قول دادم به حضرت زهراء(س)
سلام من از دوران راهنمایی چادری بودم.
عاشق اون چادر جشن تکلیفم بودم که مامانم برام کادو پیچ کرده بود.
اما تو دوران دبیرستان و تو ایام فاطمیه توی یه مسجد که خونه ی نمادین حضرت زهرا سلام الله علیها رو درست کرده بودن موضوعی باعث شد به حضرت قول بدم که چادرم رو همیشه هر جای دنیا که باشم مثل یه شی مقدس حفظ کنم.
فضای تاثیرگذاری بود؛
یه خونه ی گلی با یه سجاده و یه گلیم و دستاس و چند ظرف سفالی و …
و یه چادر سیاه خاکی که اون وسط افتاده بود و یه بیت شعر روش نوشته بود:
فاطمه سوگند به پاکی تو… بیرق ما چادر خاکی تو
هنوزم اون چادر خاکی دلیل عشق من به چادره.
وقتی باربی ام به دست من چادری شد!
فکر کنم الان دیگه همه می دونند “باربی” یکی از سلاح های موثر تهاجم فرهنگی استعمار برای کودکان و حتی بزرگسالانه که خیلی از اهداف خودش رو با این اسلحه پیش می بره که فقط یک نمونه اش الگوسازی در ناخودآگاه ذهن کودکان ماست.
دیروز وقتی خاطره ای رو درین باره می خوندم از تدبیر ساده اما موثر یک مادر خردمند و مومن غرق شعف شدم که چطور یک تهدید به نام باربی رو برای فرزند خودش تبدیل به یک فرصت کردند.
خاطره رو با هم بخونیم:
عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم…
دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..
و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود…
خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم
که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد…
باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد… عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید…. اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت….مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون…
و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه….
فکر میکنید چی شد؟
زانوهای باربی ام شکست….
چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم…
و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده….
من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند…
داشتم فک میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟
مامانم یه کاری کرد که من فکر کنم بازیه
ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه
لاکاشو پاک کردیم…
موهاشو بافتیم
مثل خودم چادر سرش کردم
و نماز جمعه هم میرفت…
مامانم خیلی ساده نذاشت من مثل باربی بشم چون باربی مثل من شد…
و این راه حل خوبی بود تا وفتی که جایگزینی براش پیدا میکرد..
مامان شبیه پرنسس شدم؟
ای بابا شما هم خیلی سخت گرفتید.آخه این بچه، چه می فهمه الگو یعنی چه و تقلید چیه؟ بچه هر کاری کنی بچه است و اگر علاقه به عکسی یا برچسبی نشون میده از روی زیبایی اونه. در همین صحبت ها بودیم که دختر بچه کوچکش که هر چه وسیله آرایش و خودکار بود مالیده بود روی صورتش وارد اتاق شد و گفت مامان شبیه پرنسس روی کیفم شدم.
همیشه گفته اند که، پیشگیری بهتر از درمان است، ولی نمی دانم چرا ما این نکته را در تربیت فرزندمان لحاظ نمی کنیم و درست در همان زمانی که در مقابل ما می ایستد و می گوید: من این واجب دینی رو دوست ندارم به دنبال عالمی روحانی می گردیم که بیابد و مشکل اعتقادی فرزند ما را حل کند و این در حالی است که دین ما تربیت کودک را قبل از بدنیا آمدن کودک سفارش می کند.
در زمانی که ما فرزندانمان را به مدرسه می فرستیم یعنی اینکه آنها دیگر آماده الگو گرفتن شده اند، حال اگر گفتار ما حجاب باشد، ولی در رفتار ما و در هنگام خرید لوازم التحریر و کیف فرزندانمان اهمیت حجاب و عفاف را به آنان نشان ندهیم در اینصورت گفتار ما تاثیرچندانی ندارد و اینجاست که لوازم التحریر کودکان می شود الگویی برای آنان و باید در واقع منتظر این باشیم که لوازم التحریر شود لوازم التغییر و این دو دلی که در ذهن آنان از کودکی نقش می بندد در بزرگی براحتی قابل تغییر نیست.
به نظر شما لوازم التحریر چه مقدار تاثیر بر روح و روان کودکان دارد؟
(گروه حجاب و عفاف)
پوتین او بیت المال بود و چادر تو حق الناس
خط مقدم جبهه بود .
گردان به میدون مین که رسید، مثل همیشه قرار شد تعدادی از رزمنده ها برن و معبر باز کنن. چندتاشون داوطلب شدن و رفتند. او هم رفت .
چند قدم كه رفت، برگشت.
15سال بیشتر نداشت. یعنی ترسیده بود! …. خب! ترس هم داشت! …. اما …. نه …. پوتین هاشو از پاهاش در آورد و داد به یکی از بچه ها و گفت:
تازه از گردان گرفتم. حیفه! بــیــت الــمــالــه…!!
و … پابرهنه رفت
تعارضات خانوادگی و تخریب دختران
زن و مرد با انتخاب همسر، سفر پر فراز و نشيبي را آغاز ميکند که شمار زيادي از اعضاي جامعه به ويژه نسلهاي بعدي را در بر خواهد گرفت. خانواده به مثابه نخستين پايگاه آموزش و پرورش، اساسيترين عامل شکلگيري شخصيت و هويت فرزندان ميباشد. به همين لحاظ هر گونه نارسايي و يا ناهنجاري در ساختار خانواده ميتواند در روند رشد و پرورش کودکان تأثير کاملاً نامطلوبي داشته باشد.
امروزه ثابت شده است به همان ميزاني که فضاي خانواده مهآلود باشد ، بهداشت رواني فرزندان نيز به همان نسبت در معرض خطر و آسيب قرار ميگيرد. در صورتي که خانوادهها فلسفه وجودي خود را به بوته فراموشي بسپارند و يا اصولاً ندانند با چه هدفي تشکيل يافتهاند، چهره مقدس خانواده خدشهدار گرديده و ستيزهجوييها، مجادلهها، طردها و قهرها، تأييدها و تکذيبهاي ناروا و نابخردانه بر فضاي خانه بال خواهد گشود و در اين ميان والدين که عهدهدار مديريت، هدايت و اداره امور خانوادگي ميباشند به کلي نقش و نفوذ منطقي و ارشادي خود را از دست خواهند داد.
در يک چنين خانوادههايي فرزندان احساس آرامش و ايمني نداشته و با مشاهده نابسامانيهاي موجود در خانه، مدام نگران آيندهشان ميباشند.
در اينجا بايد اين نکته را متذکر شد که محيط و شرايط خانوادگي ميتواند عاملي تشويق کننده و يا بازدارنده در زندگي فرزندان باشد. خانوادههايي که افراد آن با هم هستند، با هم کار و تفريح ميکنند، همياري و در امور مختلف رايزني و اتفاق نظر دارند نوجواناني با اعتماد به نفس بالا خواهند داشت.
اما کودکان و نوجواناني که در خانوادههايي پرتنش همراه با سوءظن و عيبجوييهاي هميشگي رشد ميکنند و بزرگ ميشوند در پيدايي و تشخيص هويت خويش دچار سردرگمي و تناقض شده و بسيار شده که به بيراهه ميروند.البته دختران به علت آسيب پذيري بالاتر ،تاثير بيشتري مي گيرند. برآورده نشدن نيازهاي شخصيتي و اجتماعي نوجوانان در حد معقول، مشکلات فراوان رفتاري براي آنان و بخصوص دختران نوجوان در پي خواهد داشت.
دختران نوجوان در شرايط نامساعد و ناسازگار خانوادگي فشار بيشتري احساس کرده و در معرض ظلم و آسيبهاي بيشتر روحي و رواني نسبت به پسران نوجوان قرار دارند.
در سنين نوجواني که مرحله شکلگيري شخصيت و آماده شدن براي ورود به عرصههاي مختلف زندگي است و بايد از حمايتها و راهنماييهاي عاطفي پدر و مادر بهرهمند گردد، چنانچه يک دختر نوجوان احساس ناامني و بيپناهي کند دچار انواع اختلالات رفتاري و شخصيتي خواهد شد.
الگوپذيري کودکان از پدر و مادر آغاز وبه پذيرش نقشهاي جنسي در دوران بلوغ و پس از آن ميانجامد. با فقدان و يا قطع روابط سالم و اصولي خانوادگي فرآيند هويتيابي دچار اختلال خواهد شد.
مشاجرات دائمي ميان پدر و مادر يا ساير افراد خانواده موجب برهم خوردن تعادل عاطفي در دختران ميشود و آنان همواره در اضطراب و ترس زندگي خواهند نمود چرا که دائما نگرانند که مبادا اين منازعات و تنشها باعث محروميتشان از محبت مادر يا پدر بشود.
به همين دليل پدران و مادران آگاه بايد توجه داشته باشند که تشنج در محيط خانوادگي منتهي به تشويش، فشار رواني، ناامني و ميل به افکار ناسالم در دختران نوجوان خواهد شد.
تعارضات ميان اعضاي خانواده بر وحدت و يگانگي آن لطمه زده و موجب بروز پرخاشگري و زوال آن ميگردد. در چنين خانوادههايي، يک دختر نوجوان احساس خواهد کرد که به خانوادهاش تعلق ندارد، آنها را الگوي خوبي براي تبعيت نخواهد دانست و به رفتارهاي متعارض و ناسازگار کشانده خواهد شد. اهميت اين قضيه آن چنان است که ميتوان گفت نوجوانان دختر داراي مسائل شخصي و ناسازگاريهاي بيشتر عمدتا در خانوادههاي پرمشاجره مشاهده ميشوند و به همين لحاظ است که بايد دانست در هر دوره و جامعهاي که نهاد خانواده رو به ضعف و سستي نهاده، بنيادهاي اخلاقي و اجتماعي در کل جامعه متزلزل خواهد شد و در اين ميان نقش دختران نوجوان به عنوان مادران و همسران آينده، نقشي بسيار مهم و اساسي در شکلگيري آينده جوامع خواهد بود.
منبع : آفتاب