صحنه غدير، پايان نيافته است.
هنوز هم ديدگان تاريخ، در عصر حاضر، در قاره هاى دور دست، در جنوبى ترين كشورآفريقا، در شرقى ترين منطقه خاور دور، در مركزى ترين بخش اروپا و آمريكا، در پى آشنايى با «خورشيد»ى هستند كه اگر بتابد، خانه ها را، دل ها را، شهرها را، انديشه ها را، قلمرو قلم و شعر را، پهنه ادبيات و هنر را، گستره عقيده ها و باورها را «روشن » مى سازد. و از «نور»، چه انتظارى است، جز درخشيدن و فروغ گستردن و گرما بخشيدن؟! در غدير، دستى كه فرا رفت، دست خدا بود، زبانى كه «على مولاه » را سرود، زبان خدا بود، دستى هم كه به عنوان «مولى » بالا رفت و همگان ديدند، دست خدا بود، «على »، راه و صراط بود، چراغ و مشعل بود، خط سير و مسير بود، «غدير»، راهى بود كه روندگان را به «على » مى رساند.
و … «على » هم، صراطى بود كه ره پويان را به «خدا» مى رساند.
«غدير»، چشمه اى زلال بود كه در طول چهارده قرن، هزاران هزار كام تشنه را از كوثر معارف ناب، سيراب ساخت. و اين چشمه، هنوز هم سارى و جارى است.
«غدير»، چراغى بر اوج بود، كه در قرن هاى متمادى تاريخ بشرى، گم گشتگان بسيارى را از وادي هاى خوف و خطر و بيراهه هاى تاريكى و ضلالت، به «مقصد» راهنمايى كرد. و اين چراغ، همچنان فروزان و نورافشان و راهنماست.
«غدير»، تكيه گاهى بود كه شيعه را در عصر محكوميت و مظلوميت ديرپاى خويش، پناه بود و حجت و برهان. و اين تكيه گاه، هنوز هم به استوارى گذشته، پا برجاست و محكمترين حجت ها را دارد.
«غدير»، متنى بود، روشن و بى ابهام، گويا و صريح، كه خيلى ها كوشيدند حواشى تاويل و تفسيرهاى دور از واقعيت براى آن ترسيم كنند. و اين متن، هنوز هم براى آنان كه بى حواشى به آن بنگرند، صريح و گوياست. «غدير»، ميوه اى شيرين در بوستان رسالت بود، كه تداوم «خط نبوت » را در شكل «امامت »، به شيرين ترين صورت ترسيم مى كرد. و هنوز هم اين ميوه شيرين، زينت بخش بوستان محمدى است و بدون آن، «باغ رسالت » بى ثمر است « و ان لم تفعل فما بلغت رسالته …».
«غدير»، ميثاقى بود ميان صاحبان باور و عقيده به خدا و رسول، كه وفادارى به آن، شاهد صدق ايمان بوده است. و اين عهد و پيمان، هنوز هم «وفا» مى طلبد و دستان بيعت گر را به «صدق » فرا مى خواند، و همه ساله، اين عيد فرخنده موعدى براى تجديد آن عهد و تحكيم آن ميثاق با خدا و رسول است.
«غدير»، اگر چه بركه اى در بيابان بود، ولى هفت دريا به وسعت تاريخ و زمان بود كه موجش «ازل » تا «ابد» را فرا گرفت و اگر خاكيان، برخى چشم ديدن آن موج ابدى را نداشتند، افلاكيان به تكريم آن به يكديگر تهنيت مى گفتند.
«غدير»، سفينه نجاتى بود كه گرفتاران موج جهالت و حيرت ضلالت را به ساحل امن ايمان مى رساند. اين سفينه، هنوز هم سرنشين مى طلبد و امواج فتنه و فريب، هنوز هم در پى دور ساختن انديشه ها از اين ساحل اند.
«غدير»، روشن ترين چراغ بود، بر بالاترين بام خانه هاى تاريخ، تا… مردم «اهل بيت » را بشناسند و به «خانه »اى رهنمون شوند كه افراد آن در دامان «وحى » بزرگ شدند و «آيات خدا» در آن خانه فرود آمد و جبرئيل امين، مانوس آن بيت و اهل بيت بود.
اگر انسانيت امروز، مى خواهد به آن «خانه » راه يابد، خانه اى كه همه چيز در آنجاست، و همه كليدهاى گشاينده همه قفل ها و درهاى بسته در دست صاحبان و ساكنان آن خانه است.
بايد به اين چراغ نگاه كند، تا راه را بشناسد.
آرى … «چراغ غدير، بر بام بلند تاريخ ».منبع: نرم افزار در نجف
دریاترین برکه
این بار هم، سفری دیگر، چونان گذشته، و بازگشتی دوباره از آخرین سفر، بیشباهت به گذشته؛ حجة الوداع، برکه نزدیک است و حقیقت نزدیکتر، در چند قدمی.
سیل کاروانیان، خاک سوزانِ حجاز را در مینوردند.
تاریخ سالخورده حجاز، گرد زمان بر پلکهایش، با چشمهای نیمه باز انتظار حماسهای دیگر را میکشد و باز هم…
امین وحی از پس پردههای غیب، از ورای ابرهای کبودِ آسمان حجاز، از جانب او…
امّا این بار با سبزترین پیام، با زلالترین نزول میآید «یا ایها الرّسول بلِّغ ما اُنزل إِلَیْکَ من ربک»
زبان بلیغ رسول در آشوب میافتد و باز هم پیامی سبز، حجم وجودش را پر میکند؛ یا ایها الرّسول بلِّغ ما انزل إِلَیْکَ من ربک» سخت در اندیشه است که چگونه و این بار… پیام دوباره، کاخ اندیشهاش را فرو میریزد.
«فَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رسالتَه»، دل آشوبهاش، زدوده میشود و… به خواست رسول، قافله میایستد، درست کنار غدیر، دریاترین برکه، حماسیترین جایگاه تاریخ.
اینبار حقیقت دین، در قلب صحراهای حجاز، از ورای جحاز شترانی که تا چندی پیش راه به سوی مدینه میبردند، بر دیوارههای زمان طنین افکن میشود.
نوای «من کُنتُ مولاهُ، فهذا علیٌ مولاه» در گوش زمان میپیچد.
«الهم والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ؛ بارالها، آن کس را که دوستیاش کند، دوست باش و آن کس را که با او دشمنی کند، دشمن شو و آن کس را که یارش باشد، یاری کن و آن که او را خواری خواهد، خوار ساز.»
این بار امانت خدا و رسالت رسول، بر دوش علی فرود میآید و علی پا بر جای نبی میگذارد.
علی که امام عشق است و «حقیقتی بر گونه اساطیر» و افسوس که تنها پنج بهار با خنکای عدالت شکفت و افسوس که کوفه نشینانِ بیکفایت دچار کفر شدند و قلب دریاییاش را شکستند.
عيد غدير، سنت ملى ماست
عيد غدير هم سنت ملى ماست؛ چون ملت ما داراى اين عقيده و اين محتوا و اين هويت در ذهن خودش هست. يكى از كارهاى دشمنان اين است كه ملتها را از هويت خالى كنند. البته اين قضيه، داستان مفصلى است و با دو كلمه، نه مىشود ابعادش را نشان داد و نه مىشود خطرش را آنچنان كه هست، گوشزد كرد. شما در محيط دانشجويى با اين سياست كلى كه شناخته و ناشناخته و پيدا و پنهان وجود دارد، بايد مبارزه كنيد و مبانى ارزشى را - مبانىاى كه حقيقتا تشكيلدهندهى هويت ملت ايران است و مىتواند آنها را پيش ببرد و صاحب همه چيز كند - حفظ كنيد.
مفهوم ولایت اسلامی
مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای درباره عید غدیر فرموده است: «روز عید غدیر که به نام عید ولایت نامیده میشود،… روزی است که مفهوم ولایت اسلامی، به وسیله پیامبر اکرم یک مصداق روشن و عینی پیدا کرد. برای کسانی که میخواهند از… اسلام نمونه ای ذکر بکنند، بهترین نمونه، همان کسی است که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله او را به الهام الهی و به دستور پروردگار عالم، برای منصب عظیم ولایت آن روز معیّن فرمود. ولایت که عنوان حکومت در اسلام و شاخصه نظام اجتماعی وسیاسی برای اسلام است، یک معنای دقیق و ظریفی دارد که معنای اصل ولایت هم همان است و آن عبارت است از پیوستگی، پیوند، در هم پیچیدن و در هم تنیدگی؛ این معنای ولایت است».
عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخی است.
ولایت معنای ظریفی دارد که عبارت است از پیوستگی، پیوند، در هم پیچیدن و در هم تنیدگی؛ این معنای ولایت است
در کار غدیر باید هدف را مشخص کرد. بنشینید و واقعا روی مسائل فکر کنید. برای این کار وقت بگذارید.
در کار فرهنگی غدیر، باید مانند علامه امینی و مرحوم سیدشرف الدین کار کرد که الغدیر و المراجعات را تحویل دادند.
کسانی به درد کار غدیر می خورند که اهل این کار باشند؛ کار در مورد غدیر باید عمیق و گسترده باشد.
کار در مورد غدیر، کاری بزرگ و پر جاذبه است.
کار در موضوع غدیر باید پیوسته و دائم باشد و در مورد غدیر باید متخصص تربیت کرد.
عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امت اسلامی است.
[عید غدیر]، حقیقتا روز بزرگ و عید تعیین کننده و عظیم القدری است.
غديرتجلی خواست خالق
غدیر ، تجلی خواست خالق ، روح آفرینش ، برانگیزاننده ستایش
و دست های بلندی است که انسان خاکی را به افلاک می کشاند
عیدسعید غدیرخم روز پربرکت و قشنگی است
چون نام علی حیدر کرار مولای ما بر آن نام نهاده شده نامی که از کودکی با ذکر یاعلی بلند شدیم و نشستیم .