اربعین می آید
اربعین میآید؛ اما تلاوت زیبایی را تنها در چشمان زینب علیهاالسلام باید جست. اربعین میشکفد و نام زینب گل میکند. زینب از آن چه یزیدیان شرمزده هراس داشتند هم بالاتر بود. زینب علیهاالسلام ، با خطبهای از غربت در میان هلهله زنان شام، گل گریه کاشت.
اربعین است و کاروان تأثیرگذار عشق آمده است. فرزند مکه و منا ـ زینالعباد ـ آمده است؛ پیک انقلابگر، برای شامیانی آمده است که دلهاشان از بنای مسجد دمشق هم سختتر بود.
اربعین آمده است؛ همراه سپاه پیروز افتخار و وارثان خون و روشنی.
نبض حوادث جهان دست حسین(ع) است
توافق اصلکاری، توافق ابنای آدم با قیام حسین بنعلی(ع) است. اینک روی میز بشریت، «گزینه کربلا» میدرخشد. و دست بالاتر از آن «زیارت اربعین» است. تو گویی، این فقط خون حسین(ع) نیست که بر شمشیر یزید و یزیدیان پیروز شده، اشک بر سالار شهیدان هم پرچمش بالاست، اربعین هم پرچمش بالاست.به کوری چشم همه کسانی که اسلام را منهای سیاست و جنگ و جهاد و عقیده و انقلاب و دشمنشکنی و کفرستیزی میخواهند و صدالبته به کوری چشم استکبار اینک دیگر جهانیترین فرد هستی، حضرت حسین بن علی(ع) است و این مهم، بلاشک متاثر از انقلاب اسلامی خمینی بت شکن بوده است. این درست که انقلاب اسلامی ملت ایران، خود طفیلی انقلاب عاشوراست اما جهانیان، حسین(ع) را سی و چند سال بعد از انقلاب اسلامی، بهتر و بیشتر میشناسند. لبیک انقلاب اسلامی به ندای هل من ناصر حسین(ع) کار خود را کرده است. چه کسی بود که میخواست برای منطقه غرب آسیا، نقشه راه اسلام منهای سیاست و جهاد و مقاتله بکشد؟! هماینک ببیند نقش اربعین را بر صفحه روزگار. اگر تا قبل از انقلاب اسلامی ملت ما، گزاره «حسین(ع)، جهانیترین فرد روزگار»، فقط برای اهل دل قابل تشخیص بود، اینک به هزار و یک دلیل، این تنها اسلام با قرائت خون حسین(ع) است که بر قلب اولاد آدم حکومت میکند.
چه بسیار که شهدای ما در دوران قشنگ دفاع مقدس در وصیتنامههایشان مینوشتند؛ «ما کربلا را برای خود نمیخواهیم، برای نسلهای بعد میخواهیم». اینک سر رسیدهاند نسلهای بعد. راهپیمایی فراملی و جهانشمول اربعین، اثبات این اعجاز است که خون پدران ما در خاک شلمچه و فکه همچنان در جوش و خروش است.
بهترین دانشگاه
حضرت زینب(س) به تنهایی یک دانشگاه است. دختر علیبن ابی طالب(ع) در هر میدانی قهرمان است. در میدان زهد، عبادت، عشق و معرفت، سیاست و در تمامی ابعاد زندگی اش اسطوره ای بی نظیر است. اوست که به صبر و استقامت معنا می بخشد؛ به شهامت….
دستهایت کو؟ که دلتنگم برای دستهایت...!
تمام دنیا دستهایت را میشناسند. تو را همه با دستهایت میشناسند. دستهایی که دستان خداست و از آستین رشادت و شهادت و مهر تو بیرون آمده. همان دستهایی که دستان پر سخاوت دریاست و تمام آبهای دنیا را شرمنده خویش کرده است. دستهای تو را نمیشود نادیده گرفت؛ چون دستان خدا فراتر از همه دستهاست. هر که با دستهای تو بیعت کند، دستان خدا را در آغوش گرفته… .
دستهایت، آیینه دستان پر پینه مردی است که تمام هستی در دست ولایت اوست. مردی که سالیان سال نان بینوایان را بر دوش میگرفت و بر در خانههایشان میبرد و سفرههایشان را نمکگیر خویش میکرد. تو فرزند دستهای حیدرى. مردی که ذوالفقار را در دست داشت، ولی هرگز دانه جوی را به ستم از دهان موری باز نگرفت. پس از دستان او که نانآور خاک بود، دستهای تو آبآور زمین شدند. دستان تو ساقی روزگارند.
دستهایت، برکت عشق را در سفرههای عاشقان مینهند. اینک نان و خرما نه، که از تو آب حیات میطلبیم، آب مراد… . از تو عافیت میخواهیم. از دستهای توانگرت، سعادت میخواهیم ای مرد! کاش دستهای تو تمام ابرهای سیاه ستم را از آسمان دنیا فراری دهند. کاش دستهایت به یاری انسان برخیزد و او را وارث صلح و آشتی کند.
بیایید در ماه محرم اینگونه باشیم
بیایید در ماه محرم اگر زنجیرمیزنیم قبل از آن
زنجیر غفلت از پای خود باز کرده باشیم …
اگر که سینه میزنیم ، قبل از آن
سینه دردمندی را از غم و آه پاک کرده باشیم …
خوب است اگر اشکی میریزیم، اما قبل از آن
اشک از چهره ی مظلومی پاک کرده باشیم …
آن وقت می توانیم با افتخار بگوییم :
یا حسین (ع )