تسلیم ولایت
«انا مدینة العلم و علی بابها»، پیامبر اکرم(ص) شهر پاکی و شهر علم است، درش علی(ع) است، یعنی ای انسان اگر می خواهی به آن شهر پاکی و دانش داخل شوی باید از درش وارد شوی آنهم سجده کنان، خدا هم با کنایه آورده، دیگه نگفته که بر خلیفه الله سجده کن: «و ادخلوا الباب سجداً» سجده کنان داخل آن باب شوید اول به در وارد بشوید تا بتوانید به آن شهر علم داخل بشوید همه سجده کردند جز ابلیس، ابلیس کجا فرشتگان کجا! خودش را همردیف فرشتگان قرار داده بود فرشته نبود و مشکلاتی داشت مشکلات درونی: «ابی واستکبر و کان من الکافرین» شیطان کفر داشت پوشش های درونی داشت، رذائل داشت اما در دستور سجده بر آدم نافرمانی کرد. در موضوع خضوع بر آدم اولیاء الهی یعنی امیرالمؤمنین علی(ع) نیز آنهایی که کفر داشتند مشکلاتی داشتند اطاعت نکردند از امر پیامبر اسلام و امر خدا. آنهایی که ولایت امیرالمؤمنین(ع) را پذیرفتند مثل اینکه نظیر فرشتگان بر آدم سجده کردند، آنهایی که ولایت را نپذیرفتند: «ابی واستکبر» استکبار، و منیّت، داشتند. یعنی از اول جایگاهشان اینجا نبود جا زده بودند خودشان را. مگر ممکن است که انسان به اصطلاح در روز روشن و در مقابل فرمان روشن الهی سرپیچی بکند، معلوم می شود که اینها از قبل مشکلاتی داشتند. حالا این یک بعد بحث بود تا علت حج و طواف را بدانیم.
فلسفه حج در بیان حضرت علی(ع)
فریضه جهتبخش و جامع
امام (علیهالسلام) در خطبه نخست نهجالبلاغه که سخن از خلقت آسمان و زمین، آدم و اهمیت قرآن است، در فرازی به حج میپردازند که پیام ویژه آن میتواند این باشد که حج بیت الله الحرام عصاره اسلام و دربرگیرنده مسائل مهم فردی، اجتماعی، تربیتی، اخلاقی و سیاسی این دینِ خاتم است. از همین رو حضرت در آغازین خطبه خود سخن از وجوب حج به میان آورده و با تعابیر گویا و دقیق، مسلمانان جهان را به انجام این فریضه بزرگ تشویق میکنند:وَ فَرَضَ عَلَیْكُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ … .
و خداوند حج خانه محترمش را بر شما واجب کرد، همان خانهای که آن را برای مردم قبله قرار داد.
فروتنی در برابر عظمت خداوند
انسان به دلیل بهرهمندی از مواهب فراوان زندگی و سرگرمی با زن و فرزند، اموال و مقامات مناصبِ دنیایی، از هویتِ واقعی خود غافل شده و ابراز استغنا و استکبار میکند. خداوند متعال با تشریع بسیاری از عبادات و مناسک، به ویژه فریضه بزرگ حج، به تربیت انسان میپردازد و او را با مناسک و عباداتی که حاوی نشانههای تواضع و فروتنی است، پرورش میدهد.
اعمالی مانند احرام و کندن تمام لباس و زر و زیور و قناعت کردن به دو تکه پارچه احرام، طواف خانه خدا، سعی و صفا و مروه و وقوف در بیابان عرفات، مشعر و منا و تراشیدن موی سر و ذبح قربانی و … همه و همه آموزنده تواضع و فروتنی در برابر عظمت پروردگارند و به راستی بتهای غرور و تکبر و نخوت را در درون کعبه جان انسان در هم میشکند. به همین دلیل امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: … وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ … .1 … خداوند سبحان، حج را علامت فروتنی آنها در برابر عظمتش و نشانهای از اعترافشان برای عزتش قرار داد … .
اردوی تربیتی
نخستین مرحله حج و سرآغاز مرحله انسانی کردنِ جوامعِ جهانِ متمدن، ساختن افرادی است که به جای خصلتهای حیوانی همچون درندگی و خود خواهی به خصلتهای خاص خالص انسانی یعنی نوع دوستی، احترام به دیگران، مساوات، آزادگی و ارج نهادن به آزادیها و حفظ امنیت و آرامش و صلح روی بیاورند. از این نظر میتوان حج را یک اردوی تربیتی دانست که به طور فشرده و با شناخت ویژگیهای طبیعی بشر، او را در ابعاد شخصی تربیت میکند تا برای ورود به جامعه انسانی آماده گردد.
یکی بود یکی نبود
گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت كعبه رود. با كاروانی همراه شد و چون توانائی پرداخت برای خریدن حیوانی جهت سوار شدن نداشت پیاده سفر كرده و خدمت دیگران میكرد .
تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع آوری هیزم به اطراف رفت، در زیر درختی مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد و دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه آورده است و یک هفته است كه خود و خانواده اش در گرسنگی بسر میبرند.
چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت : برو . مرد بینوا گفت : مرا رضایت نیست تو در سفر حج در سختی باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم . شیخ گفت : حج من ، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف كنم بهتر از آن است که هفتاد بار زیارت آن بنا كنم .
اي قوم به حج رفته كجاييد كجاييد – معشوق همينجاست بياييد بياييد
معشوق تو همسايه و ديوار به دیوار – در باديه سرگشته شما در چه هواييد
گر صورت بي صورت معشوق ببينيد – هم خواجه و هم خانه و هم كعبه شماييد
ده بار از آن راه بدان خانه برفتيد – يكبار ازين خانه برين بام برآييد
آن خانه لطيفست نشانه هاش بگفتيد – از خواجه آن خانه نشاني بنماييد
يك دسته گل كو اگر آن باغ بديديد – يك گوهر جان كو اگر از بحر خداييد
با اين همه آن رنج شما گنج شما باد – افسوس كه بر گنج شما پرده شماييد
کعبه را گفتم تو از خاکی من از خاک – چرا باید به دورت من بگردم
ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی – برو با دل بیا تا من بگردم
متن ادبي درباره حج
اسرار حج
حج ، ميثاق بنده و پروردگار جهان است .
حج ، پرواز و كوچ به سوي خدا و روي آوردن به اوست .
حج ، تجلّي تكرار همه صحنه هاي عشق آفرين در زندگي انسان است .
حج ، سير ارتقايي انسان به سوي عالم بالاست .
حج ، نمايش پرشكوه از اوج رهايي انسان موحد از همه چيز است .
حج ، هجرت روحاني و سفري الهي است .
حج ، هماهنگي با عالم بالاست ، هم خطي خاكيان با افلاكيان و هم شكلي فرشيان با عرشيان است .
حج ، تنها سير جسماني نيست ، نمايش جامع از سير روحي انسانهاي كامل در راه تقرب به خداست .
حج ، يك خود سازي و رياضت است ، وسيله آزمايش عبد است و سبب آرامش دلهاست .
حج ، نقطه تحول روحي و اخلاقي حاجي است .
حج ، حقِ واجب خدا بر انسان است .
حج ، پرورش روحيه انسان دوستي و تكامل اخلاقي و عرفاني و تمرين عطوفت و مهرباني است .
حج ، عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مالي و معنوي مسلمانان است .
حج ، بسان قرآن است كه اگر دل به درياي معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن و رشد و حكمت و معرفت و آزادگي را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال آن تا ابد سيراب خواهند گشت .
دعوت به حج دعوت به زندگي با توحيد است .
مناسك حج ، تمرين وارستگي است .
تشرف به حج پاسخ به دعائي است كه حاجي در تمام عمره كرده .
حج ، سپاسگذاري انسان است به درگاه ايزد منان .
وحج ، منت گذاري خداي تعالي بر انسان است .
ودر آخر حج ، سبب حيرت و اعجاب انسانهاست .