اعمال بیست و سوم ذی القعده
روز بیست و سوم ذی القعده از چهار روز برتر سال و برای فضیلت روزه ممتاز و در روایتى روزه اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر کس این روز را روزه بگیرد و شبش را با عبات به پایان برساند براى او عبادت صد سال نوشته میشود و براى روزه داران این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار میکند و این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر شده و اجر و ثواب عبادت و به جا آوردن ذکر خدا در این روز اجر زیاد است.
اعمال این روز به جزء روزه، عبادت، گفتن ذکر و به جا آوردن غسل، خواندن دو رکعت نماز زیارت خاص امام رضا (ع) ثواب بسیار دارد ؛ در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس خوانده و بعد از سلام نماز گفته شود:
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ
پس دعا کند و بخواند: یا مُقیلَ العَثَراتِ اَقِلْنى عَثْرَتى، یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتى، یا سامِعَ الْأَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتى.
وَارْحَمْنى وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى وَما عِنْدى، یا ذَاالْجَلالِ وَالْأکْرامِ.
خواندن دعای زیر در روز بیست و سوم ذی القعده مستحب است
اَللّهُمَ داحِىَ الْکَعْبَةِ، وَ فالِقَ الْحَبَّةِ وَ صارِفَ اللَّزْبَةِ، وَ کاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ، اَسْئَلُکَ فى هذَا الْیَوْمِ مِنْ اَیَّامِکَ الَّتى اَعْظَمْتَ حَقَّها، وَ اَقْدَمْتَ سَبْقَها، وَ جَعَلْتَها عِنْدَ الْمُؤْمِنینَ وَدیعَةً، وَ اِلَیْکَ ذَریعَةً، وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسیعَةِ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِى الْمیثاقِ الْقَریبِ یَوْمَ التَّلاقِ، فاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ، وَداعٍ اِلى کُلِّ حَقٍّ، وَ عَلى اَهْلِ بَیْتِهِ الْاَطْهارِ الْهُداةِ الْمَنارِ، دَعائِمِ الْجَبَّارِ، وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ، وَ اَعْطِنا فى یَوْمِنا هذا مِنْ عَطآئِکَ الَْمخْزُونِ غَیْرَ مَقْطوُعٍ وَ لا مَمْنوُعٍ، تَجْمَعُ لَنا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ، یا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ اَکْرَمَ مَرْجُوٍّ، یا کَفِىُّ یا وَفِىُّ، یا مَنْ لُطْفُهُ خَفِىٌّ، اُلْطُفْ لى بِلُطْفِکَ، وَ اَسْعِدْنى بِعَفْوِکَ، وَ اَیِّدْنى بِنَصْرِکَ، وَ لا تُنْسِنى کَریمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ اَمْرِکَ، وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ، وَ احْفَظْنى مِنْ و شَوایِبِ الدَّهْرِ اِلى یَوْمِ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ، وَ اَشْهِدْنى اَوْلِیآئَکَ خُرُوجِ نَفْسى، وَ حُلوُلِ رَمْسى، وَ انْقِطاعِ عَمَلى، وَ انْقِضآءِ اَجَلى، اَللّهُمَّ وَاذْکُرْنى عَلى طوُلِ الْبِلى، اِذا حَلَلْتُ بَیْنَ اَطْباقِ الثَّرى، وَ نَسِیَنِى النَّاسوُنَ مِنَ الْوَرى، وَ اَحْلِلْنى دارَ الْمُقامَةِ، وَ بَوِّئْنى مَنْزِلَ الْکَرامَةِ، وَ اجْعَلْنى مِنْ مُرافِقى اَوْلِیآئِکَ، وَ اَهْلِ اجْتِبآئِکَ وَاصْطِفآئِکَ، وَ بارِکْ لى فى لِقآئِکَ، وَ ارْزُقْنى حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلوُلِ الْأَجَلِ، بَریئاً مِنَ الزَّلَلِ وَسوُءِ الْخَطَلِ، اَللّهُمَّ وَ اَوْرِدْنى حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، وَ اسْقِنى مِنْهُ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنیئاً، لا اَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا اُحَلَّأُ وِرْدَهُ، وَلا عَنْهُ اُذادُ، وَاجْعَلْهُ لى خَیْرَ زادٍ، وَ اَوْفى میعادٍ یَوْمَ یَقوُمُ الْأَشْهادُ، اَللّهُمَّ وَالْعَنْ جَبابِرَةَ الْأَوَّلینَ وَالْآخِرینَ، وَبِحُقوُقِ اَوْلِیآئِکَ الْمُسْتَاْثِرینَ، اَللّهُمَّ وَاقْصِمْ دَعآئِمَهُمْ، وَاَهْلِکْ واَشْیاعَهُمْ وَعامِلَهُمْ، وَعَجِّلْ مَهالِکَهُمْ، وَاسْلُبْهُمْ مَمالِکَهُمْ، وَضَیِّقْ عَلَیْهِمْ مَسالِکَهُمْ، وَالْعَنْ مُساهِمَهُمْ وَمُشارِکَهُمْ، اَللّهُمَّ وَعَجِّلْ فَرَجَ اَوْلِیآئِکَ، وَارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظالِمَهُمْ، وَاَظْهِرْ بِالْحَقِّ قآئِمَهُمْ، وَاجْعَلْهُ لِدینِکَ مُنْتَصِراً، وَبِاَمْرِکَ فى اَعْدآئِکَ مُؤْتَمِراً، اَللّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَةِ النَّصْرِ، وَبِما اَلْقَیْتَ اِلَیْهِ مِنَ الْأَمْرِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِماً لَکَ حَتّى تَرْضى، وَیَعوُدَ دینُکَ بِهِ وَعَلى یَدَیْهِ جَدیداً غَضّاً، وَیَمْحَضَ الْحَقَ مَحْضاً، وَیَرْفُِضَ الْباطِلَ رَفْضاً، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلى جَمیعِ آبائِهِ، وَاجْعَلْنا مِنْ صَحْبِهِ وَاُسْرَتِهِ، وَابْعَثْنا فى کَرَّتِهِ، حَتّى نَکوُنَ فى زَمانِهِ مِنْ اَعْوانِهِ، اَللّهُمَّ اَدْرِکْ بِنا قِیامَهُ، وَاَشْهِدْنا اَیَّامَهُ، وَصَلِّ عَلَیْهِ، [على مُحَمَّد]وَارْدُدْ اِلَیْنا سَلامَهُ، وَالسَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ]وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ
بر اساس روایات؛ زیارت امام رضا (ع) نسبت به اعمال روز دحوالارض افضل اعمال مستحبه واکد آداب مَستونه و مستحب است و همچنین زیارت امام رضا (ع) در روز اول ماه رجب نیز به غایت موکد و مَحْثوث علیه است.
حج ولایت و عشق
چه اضطرابى دامن زمین را فرا مىگیرد، آنگاه که دلش مزار امامى میشود. گویى در آن هنگام، دست و پایش میلرزد! زمین از اینکه باید گوهرى را در میان بگیرد، بسیار ناخشنود است. اکنون زمین چه شرمسار است که تنها بیست و پنج بهار، او را مهمان خوانش دیده بود؛ او که جواد بود و جود، قطرهاى از پیشانى بلندش؛ تقى بود و پرهیزکارى، سطرى از صحیفه وجودش.
او که در همان خردسالى امام شد و در نوجوانى، رهگشاى گره هاى فکرى. که بىدرنگ، دشوارترین پرسش را پاسخ می گفت و خبر از اتصال خویش به دریاى علم الهى مىداد.
براى هروله از «مروه» دلت تا «صفاى» کاظمین، راهى نیست. در این حج ولایت و عشق همیشه در «سعى» باش؛ که بى «سعى» نمىتوان به «صفاى» جمال معصوم علیهمالسلام رسید.
سلام بر جوادالائمه علیهالسلام
تنها «بیست و پنج» سال بود که نسیم «هل اتى» میوزید و نهرهایى که از سرچشمه «طه» سیراب میشود، جارى بود. و چه زود، این نسیم از وزیدن افتاد و این عطر دلنواز، دامن برچید! اما، نه… چشم دلت را باز کن و ببین! هنوز آن نسیم در حال وزیدن است و این شمیم روحبخش به مشام میرسد.
سلام بر تو اى جوادالائمه علیهالسلام و بر آن بارگاه خدایىات که تا دامنه قیامت، چشمنواز همه از رهرسیدگانِ خسته خواهد بود!
زلال ترين تقوا
از تو ما را حدیثی در سینه هست و غمی جانکاه بر دل، که شوق انگیزترین حوادث ،غرورآفرین ترین وقایع، شادی آورترین اتفاقات، شیرین ترین گفتارها و نغزترین رفتارها توان این که خنده ای بر لبان ما بنشاند در خود نمی بیند.
مگر نه با ولادت تو، عشق متولد شد، رشادت رشد کرد، شهامت رنگ گرفت، ایثار معنا؛ شهادت، قداست؛ و خون، آبرو گرفت؟
مگر نه با ولادت تو، زلال ترین تقوا از چشمه سار وجود جوشید؟ مگر نه با ولادت تو ” موج”، موجودیت یافت؟
مگر نه این که ” نسیم” با تولد تو متولد شد و مگر نه ” صاعقه” اولین نگاه تو در گهواره بود و مگر نه “عشق” در کلاس تو، درس می خواند و مگر نه ” ایثار” به تو مقروض شد و مگر نه ” آفرینش” از روح تو جان گرفت؟
پس چرا ما خبر ” ولادت” تو را هم که می شنویم، بغض گلویمان را می فشرد؟
پس چرا ما در روز ولادت تو نیز اشک، پهنای صورتمان را فرا می گیرد؟
از تو ما را حدیثی در سینه است و غمی جانکاه بر دل؛ همان غمی که دل آدم را شکست و یاد تواش گریاند.
پیامبر، آنگاه که تو پا به عرصه ظهور نهادی، گلویت را بویید و اشک دلش، بوسه را بر گلوی تو طراوتی دیگر بخشید.
همان حدیث که توان از تن علی ربود و بر بیابانش ایستاند و ناله اش را به آسمان رساند که:
” ههنا مناخ رکابهم و موضع رحالهم و ههنا مهراق دمائهم فتیه من آل محمد…”
اینجاست قتلگاه حسین، خون عزیزان محمد بر پیشانی این خاک جاودانه می شود. همین جا کاروان عشق درنگ می کند و بار بر زمین می نهد، وادی معاشقه اینجاست. همینجاست که پیامبران و فرشتگان صف در صف، گوش به راز و نیازی عارفانه می سپرند.
این جاست که فریاد خون آلودِ” الهی رضاً برضاک” سینه آسمان را می شکافد و بر رضایت خداوند، چنگ می زند و آسمان از این درد می شکند و زمین بر خود می پیچد.
آری، از تو ما را حدیثی در سینه هست و غمی جانکاه بر دل و رسالتی سنگین بر پشت. تو اگر چه قرآن مجسمی و هر بطن وجود و شخصیت تو را بطنی است و آن را بطنی دیگر تا لایتناهی و اگرچه اوج پرواز والاترین انسان، حضیض – پایین ترین- شناخت تو را درنمی یابد.
و هر چند تو برتری از آنچه ما می اندیشیم و آن صفات که تو را متصف می کنیم و اگر چه تو زینت بخش صفاتی، و اگرچه یادمان نرفته است آن کلام را که در قیامت والاترین مؤمنین در تب و تاب دیدار خداوندی می سوزند و از او تقاضای دیدار می کنند؛ برقی می درخشد و نوری متجلی می شود که همگان را سالیان دراز بی خویش و بی هوش می کند و وقتی خود را می یابند و به هوش می آیند، عاجزانه از خدا می پرسند که این تو بودی؟ و پاسخ می شوند که این یک تجلی از چهره حسین بود؛ جلوه ای از رخ اباعبدالله، یک نیم نگاه ثارالله… و قلم را هرگز توان شرح این دیدار نیست…ولیکن ما را فقط یارای دیدن ظواهر است و همین و تا همین حد، آتش به خرمن وجودمان افکنده است و دل های ناقابلمان را پروانه آن شمع جاودانه کرده است.
ما که ظرفیت دریا نداریم، همان قطره مان که در گلو چکانده ای، حیات و زندگیمان بخشیده است.
ما در این کاروانسرای دنیا از آن جهت تنفس می کنیم که تو در آن درنگ کرده ای.
ما بر خاکی سجده می کنیم که پای تو بر آن نشسته و خون تو بر آن چکیده است.ما همچنان که ساده ترین نیازمان؛ آب نوشیدن را، به یاد تو مرتفع می کنیم، احساسمان، اندیشه مان، مرگمان، حیاتمان، سلوکمان، قیاممان، همه و همه رنگ از تو می گیرند و معنا از تو می یابند.
بر مظلومیت جوانانمان از آن خرسندیم که مظلومیت تو را تداعی می کنند. جوانانمان را به یادواره علی اکبر تو به میدان فرستادیم.
و خون را از آن جهت ارج می نهیم که تو- ثارالله- به خدایت اتصالش بخشیده ای و آوارگی زنان و کودکانمان را از آن روی تاب می آوریم که گوشه ای از آن همه درد و رنج تو را بشناسیم. ما هر چه خون به یادواره تو داده ایم و آنچه به دست آورده ایم، از دست های مبارک تو گرفته ایم و بر همین اساس ما گشتیم، جستجو کرده یم، زیرورو کردیم، و ارزشمندترین گلستان جامعه و عطرآگین ترین مجموعه گل را- به اعتقاد باغبان بزرگوار- آن ستون ها را که استواری جامعه در گروی وجودشان است- به اعتقاد بنیانگذار- زیباترین، خالص ترین، مؤمن ترین، ایثارگرترین جوانانمان را- به اعتقاد مربی- جدا کردیم، ممتاز نمودیم و روز تولد تو را به ایشان اختصاص دادیم و جز اینان، چه گروهی را شایستگی این منزلت بود؟
یا اباعبدالله! بابی انت و امی یابن الزهراء!
آتش عشق را در دل کودکان و جوانانمان جاودانگی بخش!
و هدیه های این امت را که بر اساس آیه” لن تنالواالبرحتی تنفقوا مما تحبون”؛ معشوق های خویش را فدای تو کردند، به پیشگاهت بپذیر.
فاطميه
فاطمیه یک دهه نیست؛ که یک تاریخ است.
یک تاریخ پر از درد. یک تاریخ پر از غربت.
یک تاریخ پر از مظلومیت.
یک تاریخ پر از ایمان به تاراج رفته.
یک تاریخ پر از نفاق و کینه…
حادثهء کوچه و در و دیوار و میخ
روضه سنگینیـــست…
آهسته بگوییم…
در پی آن حادثهء کوچه و در و دیوار و میخ
این روزها
مــادر از دست حســین میخورد آبــــــــ