چرا این اندازه از امام زمان علیه السلام دوریم؟!
چرا این اندازه از امام زمان عجل الله فرجه دوریم؟! ایشان که ما را می بیند و از همه ی موجودات، ظاهرترند، پس چرا این اندازه غافلیم و آن حضرت علیه السلام را از خود دور می بینیم؟! چرا این حضور قلبی را نداریم که از سوی ایشان هر لحظه به مطالبی دست بیابیم؟!
حیات زمین؛ حیات زمان
زندگی از نظر هر کس معنایی دارد؛ اما معنی واقعی زندگی نَفَس کشیدن در فضای خدمت به حجت الهی است؛ زیرا در کنار او، رشد انسانی محقق می شود و زندگی معنا می یابد. خداوند می فرماید: ای مومنان! وقتی خدا و رسول شما را به آن چه زندگی ست می خوانند، اجابتشان کنید! چرا دوست دارید مرده باشید؟! آنان برای شما زندگی می خواهند آنچه پشت شیشه ی نمایشگاه های لوکس ماشین و افکار خیال اندود طلایی مسافرتهای آنچنانی، می یابیدش، زندگی نیست؛ رفاه است و حرکت!
نیامدیم که مرده باشیم و متحرّک؛ آمدیم که خودی نشان دهیم؛ بدون مهدی علیه السلام، چگونه می- توان خودی نشان داد؟! وقتی که او شریف ترین موجودات است و هر کس به میزان توجّه و خدمت به او، درجه می گیرد. هر که بیشتر خاطرخواه شده باشد، بیشتر وارد زندگی شده است.
زیبایی زندگی در کنار حجت خدا، به جاودانگی آن است؛ زندگی ای که به همین 70 سال تعلّق ندارد، اقیانوس هستی، قطره ها را راه داده و در خود گم می کند. حجت خدا، جاودانه است؛ زیرا هر آنچه خدایی شد، با نیستی بیگانه است و هستی محض!
در تعجبم از آنانی که دمِ مسیحایی عیسی علیه السّلام را دیدند یا شنیدند و باور کردند؛ اما نَفَس حیاتبخش مهدی علیه السلام را باور نمی کنند! چگونه ممکن است قدرت نجات جان یا بینایی شخصی به اذن الهی، برای پیامبری، میسّر باشد، ولی قدرت نجاتبخشی محتاجان برای مولا، به اذن الهی، میسّر نباشد؟!
هر که به دنبال زندگی است، درب آرامش موقتی و گاهی شیطانی فلان مکتب را، نزند؛ از با او بودن پُر شویم؛ چرا که ویژگی او، حیات مردمان است؟ و آن گاه هنوز ظهور رخ نداده، قلبهایمان متولّد می شود؛ قلبی پر از بی نیازی؛ پر از مهربانی؛ همدلی؛ پر از درد مردم و عشق؛ پر از خدا و ذکر او؛ و چقدر خالی از کینه، حسد، غرور و بخل!
اگر پس از ظهور، زمین زنده می شود؛ در زمان غیبت نیز، هر که غفلت، باعث غیبتش نشده، محضر امام را خود درک می کند و با تأیید امامش، زنده می شود و نشاط می یابد و با لبخند او به زندگی علاقه مند شده و گامهای خود را محکمتر بر می دارد. هر کاری که می کند و در هر شغلی که هست یک چشمش رو به سوی اوست و هر لحظه، کوچکترین کدورتی در چهره ی محبوبش، ببیند عطایش را به لقایش می بخشد و هر چه باشد به راحتی کنارش می گذارد؛ زیرا دست در دست دوست واقعی، ترسی برای او باقی نگذاشته است.
حتی از تنها شدن نمی ترسد؛ تنها می شود گاهی، ولی بی دوست نه! تنها می شود گاهی، ولی بی نَفَس نه؛ حیات، نَفَس می خواهد و نَفَس منشأیی دارد که برخی هوا را منشأ آن می دانند؛ اما هر که با مولا آشنا شده باشد می داند که منشأ نفس، هوا نیست، هوس نیست، باعث حیات، وجود حیّ مهدی علیه السلام است. مگر نه اینکه باران باعث حیات زمین است و حیات باران، مولاست که «بکم ینزل الغیث»؛ باران و لطافت آن را حس می کنیم و حیات زمین را نیز؛ ولی گاهی منتظر باران حیات وجود خودمان نمی مانیم. نبض آفرینش با ماست و منتظر رجوع ما به او!
بخش مهدویت تبیان
بازیهای رایانهای و اینترنت در تخریب فرهنگ مهدویّت
زمانی کلوپها جایگاه مشخّصی داشتند و افراد معدودی به آن مکانها مراجعه میکردند؛ امّا امروزه کامپیوتر در درون خانهها، تلفنهای همراه و … همه وسایلی هستند که لحظهای افراد را تنها نمیگذارند. بازیها در نظر اوّلیه، یک سرگرمی است؛ ولی دقّت در نمادها، محتوا و پیامهای آنها به خوبی ما را به خطری که از ناحیه بازیها ـ به صورت مستقیم یا غیرمستقیم ـ به افراد منتقل میگردد، واقف میسازد.
امروزه درصد زیادی از مردم جهان، اعمّ از کودک، نوجوان، جوان و … به انواع بازیهای رایانهای مشغول و سرگرم میباشندکه این محصولات نیز مانند دیگر آثار هنری، فرهنگی، نجاتبخشی و برتری غرب و بیهویّتی، خرافهگویی، خشونت و وحشیگری دیگران را میرسانند.
منجیّ موعود در بازیهای رایانهای، همان کسی نیست که شیعیان او را مهدی، مسیحیان او را عیسی، زرتشتیان او را سوشیانت و قومهای دیگر او را با نامهای دیگر میخوانند. بسیاری از بازیهای رایانهای در راستای تخریب فرهنگ، در قالب محصولات فرهنگی غربی، برای تحقّق بخشیدن به آرمان غربیها، یعنی سیطره غرب بر اسلام، راهی بازارهای کشورهای مسلمان شده است؛ محصولاتی که پس از استفاده از آنها، شخص از هویّت و فرهنگ خود دلزده میشود. این بازیها بیشتر، سرمایه اجتماعی جهان اسلام و تشیّع را هدف گرفتهاند.
مقام معظّم رهبری میفرماید: بازیهای رایانهای به شوالیههای مجازی قدرتمند و جذّاب ناتوی فرهنگی و جنگ صلیبی غرب تبدیل شدهاند که در حال تخریب و تغییر تدریجی ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی و جهان اسلام هستند. این شوالیههای رایانهای در جنگهای صلیبی قرن جدید بدون هیچگونه حسّاسیّتی، تا عمق خانههایمان نفوذ کردهاند و ما در بیخبری، با آغوش باز به استقبال آنها رفتهایم و هزینههایی برای آنها میدهیم.
برخی بازیهای رایانهای با محتوای صهیونیستی و آمریکایی طرّاحی شده و اسلامستیزی و مهدیستیزی در شکل، فرم و محتوای آنها موج میزند و کودکان در گیرودار خشونت بازیها شلیک خود را به سمت سربندهایی با نامهای مقدّس به طرف مسلمانان متوجّه کرده و به مراحل بالاتر صعود میکنند.
بعد از کنفرانس تلآویو6 (1365 هـ . ش.) یک بازی رایانهای به نام «یا مهدی» ساخته شد که اسم اصلیاش Persian Gulf Inferno (جهنّم خلیج فارس) است ـ کودک چنان شرطی میشود که با شنیدن الله اکبر و یامهدی تیراندازی میکند و بالأخره در روح کودک، بذر نفرت از این دو واژه کاشته میشود تا روزی استکبار بتواند از محصول آن فایده برد.7
تقسیمبندی بازیهای رایانهای در زمینه آخرالزّمانی
الف) القای آخرالزّمان تکنولوژیک: یک منجیّ شجاع در قالب بازی “ماتریکس"8 (برای فیلم ماتریکس Enter The Matrix) ساخته شده است. در این بازی کاربر به همراه یک گروه از آرمان شهری به نام زایون (Zion) وظیفه نجات جهان را از دست انسان نماها به عهده میگیرد.9
ب) در القای آخرالزّمان تخیّلی: به طوریکه موجودات ناشناخته فضایی زمین، نسل بشریّت را به مخاطره انداخته، این بار یک منجیّ بسیار دانا با قدرت ماورایی انسانی به مبارزه با این موجودات میپردازد؛ به عنوان مثال در بازی «سام ماجراجو» کاربر، به عنوان یک منجی در نقش سام استون ظاهر میشود. سام به خاطر شجاعت فوقالعادّهاش در مبارزه با این موجودات، به اسطورهای تبدیل شده و به کمک ماشین زمان به گذشته برمیگردد تا جنگ علیه این یاغیان را به نفع بشریّت تمام کند؛
ج) القای آخرالزّمان دینی: در این نوع آخرالزّمان انسانهای شیطانصفت در قالب گروههای تروریستی قصد گرفتن قدرت و نابودی تمامی عناصر پاک و خدایی را دارند و کاربر در این نوع بازی، به عنوان منجی و در نقش جاسوسی خبره و با ایمان، یا سربازان ماهر و معتقد (عمدتاً سربازان از ارتش آمریکا و انگلیس) به عنوان پلیس صلح جهانی ظاهر شده و به مبارزه با دشمنان بشریّت میپردازند. در بازیهایی مانند “اسلحه مرگبار"، “گروه ضربت” و “بازگشت به قلعه یی ولفن اشتاین” از این قبیل هستند یا بازی «دلتافورس»10 (Delta Force) که در این بازی، دشمن در قالب چهرهای عربی و گاه فارسی با تکلّم جملاتی مانند: حاجی یکی دارد میآید و … ظاهر شده و بر روی جعبههای دشمن نمادهایی اسلامی چون: “لااله الاالله"، “محمّد رسول الله” و آرمی شبیه آرم آستان قدس رضوی که متأسّفانه کودک و نوجوان ما با علاقه، تحت تأثیر این بازیها قرار میگیرند.11
با این مطالب عنوان شده در خصوص بازیهای رایانهای دیگر نمیتوان آنها را تنها به عنوان ابزار جذّاب برای تفریح و سرگرمی کودکان نگاه کرد؛ بلکه باید به آنها از دید دشمنان تفکّر اسلامی نگریست و با تولید جانشینهای مناسب با اینگونه بازیها، با توجّه به عمق منابع ملّی و مذهبی به مبارزه با آنها پرداخت.
از جمله شیوههای مقابله دشمن با فرهنگ مهدوی و ایجاد چالش در این زمینه استفاده و بهرهگیری از عرصه اینترنت و وب میباشد. سایتها به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم در برابر فرهنگ صحیح مهدویّت موضع میگیرند و مطلب مینگارند.
منظور از مقابله غیرمستقیم تقابل با فرهنگ مهدوی، از طریق نفی اصول و پایههای اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی است که در حقیقت پشتوانه و تثبیتکننده این تفکّر هستند؛ مانند سایتهای ضدّ تشیّع و فرق ضالّه.
مقابله مستقیم، به تقابلی اطلاق میشود که هدف آن، مستقیماً معارضه با تفکّر مهدوی است. از جمله تأثیرگذارترین ابزارهای رسانهای دیجیتال در همه دنیا که در همه خانهها، دسترسی به آن آسان است، اینترنت میباشد. از جلمه سایتهای اینترنتی که به عنوان هجمههای مجازی دشمنان قلمداد میگردند، میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
1. سایتهای وهّابیت:
وهّابیت به دلیل پشتیبانیهای سیاسی وسیعی که از آن میشود، بیشترین هجوم خود را به فرهنگ اصیل شیعه وارد میآورد و در راستای چالش مهدویّت، شبهات مرتبط با مهدویّت در تیراژ وسیع و در قالب کتاب، نشریه، لوح فشرده و… توسط وهّابیون در مناطق شیعهنشین توزیع میگردد.
2. سایتهای بهائیّت:
بهائیّت که سابقه تشکیل آن حدوداً صد و پنجاه سال است، با کمک انگلیس، اسراییل و صهیونیستها توانسته از نظر مادّی و تبلیغاتی پیشرفت زیادی نماید. بهائیّت از برداشت ناصحیح از آموزه مهدویّت ریشه گرفته است. بنابراین نمونههایی از تهاجمهای آنان در برابر تفکّر مهدوی، در سایتها منتشر میگردد.
3. سایتهای عرضه کننده تفکّرات غلط درباره مهدویّت:
اینگونه سایتها آگاهانه یا ناآگاهانه به رواج برداشت ناصحیح خود از فرهنگ مهدوی میپردازند و در این زمینه، از تعلّقات شیعیان به مهدی(عج) بهره میگیرند؛ یک دسته از این سایتها در بردارنده تفکّرات و شیوههای غلط ارتباط با حضرت و تبلیغ وسیع ملاقاتها، مشاهدهها، کرامتها، خوابها و موارد دیگر است که تأثیر مخرّب این برداشتها در صورت نبود پشتوانه صحیح عقیدتی، قابل اغماض نیست. دسته دیگر، سایتهایی هستند که بدون ارائه بحثهای تخصّصی حدیثی و علمی، به تطبیق شرایط کنونی با شرایط هنگام ظهور میپردازند و زمانی را برای ظهور مشخّص میکنند.
سایتهایی مانند “آرمگدون نیوز” (اخبار آرمگدون) هر روز دهها صفحه مطالب را به صورت خبر در مورد آخرالزّمان عرضه میکند که کاملاً اخبار غریبه است. تیمی در این سایت وظیفه دارد با رصد وقایع مختلف جهان، آنها را به وقایع آخرالزّمان ربط دهد.
یا سایت “آرمگدون الرت” (هشدار آخرالزّمان) به مراتب، افراطیتر از سایت قبلی است که این سایت به گونهای اخبار خود را درج میکند که گویا فردا آخرالزّمان است و زمان ظهور مسیح(ع) فرارسیده است.
به طور کلّی این سایتها از پشتوانه مهدویّتستیزان صهیونیستی و غربی برخوردار هستند.
یکی از راههای مؤثّر مقابله با این هجومهای مجازی، تقویت عقاید و باورهای دینی، به ویژه در مورد ولایت و مهدویّت است و ایجاد سایتهای جامع پویا، به روز و چندزبانه درباره آموزه مهدویّت به منظور تبیین این آموزه، مؤثّر میباشد.
راهکارهای مقابله و ایستادگی در برابر مهدیستیزی
در مقابل روحیّه استکباری که هم در دوران غیبت و هم در دوران ظهور، مهمترین عامل دشمنی و ستیز با امام است، میبایست به کارهایی مانند شناسایی اهداف و راهکارهای دشمن و آگاهیسازی افراد و جوامع نسبت به این امر، مقاومت و مقابله در مقابل توطئهها و تحرّکات دشمن پرداخت.
با ترمیم، تبیین و ایجاد اعتمادسازی باید حربه تخریب دشمن را خنثی نمود و با روشنگری و خرافهزدایی برای تعمیق ایمان و اعتقادات مردم گام برداشت و توطئه تحریف را ریشهکن نماییم.
اثبات اصل مهدویّت در یک محفل علمی با مخاطبانی که اهل علم و اهل تفکّر و استدلالند، جزء آسانترین کارهاست و در این هیچ تردیدی نیست. ایمان و اعتقاد مردم هم خوب است؛ منتها تعمیق این ایمانی که مردم به امام زمان(ع) دارند، کار بسیار ظریفی است. بخش مهمّ کار ایجاد مراکز تخصّصی مهدویّت این است که عشق، محبّت و سوز و گدازی که مردم به طور طبیعی نسبت به حضرت دارند، در سطح عموم و به خصوص جوانان، با یک نگاه عالمانه و آگاهانه همراه نمایند.
یک راهکار مناسب این است که فرقهها و جریانات انحرافی را معرفی و ضعفها و نواقص نظامهایی چون لیبرال دمکراسی و … را بازگو نماییم و با ارائه استراتژیای مطابق با روایات درمقابل استراتژیهای دیگر گام برداریم و در خصوص تعمیق و تبیین اندیشه مهدویّت تلاش نماییم.
منبع: موسسه موعود
بخشی از ابعاد توهین ها در بازی های رایانه ای
خداوندی که جسم دارد و ناتوان است!!
یکی از مواردی که در برخی از بازی های رایانه ای به شدت مورد هجو قرار می گیرد، موضوع خداوند و ناتوان نشان دادن اوست. در چندین بازی مختلف، خداوند به شکلی مادی توصیف شده، عاری از خطا نیست و حتی توان لازم برای رسیدگی به امور بندگان خود را ندارد! به عنوان نمونه می توان به بازی های Black & White و El Shaddai: Ascension of the Metatron اشاره نمود.
Black & White:
در این بازی شما در نقش خدا بازی می کنید. طی یک اتفاق، کودکی درون دریا گرفتار می شود و پدر و مادرش از خدا می خواهند که او را نجات دهد. در این هنگام صدای آن ها به عرش رسیده و سپس خداوند در قالب یک دست بزرگ، در زمین ظاهر شده و کودک را نجات می دهد.
پس از این واقعه است که خانواده کودک توانمندی های خدای ناجی را برای مردم روستای خود بازگو می کنند و از آن به بعد، خدا در قالب بت و عبادتگاه مورد پرستش قرار می گیرد. بازیکن باید در قالب خداوند، به مردم سرکشی کرده و دعاهای آن ها را مستجاب نموده و برای آن ها معجزه نماید!
در این بازی قدرت و توان خداوند به میزان پیروان و عبادت کنندگان وی بستگی دارد و هر چه تعداد آن ها بیشتر باشد، اقتدار خدا نیز بیشتر است و می تواند معجزات پیچیده تری انجام دهد. البته خدا در این بازی تنها نیست و خدایان دیگری نیز در سرزمین های اطراف وجود دارند که می توانند قلمروی او را تهدید نمایند.
به همین منظور، بازیکن باید برای نبرد با خدایان دیگر نیز آمادگی کافی داشته باشد. برای این کار، در بازی دو راهنما تعبیه شده است: یکی روح خوب و دیگری روح پلید که هر یک سعی در راهنمایی و یا اغفال خداوند دارند! از همین رو هم خدای موجود در این بازی می تواند خوب مطلق و یا بد مطلق باشد.
اما نکته توهین آمیز دیگر در این بازی، وجود حیواناتی است که مورد تعلیم و تربیت مستقیم خدا قرار می گیرند و به عنوان سفیران او، به سرزمین های اطراف فرستاده می شوند و با تشویق و تنبیه، مردم را به عبادت خدا دعوت می کنند. در مورد این بخش، بیش از این توضیح جایز نیست و تحلیل آن را به شما خواننده محترم واگذار می کنم.
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
قائل شدن جسمانیت برای خداوند، اعتقاد به وجود چندین خدا، هویت بخشی به خدا فقط به واسطه وجود پیروان برای او، وابستگی خدا به بندگان و نیاز به پرستش، توهین به شأن و مقام انبیاء.
El Shaddai: Ascension of the Metatron
فرشتگان سقوط کرده در زمین فساد به پا کرده اند و با ایجاد لایه ای از غبار، مانع کنترل خداوند بر بشر شده اند. خداوند هم برای تنبیه آن ها با مشاوره شیطان (Lucifel- وجود El در انتهای این نام به دلیل قرار دادن شیطان در زمره فرشتگان است.
به همین دلیل هم برای او نامی همانند فرشتگان مقرب انتخاب شده است. مانند: Michael، Gabriel و…)، ادریس نبی (که به ایناک (Enoch) معروف است) را راهی مأموریتی می نماید تا فرشتگان خاطی را برای تنبیه به عرش بازگرداند. در این میان، شیطان لحظه به لحظه مأموریت ادریس را از طریق تلفن همراه! به خداوند گزارش می دهد و او را در جریان وقایع قرار می دهد…
نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
ضعیف نشان دادن خداوند در رسیدگی به امور بندگان، اعتماد خدا به شیطان و استفاده از او به عنوان مشاور، قرار دادن شیطان در زمره فرشتگان، ارائه چهره ای مخدوش از پیامبر خدا، رد معصومیت فرشتگان و نسبت دادن گناه و عصیان به آن ها.
خانه ای که خدا در آن نیست!!
بین الطلوعین
آیت الله مکارم شیرازی :
همانگونه که غیبت شامل غیبت صغری و کبری بود
ظهور نیز شامل ظهور صغری و کبری می باشد و
انقلاب ما به مثابه ظهور صغری آقا امام
زمان بود و ما اکنون در بین الطلوعین قرار
داریم و هر لحظه به ظهور کبری نزدیک می شویم.