرزندانش به مردم كمك ميكرد و خود گرسنه ميماند، ولي ديگران را سير مينمود . (همان ، ج41، ص34).
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» (انسان، 8).
«و هم بر دوستي به فقير و اسير و طفل يتيم طعام ميدهند».
اين آيه نشان بارز اين واقعيت است و اينكه شان نزول آن در مورد خانواده فاطمه ( سلام الله عليها ) ميباشد.
جاي شك نيست آن حضرت نه تنها در مسايل اقتصادي و رفع مشكلات روزمرهي مردم پيشگام بود، حتي از نظر اخلاقي و عواطف انساني و ارشاد و هدايت مردم نيز به كمك آنان ميشتافت و مصالح مردم را پيگيري ميكرد. در حقشان دعا مينمود و از اين طريق فرزندان خويش را به چنين عواطف اسلامي و انسان ساز پرورش ميداد.
حضرت امام حسن ( عليه السلام ) ميفرمايند: «شبي مادرم را ديدم كه تا صبح به عبادت ميپرداخت و مرتب مومنين و ديگران را دعا ميكرد، ولي در حق خود ساكت بود. از علت آن پرسيدم فرمود: اول همسايه و ديگران، سپس خودمان». (مجلسي، 1403، ج43، ص81).
تمام فرزندان بزرگوار آن حضرت تمام هستي خود را براي پيشرفت و تكامل انسانيت فدا كردند و اگرچه امام حسين( عليه السلام ) سه بار اموالش را با فقرا تقسيم نموده و دوباره خلع يد كرده است. در دامان پر مهر و انسان ساز مادرش فاطمه ( سلام الله عليها ) پرورش يافته … «خَرَجَ من مالِهِ مرََتَيْنِ و قاسَمَ اللهَ ثَلاثَ مراتِ مالَهُ» (ابنابيالحديد، 1378، ج16، ص10).