چند پیشنهاد
1. ضروری است محققان و پژوهشگران دردمند، مواردی را که تحریف آن محتمل به نظر می رسد مورد بازنگری قرار دهند و به مصداق حدیث امام صادق (علیه السلام) «فان فینا اهل البیت فی کل خلف عدولاً ینفون عنه تحریف الغالین، و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین»، (کلینی، الکافی، ج 1، ص 32) به روشنگری حقایق پردازند و سره را از ناسره ممتاز نمایند: البته به سامان آوردن این امر، کاری بس دشوار و نیازمند عزم و اهتمام و برنامه ریزی و پژوهش جمعی از محققان فرهیخته می باشد.
2. با توجه به اینکه حوادث مربوط به زندگی و قیام سالار شهیدان در محافل خاص و عام همواره بازگو می شود، شایسته و بلکه ضروری است که جزئیات آن به طور دقیق در قالب ادبیات روز در اختیار گویندگان، واعظان و مداحان گذاشته شود که پیش گیری از بدآموزی ها خدمتی بس بزرگ به اسلام تشیع محسوب می گردد.
3. دشمنان آگاه و منفعت طلبان تحریفگر همواره از آشفته بازار بی بصیرتی توده ها سود جسته اند، نباید غافل ماند که پیروزی در میدان مبارزه با تحریف حقایق تنها با فراهم نمودن زمینه رشد اجتماعی میسر می باشد تا وقتی مرزها و ملاک ها مبهم و راه نقد و بررسی ناهموار باشد، بخت یار دشمنان است و نسل های آینده در معرض آسیب های ناشی از تحریف خواهند بود.
4. جامعه ما در مقطع کنونی و پس از تأکید به موقع امام راحل بر اقامه محافل عزاداری به همان شکل سنتی، شاهد رشد بی قواره ی دو جریان افراطی در امر عزاداری می باشد:
یکی تجدید حیات مراسم و برنامه های مشکوک و بلکه نامشروع مانند قمه زنی و استفاده از ابزارهایی که مناسب با مجالس لهو و لعب اند؛ و نیز علامت هایی که مرتب بر طول، عرض، حجم و وزن آن ها افزوده می شود؛ و دوم رواج بازار مداحان و مصیبت خوان هایی که فاقد صلاحیت علمی یا عملی بوده اند و حق و باطل را به هم در می آمیزند و چهره امامان شیعه را مخدوش می نمایند و در این مقاله شایسته است هم مبنا و مقصد و نیز روش مشروع عزاداری و مصیبت خوانی به درستی تبیین گردد و هم گزارش های مستند و شایان ذکر، از امیان محرفات و اکاذیب، تفکیک شود تا هر کسی حد و مرز خود را بشناسد و از افراط و تفریط بپرهیزد.
خدا قوت
اللهم عجل لولیک الفرج
فرم در حال بارگذاری ...
برخی از عوامل مؤثر در پدیده تحریف
الف. کینه توزی و خصومت
از جمله ترفندهای دشمنان، پرده پوشی و مسخ چهره حقیقت ها بوده است و کوشیده اند تا آن را از دسترس فطرتهای پاک آدمیان دور نگاه دارند. برهمین قیاس حوادث یا جریان هایی که پیام رسان آن ها کفرزدایی، ظلم ستیزی و دشمنی با باطل بوده به طور طبیعی، در معرض هجمه های سهمگین تر دشمن قرار گرفته است؛ حادثه عاشورا نمونه روشن این مدعاست. بنی عباس با وجود بهره گیری از ماجرای عاشورا و محرم به منظور تحریک احساسات عمومی علیه بنی امیه در یک مقطع تاریخی در مقاطع پر از نشیب، پس از تثبیت حاکمیت سیاسی خویش، دگر باره، در مقام پرده پوشی آن بر می آمدند و فراتر از آن، تلاش فرزندان امیه بود که پس از وقوع حادثه با تمهیداتی در صدد برآمدند تا اسرار قیام حسینی را در سینه تاریخ محبوس نگاه دارند.
ب. حس اسطوره سازی و قهرمان سازی برخاسته از محبت های افراطی
تحریف هایی از این دست که چهره حقیقی عیسی مسیح از سرحد عبودیت تا شأن و مرتبه الوهیت ارتقاء می یابد؛ یا غلات شیعه، امیرالمؤمنین (ع) را تا مقام ربوبی ارتقا می دهند و داستان هایی چون به میدان آمدن هاشم بن عتبه «مرقال» در روز عاشورا به دفاع از حسین بن علی (ع) (نوری، لولو و مرجان، ص163) نقل می گردد؛ یا اینکه گفته می شود حسین بن علی در عاشورا چندین بار به دشمن حمله برده و هر بار هزار نفر را به قتل رسانده است. (همان، ص 92، نیز مراجعه شود به مطهری، حماسه حسینی ج 3، ص 281) با عامل قهرمان سازی و محبت افراطی، بی رابطه نیست.
ج . سوء استفاده از توصیه و تأکید ائمه اطهار (ع) بر زیارت و عزاداری
از عوامل ویژه ای که در تحریف حادثه عاشورا و جعل یک سلسله مطالب جنبی دیگر دخالت مؤثر داشته است، سفارش اکید اولیای دین نسبت به احیای خاطره کربلا و زیارت سالار شهیدان است. (مطهری، همان، ص 282)
دو عنصر عزاداری و زیارت اگر چه در جای خود در زمره بهترین سنت های شیعی و از جمله شعائر حماسه ساز به شمار آمده اند، در گردونه حوادث و در فراز و نشیب های تاریخ شیعه، موجب گردیده اند تا سود جویان با جعل مطالب جذاب و پرمشتری دل های شیفته ولی ساده انگار که بی خبر از متن حقایق اند را به سوی خود جذب نمایند و بازار سود جویان را گرم تر کنند تا آنجا که آرام آرام گفته های بی سند، رنگ مسلمات تاریخی به خود بگیرد و نقل مجلس بعضی از واعظان گردد. (همان، با اندکی تغییر در متن)
...
د. پرده پوشی به انگیزه عافیت طلبی (عامل روانی)
فرار از زیر بار تعهد دینی و گریز از انجام تکلیف الهی از سر راحت طلبی و عافیت خواهی پدیده ای نیست که مخصوص یک عصر و زمانه باشد. ممکن است آدمی اثر این روحیه به عقیده خود دل خوش کند بی آنکه بخواهد اثر چشم گیر آن را در زندگی تجربه کند. او با پیام های زندگی ساز تاریخ هم، به این سان معامله می کند و دوست می دارد تا ماجراهای درس آموزی چون عاشورای حسینی هم به شکلی تحلیل شوند که پیام آور سکون و عافیت باشند نه حرکت و جدیت؛ آبی بر آتش باشد نه شعله ای سرکش؛ با آنکه اگر شیعیان کوفه، توابین مختار، زید بن علی شهید، یحیی بن زید شهید و حسین بن علی شهید فخ و دیگر مبارزان دوران ائمه (ع)، تاریخ عاشورای حسینی را از چنین منظری می دیدند حاکمان جور بی آنکه در برابر خویش کوچک ترین مقاومتی احساس کنند رفتار دنیای اسلام را بر وفق مراد خویش تغییر می دادند و شاید هم عاشورا به آخرین حلقه از زنجیره فداکاری یاران خدا مبدل می شد.
حادثه عاشورا با تحلیل هایی از این دست که امام برای شفاعت امت کشته شد یا از اول عهدی خصوصی با خدای خویش داشت، مواجه و از پیام آفرینی و حماسه سازی تهی گردید. (دربندی، اسرار الشهاده)
انگیزه روانی این تحریف همان واقعیتی است که کلام سید شهیدان به آن تصریح کرده است:
«الناس عبید الدنیا و الدین لحق علی السنتهم یحوطونه ما درّت معایشهم». (ابن شعبه، تحف العقول)
شاید بتوان عامل یاد شده را نیرومند ترین عامل تحریف عاشورا به حساب آورد.
هـ . طبیعت حادثه یا مجموعه شرایط طبیعی
منابع تاریخی، اصل شهادت امام و اسارت خاندان آن حضرت را ثبت نموده و از یاد کرد پاره ای جزئیات پیرامون آن نیز غفلت نورزیده اند، اما غالباً صحنه های گفتگوی آن حضرت با سران کوفه به استناد منابع فاقد اعتماد بازگو می شود. گویا شاهدان صادق غالباً مجال انتقال صحیح این گفته ها و مشروح جریانات را نیافته اند، اگر هم نکته هایی از زبان بازماندگان قهرمان حادثه بزرگانی چون امام سجاد (ع) و زینب کبری (سلام الله علیه) یا پس از آنان نکته هایی از زبان دیگر امامان بازگو می شود، در مواقعی از ضعف سند و ارسال، مبرا نیست و اگر از مورخان بی نظیری چون «ابومخنف»، «لوط بن یحیی» و «ابن سعد» مؤلف طبقات هم نکته هایی به ما رسیده است به دلیل اختلاف نسخه های خطی و مخدوش بودن جنبه های سندی آن ها چندان مورد اعتماد نمی باشند و صد البته دخالت عامل مؤثری چون دشمنی ها و کینه توزی ها هم در ا ین زمینه بی اعتمادی را موجب گردیده ا ست؛ اما با وجود این هرگز نباید از طبیعت حادثه نبردی غافل ماند که یک طرف نیروهای آن تقریباً همگی با شهادت خویش از صحنه حذف فیزیکی شده یا پس از وقوع در شرایط اختناق چندان مجال بازگویی حقیقت را نیافته اند و رقیب که پیروز ظاهری ماجرا است، قلم به دست و تاریخ نویسان حادثه را در اختیار داشته است.
به عنوان مثال به گواهی تاریخ، سیدالشهدا (ع) با فرماندهان سپاه کوفه مذاکرات متوالی داشته که ظاهراً گزارش دقیق این گفتگوها به دست ما نرسیده است، سپس یارانی که با حضرتش همراه بوده اند به فیض شهادت نائل آمده اند، اینک باید پرسید جزئیات گفتگو و مذاکرات فی مابین که در کتب تاریخی نقل شده است، از قول چه کسی بازگوشده است؟ عمربن سعد یا احیاناً مشاوران و نزدیکان او؟ و چنین صحنه هایی در تاریخ کربلا و حوادث پس از آن کم نیست و کار قضاوت محقق را مشکل می کند. برخی از نصایح و خطبه های امام حسین (ع) نیز ممکن است، گرفتار چنین محدویتی شده باشند.
پیامدهای تحریف ها و ضروت پیگیری و مقابله با آن:
بشر در همه عرصه های زندگی فردی و اجتماعی به ویژه در قلمرو اخلاق و تربیت خویش به چهره الگوها می نگرد به حکم فطرت تکامل طلب خویش به دنبال انتخاب اکمل و اصلح بر می خیزد - همان گونه که در امر اصلاح درختان میوه به منظور بارور تر شدن آن و در زمینه های دامداری و دامپروری با هدف اصلاح نژاد و در اقتصاد و توسعه و در اصطلاحات اجتماعی و… نیز توجه به الگوها اهمیت می دهد - همه جا سخن از مناسب ترین، بهترین، مفیدترین، زیباترین، ارزشمندترین، بزرگترین و سالم ترین ها به میان می آورد، آری فطرت آدمی او را به جستجوی برترین ها فرا می خواند تا رفتار خویش را با آنها منطبق سازد.
این رویکرد به همان اندازه که مثبت و سازنده است می تواند منفی و ویرانگر هم باشد، وقتی الگوها به غلط انتخاب شوند یا چهره ای غیر واقعی و بدلی از آن ها ترسیم شود، فاجعه به بار می آورد و در این صورت هر چه شعاع شخصیت آنان گسترش یابد نقش آنان مخربتر خواهد بود. چونان نقاش و صورتگری که مدل فلان قهرمان هنر و نقاشی های او را با تصویر بدلی پیش رو نهد، هر چه بر میزان دقت خویش بیفزاید کمتر نتیجه مثبت خواهد گرفت، شاهد صادق این سخن تصویری است که در اذهان عامه و مقدس مآبان جامعه ی ما نقش بسته است، تا آنجا که نابخردانه بیماری؛ روحیه ای تسلیم پذیر و توأم با ذلّت را به هنگام تصویر شخصیتی چون حضرت سجاد (ع) تداعی می نمایند.
فرم در حال بارگذاری ...
صالح ترین حکومت
سؤال: آیا اعتقاد به جهانی شدن اسلام «تشیع»، با در نظر گرفتن قلت مسلمان (به ویژه شیعیان) در مقابل سایر ادیان و مذاهب، با واقعیت فاصله ندارد؟و حتی در صورتی که بپذیریم باظهور امام زمان"عج” این اتفاق خواهدافتاد، آیا واقعا این گونه جهانی شدن (با ظهور آقا، معجزه و خواست خدا) نقش شیعیان و مسلمانان را در طول این حداقل 1400سال زیر سوال نمیبرد؟ واضحتر بگویم وضعیت فعلی جهان رنگ وبویی از جهانی شدن اسلام و به ویژه تشیع ندارد و اگر قرار است اسلام و تشیع باظهور آقاجهانی شود، پس گذشت این همه سال و نقش شیعیان دراین وسط چگونه توجیه میشود؟
وقتی چندین مبحث گوناگون که هر یک باید در موضع خود مطرح و مورد بررسی قرار گیرند، در یک سؤال طرح میشود، ذهن دچار خلط مبحث میگردد و پاسخ دهنده نیز نمیتواند در یک مجال کوتاه، ابتدا به تفکیک موضوعی پرداخته و سپس تک به تک پاسخ ایفاد نماید. در هر حال توجه شود:
الف - وقتی دیدید همه ادیان، فرق، مذاهب و کلاً همه مردم در اصلِ یک حقیقتی مشترکند و فقط در مصداق آن اختلاف دارند، بدانید که آن حقیقت فطری است، پس وجود دارد. مثل موضوع پرستش خدا؛ همه پرستنده هستند، حال یا الله را میپرستند و یا غیر الله را [بت، گوساله، طاغوت یا هوای نفس] را میپرستند و انسانی که پرستنده نباشد، وجود ندارد؛ پس اگر انسان فطرتاً پرستنده است، معلوم میشود که معبودی هست - هم چنین است مسئله دین؛ مسلمان مؤمن دین دارد، کافر ملحد نیز دین دارد - همینطور است مقوله امامت و امام، که همگان “امام” دارند، حال یا امام حق باشد و یا امام باطل؛ و هم چنین همگان چه مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی و چه حتی کفار و ملحدین، آخرالزمانی به همین شکل را مفروض داشته و یا به آن اعتقاد دارند.
ب - آن چه خداوند متعال در آخر الزمان حاکم میگرداند، دین خودش است که فرمود: “إنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ - در حقيقت، دين نزد خدا همان اسلام است / آل عمران، 19″؛ و همه انبیا را بر همین دین اسلام و البته با شریعتهای متفاوت و متناسب با زمان و مکان فرستاد و با شریعت اسلام، نعمت را تمام و شریعت را کامل نمود و آن را جهانی و همیشگی قرار داد.
پس، بحث از حاکمیت دین خدا “اسلام"، است و نه یک مذهب خاص. منتهی اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله، و نه اسلام یزیدی، امریکایی یا … - بدیهی است که اسلام ناب نیز همان “اسلام ولایی” است. یعنی اسلام به ولایت امام معصوم علیه السلام، نه به ولایت کفار، منافقین، مشرکین - معنای شیعه نیز یعنی طرفدار - به طرفداران و مطیعان اسلام ولایی، میگویند: اهل تشیع.
ج - در حق و امر خدا که حق است، بحث از قلّت و کثرت نیست. همه انبیا وقتی مبعوث شدند، در اقلیت یک نفره قرار داشتند و زود یا دیر، چند نفری به آنها پیوستند و بعد جمعیتشان زیاد شد و یا اصلاً زیاد نشد.
*- اما مبحث حکومت، متفاوت است. حکومت وقتی مستقر میگردد که اکثریت مردم آن را بخواهند و به آن گردن نهند. مردم اگر امیرالمؤمنین علیهالسلام را نخواهند، ایشان حکومت نمیکنند و اگر بخواهند، حکومت میکنند. مردم اگر امام حسن علیهالسلام را بخواهند، ایشان حکومت میکنند و اگر معاویه و یزید و … لعنتالله علیهم را بخواهند، آنها را برخود حاکم و مسلط میکنند.
در عصر ما نیز همین روال محقق شد؛ امام خمینی رحمةالله علیه در سال 1342 با امام خمینی (ره) سال 1357 فرقی نداشت، بلکه مردم فرق کردند، به ایشان گرویدند و حکومت مستقر شد و اگر مردم نخواهند، سقوط میکند.
د - حکومت امام زمان، حضرت مهدی سلامالله علیه نیز خارج از این قاعدهی الهی نمیباشد. چنان چه هم اکنون هستند و به وظایف و امور ولایت و امامت خود میپردازند، اما حکومت ندارند، چون مردم هنوز نخواستهاند و وقتی حکومت میکنند که مردم بخواهند. و البته در آن زمان، مردم فوج فوج به ایشان میگروند. به همین دلیل است که دشمنان خارجی و عمّال داخلی آنها، به شدت و باگستردگی تمام، سعی در تهاجم فرهنگی، ایجاد اعوجاج در اعتقادات مردم، نشر مفاسد و ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری و نیز رواج ناامیدی در اذهان عمومی دارند.
...
قیام و حکومت:
البته مقوله “قیام” با مقولهی “حکومت” متفاوت است. هر چند که “قیام” نیز به وقت تجمع و حضور یاران مساعد و متناسب با اهداف، شرایط و ملزومات آن قیام صورت میپذیرد، اما در آغاز لزومی به کثرت جمعیت ندارد. چنان چه امام حسین علیهالسلام با 72 تن قیام نمود، اما 72 تن با آن ویژگیها. امام سجاد علیهالسلام فرمودند: پدرم با 72 تن قیام نمود، من اگر 7 تن داشتم، قیام میکردم و شبیه به همین مضامین را دیگر معصومین علیهمالسلام نیز فرمودهاند؛ چنان چه میدانیم امام زمان علیهالسلام نیز ابتدا با 313 تن قیام مینمایند و البته به سرعت گروههای متفاوت و کثیری از مردم به ایشان میپیوندند - چنان چه میدانیم مسیحیان نیز با دیدن حضرت مسیح علیهالسلام پشت سر ایشان، فوج فوج به ایشان میپیوندند.
حکومت واحد جهانی:
رنگ و بوی جهانی شدن را از همین امروز نیز میبینیم و حس میکنیم، همه جا فریاد “جهانیسازی” و “جهانی شدن” (Globalism ) بلند است و جهان به سرعت به سوی جهانی شدن پیش رود، هر چند که پرچم آن را امروز استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل به سرکردگی امریکا در دست دارد، اما جهانی شدن محقق میشود، ولی پرچم به دست صاحبش میافتد. این وعده الهی است:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (النّور، 55)
ترجمه: خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد، و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند، و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند، و هر كس پس از آن به كفر گرايد آنانند كه نافرمانند.
پس مردم خواه ناخواه به سوی جهانی شدن پیش میروند، پس گروه گروه متوجه شده و میشوند که همه باید یکپارچه باشند، و نیز میفهمند که امریکا یا انگلیس نمیتوانند رهبری جهانی را داشته باشند و میفهمند که باید رهبری الهی (منجی) بیاید و هدایت و مدیریت را در دست بگیرد. آنجاست که همگان (اکثریت مردم) منتظر و خواهان ظهور و حکومت جهانی الهی هستند، حال چه با اسلام، ولایت، امامت و نام حضرتش آشنا باشند یا نباشند؛ اما وقتی او را با بینهها و نشانههای متقن دیدند، به ایشان میگروند.
پیشینیان:
هیچ واقعهای و هیچ فرازی از تاریخ، به صورت اتفاقی و ناگهانی صورت نمیپذیرد، همه چیز و هر پدیده یا حادثهای محکوم به سلسله علل میباشد. چه ما آن علل را بشناسیم و یا نشناسیم. ظهور نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. قیام حضرت علیهالسلام، حلقهی ما قبل آخر یک زنجیره در هدایت الهی است و حکومت جهانی صالحین به رهبری امام معصوم (ع) حلقهی آخر است.
«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» (الأنبیاء، 105)
ترجمه: و حقّا كه ما در هر كتاب آسمانى پس از لوح محفوظ، و در زبور (داود) پس از ذكر (تورات موسى) و در قرآن پس از آن كتابها، نوشتيم و مقرّر كرديم كه همانا (ملكيت و حاكميت و استفاده تام از بركات) اين زمين را بندگان صالح و شايسته من به ارث خواهند برد (از دست غاصبان و ائمّه جور به امامان عدل و خلفاى آنها منتقل خواهد شد).
پس، پیشینیان، از معصوم و غیر معصوم، حلقات این زنجیره بودهاند و ما نیز حلقههایی برای اتصال حلقات بعدی هستیم.
*- اگر ایمان و صبر عدهی معدودی نبود، بعثت در همان روزهای اول به آخر میرسید و دیگر حکومتی در مدینه ایجاد نمیشد و فتح مکه نیز رخ نمیداد.
*- اگر ایمان، بصیرت و استقامت عدهای کم نبود، اسلام در همان سقیفه میمُرد. اگر نبود، اسلام همان موقع که جگر امامش زهرآگین شده بود، میمُرد.
*- در فاجعهی کربلا، امام زمان علیهالسلام فرمودند: ” لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الإِسْلامَ ” یعنی: به درستی که با قتل تو، اسلام به قتل رسید. پس اگر نبودند امام سجاد علیهالسلام، زینب کبری علیهاالسلام و عدهی کمی بازماندگان مؤمن، بصیر و مقاوم، اسلام هرگز احیا نمیشد.
همین طور است در طول تاریخ. آیا اسلام امروز با نیم قرن یا یک قرن پیش یکی است؟ پس نقش پیشینیان است که اسلام ناب را زنده نگهداشته و به آن پویایی میبخشد، تا برسد به قیام حضرتش که إن شاء الله، خداوند متعال در آن تعجیل نماید.
منبع : X-shobhe
فرم در حال بارگذاری ...
باید بصیر باشیم
سلام
اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
فرم در حال بارگذاری ...
جوانان عاشورایی
نسل جوان چه در حماسه جاودانه عاشورا و چه پس از آن و تاكنون همواره نقشي بي نظير و تعيين كننده داشته اند تا آنجا كه گاهي مورد حيرت دوست و دشمن واقع شده اند .
جوانان مومن و بي باك و مخلصي كه در راه انديشه هاي حضرت حسين بن علي ع به اميال نفساني و خواهش هاي جواني پشت پا زده و با اخلاص كامل و ايمان سرشار پا به عرصه ” لبيك يا حسين ” نهادند و در طول 14 قرن سوگواري با مدد از همين عشق و ارادت لحظه اي از” با حسين بودن ” غافل نشدند و سرافرازانه به عاشورايي بودن خويش باليده اند و سرافرازانه از تقديم هر آنچه در توان داشته اند براي رضاي محبوبشان يعني حضرت ثارالله دريغ نكرده اند.
محرم امسال نيز سندي روشن و نزديك از اين ارادت و شوريدگي جوانان بود . ارادتي به وسعت دلهاي كربلايي و زلالي اشكي كه در اين دهه بر غربت سيدالشهدا از چشمها جاري شد.
جوانان مومن- امسال - در اوج دلدادگي به سيد و سالار شهيدان امام حسين ع با حضور پرشور خويش در تكايا ، حسينيه ها و هياتهاي مذهبي و مراسم هاي مختلف توسل و عرض ارادت به شهداي كربلا روح و روان خويش را با ذكر زيارت عاشورا و ياحسين ياحسين معطر كردند و با آن شهيد جاودانه پيمان بستند كه : ” اني سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم الي يوم القيامه ” .
اين جوانان كه دانش آموزان مكتب سرخ عاشورا هستند از خدا درخواست كردند كه : اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ يعني زندگي و مرگشان حسيني و عاشورايي باشد .
زمزمه گران صبح هاي جمعه و ندبه در اين روزها به نجوا با پروردگار خويش از اميد زمين و زمان نيز غافل نشدند و به نجوا نشستند كه: فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِي (بِكَ) أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يعني از سربازاني مقتدايي باشند كه انتقام مظلوميت كربلاييان را باز ستاند.
جواناني كه در همه مراحل عزاداري ها از سينه زني تا پذيرايي ، از مداحي تا سرودن شعر ، از نصب تابلوها و تصاوير تا بر پا كردن تكايا و هركار ي كه رنگ كربلا داشت شركت فعال داشتند به گونه اي كه چه بسا بدون وجود و حضور اين عزيزان ، بسياري از كار هاي هيات ها بر زمين مي ماند . روح بي آلايش و اخلاص فراوان اين جوانان، خود باعث شده بود تا حضرت اباعبدالله الحسين آنها ر ا به اين محافل و مراسم دعوت كند .
امسال اين سرمستي به اوج خود رسيد و در حالي كه در بسياري از مناطق كشور سرماي زمستان زودتر خودنمايي كرده بود اما نتوانست اين گرما و حرارت عشق به حسين بن علي ع را كم كند و اجتماعات ميليوني جوانان عاشق عاشورا سندي تابناك و درخشان از نسلي بود كه همواره به فردايي روشن و پاك اميدوارمان مي كنند . نسلي كه با وجود تهاجمات فرهنگي دشمنان اسلام ، با استمداد از روح بلند سيدالشهدا و شهداي كربلا همواره به حبل المتين عاشورا و عروه الوثقاي كربلا چنگ مي زنند چرا كه تنها راه فلاح و نجات را در اين توسلات و ارتباطات مي دانند .
پس شايسته است به خاطر وجود اين جوانان پاك و مخلص ، سجده شكر و سپاس به در گاه حق جاي آوريم و به اين جوانمردان عاشورايي افتخار كنيم .
برگزفته از سایت تابناک
فرم در حال بارگذاری ...