با چه عملی، در صحرای سوزان قیامت، سایهدار شویم؟
« و الصَّدقَةُ ظِلٌّ »، صدقه، سایه است. حالا شاید در این دنیا هم نداشته باشیم، امّا همانطور که انبیاء هم برای این دنیا نمیخواستند و صدقه را برای دفع بلا و جلب رزق نمیدادند، در باب روایات داریم: فردای قیامت که اوضاع خیلی بدی است، صدقاتی که در دنیا داده شده، به صورت سایه برایمان درمیآید. شما در راهپیمایی روز قدس دیدید که نه پاهایمان برهنه بود و نه گرمای آنچنانی بود، امّا چگونه سخت بود، حالا فردای قیامت را تصوّر کنید که صحراست، حتّی دارد که بعضی عریان هستند - که خداوند برای کسی نیاورد - یعنی دیگر کفن هم ندارند. بعد این بدن در آن صفهای طولانی میسوزد. این، یک عذابی است که در روایت دارد: گاهی اینقدر سخت میشود که طرف فریاد میزند و میگوید: خدایا! اگر بناست من در جهنّم هم بروم، ملکی که قرار است از من سؤال و جواب کند، سریعتر بیاید و من از این قائله خلاص شوم.
یک مرتبه یادم باشد روایتش را بخوانم، خیلی سخت است. واقعاً اگر انسان روایتش را بخواند، اشکآور است. اصلاً مو به بدن انسان سیخ میشود و خدا برای انسان نیاورد. آنجا هیچ کس، هیچ کس را نمیشناسد. آبی هم نیست روی سر من و شما بریزند، عطشمان بخوابد. یک موقعی انسان از درد میافتند، بعد دومرتبه بإذن الله قوّهای میگیرد و بلند میشود، دو مرتبه، سینهخیز و به دست و پا میرود، «کالکلب منها البایه» انسان، عین سگانی که زبانشان را بیرون میآورند، مثل چهارپا، راه میرود؛ یعنی دیگر پایش، قدرت ندارد. زبانش از عطش له له میزند. «والأجسامه عریان» و بدنها عریان است. خلاصه یک چیزهایی بیان میکند که واقعاً وحشتناک و دردآور است. اصلاً انسان اسمش را هم میشنود، به شدّت وحشت میکند.
لذا فرمودند: یکی از خصایص صدقه این است که کسانی که زیاد صدقه میدهند، بالای سرشان یک سایهبانی میآید. دیدید بعضی جاها ابری که میشود، شرجی میشود امّا ابر آنجا، ابر شرجی هم نیست، خنک است. یک عدّه خاصّی اینطورند که زیر سایهاند و آنهای دیگر دارند اینها را میبینند. آرزو میکنند که زیر این سایه بروند امّا نمیتوانند چون این بالا سر خود اینهاست و هر جا بروند با آنهاست، کس دیگر نمیتواند زیرش برود. پس فرمود: «وَ الصَّدَقَةَ ظِلٌّ ».
چه کنیم که بدنهایمان نسوزد و یا در قبر نپوسد؟
میدانید یکی از خصایص صائمین این است که از آتش دور نگه داشته میشوند. لذا عزیزان! روزههای مستحبّی زیاد بگیرید.
اگر میخواهید بدنهایتان در قبر نپوسد، غسل جمعه را فراموش نکنید، البته گفتند: به این شرط که کسی گناه کبیره نکند. گناههای صغیره امکان دارد از روی خطا و … بوده باشد و رفع شود. غسل جمعه هم اینطور نباشد که یک هفته انجام بدهد و یک هفته انجام ندهد، بلکه جمعه هر هفته مقیّد باشد که غسل کند که این، به شرط عدم ارتکاب کبائر، سبب سالم نگه داشتن بدن میشود.
اگر میخواهید بدنهایتان نسوزد، روزههای متسحبّی زیاد بگیرید.
اگر کسی روزههای مستحبّی زیاد بگیرید، حتّی در همین دنیا هم اینطور میشود. علّامه سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی در کتاب شریفشان آوردند که آقا سیّد هاشم حداد، نعل اسب درست میکرد. یک مرتبه انبری که ایشان با آن، نعل را در آتش قرار میدادند تا داغ شود، در آتش افتاد. ایشان ناخودآگاه دستشان را در آتش کردند و آن را بیرون آوردند. شاگرد ایشان که این صحنه را دید، جیغ زد، فرار کرد و رفت. وحشت کرد که چگونه ایشان دستش را در آن آتش میبرد و به راحتی درمیآورد، بدون این که دستش بسوزد - البته آقا به ایشان عتاب کرده بود که نباید جلوی شاگردش این کار را انجام میداد، ولی ایشان هم این کار را ناخودآگاه انجام داده بود و اصلاً برای خودنمایی نبوده است. چون اگر انسان بخواهد برای خودنمایی این کار را انجام بدهد که اصلاً باخته است. تمام بدبختی انسان از اینجا شروع میشود. اولیاء خدا خودنمایی نمیکنند -
یکی از عوامل، روزههای مستحبّی است. ایشان هم خیلی روزه مستحبّی میگرفت.
روزه دوشنبهها، پنجشنبهها، اوّل، نیمه و آخر ماه و برخی از مناسبتهای خاص که بیان شده، مستحبّ است که خود این، سپری برای آتش خواهد بود، « و الصَّومُ جُنّةٌ ».
من بارها بیان کردم که ما نمیدانیم عاقبت چه کسی به خیر میشود و عُجب، بدترین گناه کبیره مؤمنین است که فکر کند خودش چیزی شده است. امّا اگر انسان، عُجب نگیرد خوب است که بداند اینها که متأسّفانه در ماه مبارک هم روزه نمیگیرند، به تعبیری بدنهایشان را مستعد برای آتش جهنّم کردند، چون پروردگار عالم میفرماید: « و الصَّومُ جُنّةٌ ».
چهل حديث از عبد الصالح حضرت امام موسي كاظم عليه السلام
قالَ الا مام موسى بن جعفر الكاظم صلوات اللّه عليه :
1 وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فى اءرْبَعٍ: اءَوَّلُها اءنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ، وَالثّانِيَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِكَ، وَالثّالِثَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما اءرادَ مِنْكَ، وَالرّبِعَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما يُخْرِجُكَ عَنْ دينِكَ.(1)
فرمود: تمام علوم جامعه را در چهار مورد شناسائى كرده ام :
اوّلين آن ها اين كه پروردگار و آفريدگار خود را بشناسى و نسبت به او شناخت پيدا كنى .
دوّم ، اين كه بفهمى كه از براى وجود تو و نيز براى بقاء حيات تو چه كارها و تلاش هائى صورت گرفته است .
سوّم ، بدانى كه براى چه آفريده شده اى و منظور چه بوده است .
چهارم ، معرفت پيدا كنى به آن چيزهائى كه سبب مى شود از دين و اعتقادات خود منحرف شوى يعنى راه خوشبختى و بدبختى خود را بشناسى و در جامعه چشم و گوش بسته حركت نكنى -
.2 قالَ عليه السلام : رَحِمَ اللّهُ عَبْدا تَفَقَّهَ، عَرَفَ النّاسَ وَلايَعْرِفُونَهُ.(2)
فرمود: خداوند متعال رحمت كند بنده اى را كه در مسائل دينى و اجتماعى و سياسى و… فقيه و عالم باشد و نسبت به مردم شناخت پيدا كند، گرچه مردم او را نشناسند و قدر و منزلت او را ندانند.
3 قالَ عليه السلام : ما قُسِّمَ بَيْنَ الْعِبادِ اءفْضَلُ مِنَ الْعَقْلِ، نَوْمُ الْعاقِلِ اءفْضَلُ مِنْ سَهَرِالْجاهِلِ.(3)
فرمود: چيزى با فضيلت تر و بهتر از عقل ، بين بندگان توزيع نشده است ، تا جائى كه خواب عاقل - هوشمند - افضل و بهتر از شب زنده دارى جاهل بى خرد است
.4قالَ عليه السلام : إ نَّ اءهْلَ الاْ رْضِ مَرْحُومُونَ ما يَخافُونَ، وَ اءدُّوا الاْ مانَةَ، وَ عَمِلُوا بِالْحَقِّ.(4)
فرمود: اهل زمين مورد رحمت - و بركت الهى - هستند، مادامى كه خوف و ترس - از گناه و معصيت داشته باشند -، اداى امانت نمايند و حقّ را دريابند و مورد عمل قرار دهند
.5 قالَ عليه السلام : بِئْسَ الْعَبْدُ يَكُونُ ذاوَجْهَيْنِ وَ ذالِسانَيْنِ.(5)
فرمود: بد شخصى است آن كه داراى دو چهره و دو زبان مى باشد، - كه در پيش رو چيزى گويد و پشت سر چيز ديگر -.
6 قالَ عليه السلام : اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبِنَ عُمْرَهُ ساعَةً.(6)
فرمود: خسارت ديده و ورشكسته كسى است كه عُمْر خود را هر چند به مقدار يك ساعت هم كه باشد بيهوده تلف كرده باشد.
7 قال عليه السلام : مَنِ اسْتَشارَ لَمْ يَعْدِمْ عِنْدَ الصَّوابِ مادِحا، وَ عِنْدَالْخَطإ عاذِرا.(7)
فرمود: كسى كه در امور زندگى خود با اهل معرفت مشورت كند، چنانچه درست و صحيح عمل كرده باشد مورد تعريف و تمجيد قرار مى گيرد و اگر خطا و اشتباه كند عذرش پذيرفته است .
8 قالَ عليه السلام : مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ تَمَكَّنَ مِنْهُ عَدُوُّهُ يعني الشّيطان .(8)
فرمود: هر كسى عقل و تدبيرش را مورد استفاده قرار ندهد، دشمنش - يعنى ؛ شياطين إ نسى و جنّى و نيز هواهاى نفسانى - به راحتى او را مى فريبند و منحرف مى شود.9 قالَ عليه السلام : لايَخْلُو الْمُؤْمِنُ مِنْ خَمْسَةٍ: سِواكٍ، وَمِشْطٍ، و سَجّادَةٍ، وَ سَبْحَةٍ فيها اءرْبَعٌ وَ ثَلاثُونَ حَبَّة ، وَ خاتَمُ عَقيقٍ.(9)
فرمود: مؤمن هميشه همراه خود پنج چيز بايد داشته باشد: مسواك ، شانه ، مهر و جانماز، تسبيح براى ذكر گفتن انگشتر عقيق به دست راست داشتن در حال نماز و دعا و…10 قالَ عليه السلام : لاتَدْخُلُواالْحَمّامَ عَلَى الرّيقِ، وَلاتَدْخُلُوهُ حَتّى تُطْعِمُوا شَيْئا.(10)
فرمود: بعد از صبحانه ، بدون فاصله حمّام نرويد؛ همچنين سعى شود با معده خالى داخل حمام نرويد، بلكه حتّى الامكان قبل از رفتن به حمّام قدرى غذا بخوريد.11 قالَ عليه السلام : اِيّاكَ وَالْمِزاحَ، فَاِنَّهُ يَذْهَبُ بِنُورِ ايمانِكَ، وَيَسْتَخِفُّ مُرُوَّتَكَ.(11)
فرمود: بر حذر باش از شوخى و مزاح بى جا چون كه نور ايمان را از بين مى برد و جوانمردى و آبرو را سبك و بى اهميّت مى گرداند.
12 قالَ عليه السلام : اللَّحْمُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ، وَالسَّمَكُ يُذيبُ الْجَسَدَ.(12)
فرمود: خوردن گوشت ، موجب روئيدن گوشت در بدن و فربهى آن مى گردد؛ ولى خوردن ماهى ، گوشت بدن را آب و جسم را لاغر مى گرداند.
13 قالَ عليه السلام : مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ، وَ مَنْ حَسُنَتْ نيَّتُهُ زيدَ فى رِزْقِهِ، وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِإ خْوانِهِ وَ اءهْلِهِ مُدَّ فى عُمْرِهِ.(13)
فرمود: هر كه زبانش صادق باشد اعمالش تزكيه است ، هر كه فكر و نيّتش نيك باشد در روزيش توسعه خواهد بود، هر كه به دوستان و آشنايانش نيكى و احسان كند، عمرش طولانى خواهد شد.
14 قالَ عليه السلام : اِذا ماتَ الْمُؤْمِنُ بَكَتْ عَلَيْهِ الْمَلائِكَةُ وَ بُقاعُ الاَْرضِ.(14)
فرمود: زمانى كه - دانشمند - مؤمنى وفات يابد و بميرد، ملائكه ها براى او گريه مى كنند.15 قالَ عليه السلام : اءلْمُؤْمِنُ مِثْلُ كَفَّتَىِ الْميزانِ كُلَّما زيدَ فى ايمانِهِ زيدَ فى بَلائِهِ.(15)
فرمود: مؤمن همانند دو كفّه ترازو است ، كه هر چه ايمانش افزوده شود بلاها و آزمايشاتش بيشتر مى گردد.16 قالَ عليه السلام : مَنْ اَرادَ اءنْ يَكُونَ اءقْوىَ النّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ علَى اللّهِ.(16)
فرمود: هركس بخواهد (در هر جهتى ) قوى ترينِ مردم باشد بايد توكّل در همه امور، بر خداوند سبحان نمايد.17 قالَ عليه السلام : اءداءُالاْ مانَةِ وَالصِّدقُ يَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَالْخِيانَةُ وَالْكِذْبُ يَجْلِبانِ الْفَقْرَ وَالنِّفاقَ.(17)
فرمود: امانت دارى و راست گوئى ، هر دو موجب توسعه روزى مى شوند؛ وليكن خيانت در امانت و دروغ گوئى موجب فلاكت و بيچارگى و سبب تيرگى دل مى باشد.
18 قالَ عليه السلام : اءبْلِغْ خَيْرا وَ قُلْ خَيْرا وَلاتَكُنْ إ مَّعَة .(18)
فرمود: نسبت به هم نوع خود خير و نيكى داشته باش ، و سخن خوب و مفيد بگو، و خود را تابع بى تفاوت و بى مسئوليت قرار مده .19 قالَ عليه السلام : تَفَقَّهُوا فى دينَاللّهِ، فَاِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصيرَةِ، وَ تَمامُ الْعِبادَةِ، وَ السَّبَبُ اِلَى الْمَنازِلِ الرَفيعَةِ وَالرُّتَبِ الْجَليلَةِ فِى الدّينِ وَالدّنيا.(19)
فرمود: مسائل و احكام اعتقادى و عملى دين را فرا گيريد، چون كه شناخت احكام و معرفت نسبت به دستورات خداوند، كليد بينائى و بينش و انديشه مى باشد و موجب تماميّت كمال عبادات و اعمال مى گردد؛ و راه به سوى مقامات و منازل بلندمرتبه دنيا و آخرت است .
20 قالَ عليه السلام : فَضْلُ الْفَقيهِ عَلَى العابِدِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْكَواكِبِ، وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فى دينِهِ لَمْ يَرْضَ اللّهُ لَهُ عَمَلاً.(20)
فرمود: ارزش وفضيلت فقيه بر عابد همانند فضيلت خورشيد بر ستاره ها است .
و كسى كه در امور دين فقيه و عارف نباشد، خداوند نسبت به اعمال او راضى نخواهد بود.
21 قالَ عليه السلام : عَظِّمِ العالِمَ لِعِلْمِهِ وَدَعْ مُنازَعَتَهُ، وَ صَغِّرِالْجاهِلَ لِجَهْلِهِ وَلاتَطْرُدْهُ وَلكِنْ قَرِّبْهُ وَ عَلِّمْهُ.(21)
فرمود: عالم را به جهت عملش تعظيم و احترام كن و با او منازعه منما، و اعتنائى به جاهل مكن ولى طردش هم نگردان ، بلكه او را جذب نما و آنچه نمى داند تعليمش بده .
22 قالَ عليه السلام : صَلوةُ النّوافِلِ قُرْبانٌ اِلَى اللّهِ لِكُلِّ مُؤ مِنٍ.(22)
فرمود: انجام نمازهاى مستحبّى ، هر مؤمنى را به خداوند متعال نزديك مى نمايد.23 قالَ عليه السلام : مَثَلُ الدّنيا مَثَلُ الْحَيَّةِ، مَسُّها لَيِّنٌ وَ فى جَوْفِهَا السَّمُّ الْقاتِلِ، يَحْذَرُهَاالرِّجالُ ذَوِى الْعُقُولِ وَ يَهْوى اِلَيْهَاالصِّبْيانُ بِاءيْديهِمْ.(23)
فرمود: مَثَل دنيا همانند مار است كه پوست ظاهر آن نرم و لطيف و خوشرنگ ، ولى در درون آن سمّ كشنده اى است كه مردان عاقل و هشيار از آن گريزانند و بچّه صفتان و بولهوسان به آن عشق مى ورزند.
24 قالَ عليه السلام : مَثَلُ الدُّنيا مَثَلُ ماءِالْبَحْرِ كُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعطْشانُ اِزْدادَ عَطَشا حَتّى يَقْتُلُهُ.(24)
فرمود: مَثَل دنيا (و اموال و زيورآلات و تجمّلات آن ) همانند آب دريا است كه انسانِ تشنه ، هر چه از آن بياشامد بيشتر تشنه مى شود و آنقدر ميل مى كند تا هلاك شود.25 قالَ عليه السلام : لَيْسَ الْقَبْلَةُ عَلَى الْفَمِ اِلاّ لِلزَّوْجَةِ وَالْوَلَدِ الصَّغيرِ.(25)
فرمود: بوسيدن لب ها و دهان براى يكديگر در هر حالتى صحيح نيست مگر براى همسر و يا فرزند كوچك .26 قالَ عليه السلام : مَنْ نَظَرَ بِرَاءيْهِ هَلَكَ، وَ مَنْ تَرَكَ اءهْلَ بَيْتِ نَبيِّهِ ضَلَّ، وَمَنْ تَرَكَ كِتابَ اللّهِ وَ قَوْلَ نَبيِّهِ كَفَرَ.(26)
فرمود: هركس به راءى و سليقه خود اهميّت دهد و در مسائل دين به آن عمل كند هلاك مى شود، و هركس اهل بيت پيغمبر صلى الله عليه و آله را رها كند گمراه مى گردد، و هركس قرآن و سنّت رسول خدا را ترك كند كافر مى باشد.27 قالَ عليه السلام : إ نَّاللّهَ لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوّامَ، إ نَّاللّهَ لَيُبْغِضُ الْعَبْدَالْفارِغَ.(27)
فرمود: همانا خداوند دشمن دارد آن بنده اى را كه زياد بخوابد، و دشمن دارد آن بنده اى را كه بيكار باشد.28 قالَ عليه السلام : التَّواضُعُ: اءنْ تُعْطِيَ النّاسَ ما تُحِبُّ اءنْ تُعْطاهُ.(28)
فرمود: تواضع و فروتنى آن است كه آن چه دوست دارى ، ديگران درباره تو انجام دهند، تو هم همان را درباره ديگران انجام دهى .
29 قالَ عليه السلام : يُسْتَحَبُّ غَرامَةُ الْغُلامِ فى صِغَرِهِ لِيَكُونَ حَليما فى كِبَرِهِ وَ يَنْبَغى لِلرَّجُلِ اءنْ يُوَسِّعَ عَلى عَيالِهِ لِئَلاّ يَتَمَنَّوْا مَوْتَهَ.(29)
فرمود: بهتر است پسر را در دوران كودكى به كارهاى مختلف و سخت ، وادار نمائى تا در بزرگى حليم و بردبار باشد؛ و بهتر است مرد نسبت به اهل منزل خود دست و دل باز باشد و در حدّ توان رفع نياز كند تا آرزوى مرگش را ننمايند.
30 قالَ عليه السلام : لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فى كُلِّ يَوْمٍ، فَإِنْ عَمِلَ حَسَنا إ سْتَزادَ اللّهَ، وَ إ نْ عَمِلَ سَيِّئا إ سْتَغْفَرَاللّهَ وَ تابَ اِلَيْهِ.(30)
فرمود: از شيعيان و دوستان ما نيست ، كسى كه هر روز محاسبه نَفْس و بررسى اعمال خود را نداشته باشد، كه اگر چنانچه اعمال و نيّاتش خوب بوده ، سعى كند بر آن ها بيفزايد و اگر زشت و ناپسند بوده است ، از خداوند طلب مغفرت و آمرزش كند و جبران نمايد.
31 قالَ عليه السلام : لِكُلِّ شَيْي ءٍ دَليلٌ وَ دَليلُ الْعاقِلِ التَّفَكُّر.(31)
فرمود: براى هر چيزى ، دليل و راهنمائى است و راهنماى شخص عاقل ، تفكّر و انديشه مى باشد.
32 قالَ عليه السلام : ما فِى الْميزانِ شَيْي ءٌ اءثْقَلُ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ.(32)
فرمود: در ميزان الهى نيست عمل و چيزى ، سنگين تر از ذكر صلوات بر محمّد و اهل بيت ش (صلوات اللّه عليهم اجمعين ).
33 قالَ عليه السلام : قَليلُ الْعَمَلِ مِنَ الْعاقِلِ مَقْبُونٌ مُضاعَفٌ وَ كَثيرُالْعَمَلِ مِنْ اءهْلِ الْهَوى وَالْجَهْلِ مَرْدُودٌ.(33)
فرمود: اعمال شخص عاقل مقبول است و چند برابر اءجر خواهد داشت گرچه قليل باشد، ولى شخص نادان و هوسران گرچه زيادكار و خدمت و عبادت كند پذيرفته نخواهد بود.34 قالَ عليه السلام : وَشَعْرُالْجَسَدِ إ ذا طالَ قَطَعَ ماءَ الصُّلْبِ، وَاءرْخىَ الْمَفاصِلَ، وَ وَرِثَ الضَّعْفَ وَالسِلَّ، وَ إ نَّ النُّورَةَ تَزيدُ فِى ماءِالصُّلْبِ، وَ تُقَّوِى الْبَدَنَ، وَتَزيدُ فى شَخْمِ الْكُلْيَتَيْنِ، وَ تَسْمِنُ الْبَدَنَ.(34)
فرمود: موهاى بدن زير بغل و اطراف عورت چنانچه بلند شود سبب قطع و كمبود آب كمر، سستى مفاصل استخوان و ضعف سينه و گلو خواهد شد، استعمال نوره سبب تقويت تمامى آن ها مى باشد.
35 قالَ عليه السلام : ثَلاثَةٌ يَجْلُونَ الْبَصَرَ: النَّظَرُ إ لَى الخُضْرَةِ، وَالنَّظَرُ إ لَى الْماءِالْجارى ، وَالنَّظَرُ إ لَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ.(35)
فرمود: سه چيز بر نورانيّت چشم مى افزايد: نگاه بر سبزه ، نگاه بر آب جارى و نگاه به صورت زيبا.36 قالَ عليه السلام : إ نَّ الاْ رْضَ لا تَخُلُو مِنْ حُجَّةٍ، وَ اءنَا وَاللّهِ ذلِكَ الْحُجَّةُ. (36)
فرمود: همانا زمين در هيچ موقعيّتى خالى از حجّت خدا نيست و به خدا سوگند كه من خليفه و حجّت خداوند هستم .37 قالَ عليه السلام : سُرْعَةُالْمَشْىِ تَذْهَبُ بِبَهاءِالْمُؤْمِنِ.(37)
فرمود: با سرعت و شتاب راه رفتن ، بهاء و موقعيّت مؤمن را مى كاهد.38 قالَ عليه السلام : إ نَّما اءمِرْتُمْ اءنْ تَسْئَلُوا، وَلَيْسَ عَلَيْنَاالْجَوابُ، إ نَّما ذلِكَ إ لَيْنا. (38)
فرمود: شماها ماءمور شده ايد كه از ما اهل بيت رسول اللّه سؤال كنيد، وليكن جواب و پاسخ آن ها بر ما واجب نيست بلكه اگر مصلحت بود پاسخ مى دهيم وگرنه ساكت مى باشيم .39 قالَ عليه السلام : ماذِئْبانِ ضارِبانِ فى غَنَمٍ قَدْ غابَ عَنْهُ رُعاؤُها، بِاءضَرَّ فى دينِ مُسْلِمٍ مِنْ حُبِّ الرِّياسَةِ.(39)
فرمود: خطر و ضرر علاقه به رياست براى مسلمان بيش از دو گرگ درّنده اى است ، به گله گوسفندى كه چوپان ندارند حمله كنند.40 قالَ عليه السلام : الا يمانُ فَوْقَ الاْ سْلامِ بِدَرَجَةٍ، وَالتَّقْوى فَوْقَ الا يمانِ بِدَرَجَةٍ، وَ الْيَقينُ فَوْقَ التَّقْوى بِدَرَجَةٍ، وَ ما قُسِّمَ فِى النّاسِ شَيْي ءٌ اءقَلُّ مِنَ الْيَقينِ. (40)
فرمود: ايمان ، يك درجه از اسلام بالاتر است ؛ تقوى نيز، يك درجه از ايمان بالاتر؛ يقين ، يك درجه از تقوى بالاتر و برتر مى باشد و درجه اى كمتر از مرحله يقين در بين مردم ثمره بخش نخواهد بود.
1- كافى : ج 1، ص 50، ح 11، اءعيان الشيعة : ج 2، ص 9، نزهة النّاظر: ص 121، ح 1.
2- نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر حلوانى : ص 122، ح 2.
3- تحف العقول : ص 213، بحارالا نوار: ج 1، ص 154، ضمن ح 30، و ج 75، ص 312، ضمن ح 1.
4- تهذيب الا حكام : ج 6، ص 350، ح 991، وافى : ج 4، ص 433، ح 2273.
5- تحف العقول : ص 291، بحارالا نوار: ج 1، ص 150، ضمن ح 30.
6- نزهة الناظر و تنبيه الخاطر حلوانى : ص 123، ح 6.
7- نزهة الناظر و تنبيه الخاطر: ص 123، ح 13، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 37.
8- نزهة الناظر و تنبيه الخاطر: ص 124، ح 15.
9- بحارالا نوار: ج 98، ص 136، ح 76، مصباح المتهجّد شيخ طوسى : ص 735، ب 3.
10- وسائل الشّيعة : ج 2، ص 52، ح 1454.
11- وسائل الشّيعة : ج 12، ص 118، ح 15812.
12- وسائل الشيعة : ج 25، ص 78، ح 21240.
13- تحف العقول : ص 388، س 17، بحارالا نوار: ج 75، ص 303، ضمن حديث 25.
14- اصول كافى : ج 1، ص 38، بحارالا نوار: ج 82، ص 177، ح 18.
15- تحف العقول : ص 301، بحارالا نوار: ج 78، ص 320، ضمن ح 3.
16- بحارالا نوار: ج 75، ص 327، ضمن ح 4.
17- تحف العقول : ص 297، بحارالا نوار: ج 75، ص 327، ضمن ح 4.
18- تحف العقول : ص 304، بحارالا نوار: ج 2، ص 21، ح 62، و ج 75، ص 325، ح 2.
19- تحف العقول : ص 302، بحارالا نوار: ج 10، ص 247، ح 13.
20- تحف العقول : ص 303، بحارالا نوار: ج 10، ص 247، ح 13.
21- تحف العقول : ص 209، بحارالا نوار: ج 75، ص 309، ضمن ح 1.
22- وسائل الشيعة : ح 4 ص 73، ح 4547.
23- تحف العقول : ص 292، بحارالا نوار: ج 1، ص 152، ضمن ح 30.
24- تحف العقول : ص 292، بحارالا نوار: ج 1، ص 152، ضمن ح 30.
25- تحف العقول : ص 302، بحارالا نوار: ج 10، ص 246، ح 12.
26- اصول كافى : ج 1 ص 72 ح 10.
27- وسائل ج 17 ص 58 ح 4.
28- وسائل الشّيعة : ج 15، ص 273، ح 20497.
29- وسائل الشّيعة : ج 21، ص 479، ح 27805.
30- وسائل ج 21 ص 540 ح 1.
31- وسائل الشّيعة : ج 16، ص 95، ح 21074.
32- تحف العقول : ص 285، بحارالا نوار: ج 1، ص 136، ضمن ح 30.
33- اءصول كافى : ج 2، ص 494، ح 15.
34- تحف العقول : ص 286، بحارالا نوار: ج 70، ص 111، ح 14.
35- وسائل الشّيعة : ج 2، ص 65، ح 1499.
36- وسائل الشّيعة : ج 5، ص 340، ح 3، محاسن برقى : ص 622، ح 69.
37- كافى ج 1 ص 179 ح 9.
38- خصال : ج 1 ص 9 ح 30.
39- مستدرك الوسائل : ج 17، ص 278، ح 35.
40- وسائل الشّيعة : ج 15، ص 350، ح 1، مستدرك : ج 11، ص 381، ح 1.
نکته ناب اخلاقی از محضر آیت الله قاضی
حق الناس
آیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: « هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی.
خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم.
اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: « هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.
آقای قاضی فرمودند : هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»
نکته ناب اخلاقی از محضر آیت الله قاضی
نماز
شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است ].
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. »
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند.
مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: « به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. »بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.
نویسنده:انسان جاری