آموزه های حماسه حسینی برای زنان
آنچه در نهضت حسینی دیده می شود، حضور زنانی است که تا آخرین لحظه همسرانشان را همراهی کردند. سیمای ملکوتی زینب(سلام الله علیها) ازیک سو بیانگر منزلت زن در این آموزه ی ناب و اصیل است و می تواند روشن ترین الگو برای زنان امروز باشد. زنان نقش آفرین در حادثه عاشورا زنان با ایمانی بودند که شهادت فرزندان و برادران و همسران خویش را تحمل کرده و با صبر و مقاومت و مدیریت مصائب، پیام آنان را به همه عصرها و نسل ها رساندند. آنها در کنار شهادت عزیزانش، نقش های گوناگونی چون همسری، مادری، خواهری و دختری را ایفا کردند. شاید امروز این نقش ها کمرنگ شده و پایه های چارچوب زندگی سست شده است.
آموختن رمز ایستادگی و صبر
زن رهبر خانواده است و در این رهبری مسئولیتی سنگینی دارد. او با افکار خود به زندگی و خانواده اش جهت می دهد و با طریقه برخوردش با مشکلات به فرزندان و همسرش، غیر مستقیم آموزش می دهد. آرزو و اهدافی که او در راستای آن تلاش می کند، خانواده را به سمت اندیشه های مثبت یا منفی هدایت می کند. یک مادر به کودکانش رمز ایستادگی، صبر و ایثار را می آموزد. اگر مادری حتی نخواهد به خاطر فرزندانش ایثار کند، او چگونه می تواند رمز و راز از خود گذشتگی را بیاموزد. انسجام خانواده به عهده زنان است، این پیوند فراهم نمی شود مگر اینکه زنان با تعهدی که به خانواده دارند اسباب آن را فراهم آورند تا خانواده در تمام شرایط کنار هم باشند.
استقامت و استواری در اوج گرفتاری
آنچه توجه جدی می طلبد، اینکه حضرت زینب«سلام الله علیها» در جزر و مدّ اسارت و در اوج گرفتاری و سختی، خودش را نباخت، خودش را گُم نکرد و مهم تر آنکه هدف متعالی خویش را فراموش نکرد؛ یعنی آنجا که باید بیمارداری و تیمارداری کند، دریغ نمی کرد، آنجا که باید سخنرانی افشاگرانه کند، به عالی ترین وجه، بنی امیّه را رسوا کرد، آنجا که باید گریه و عزاداری کند، با گریۀ خود شورش و تحرّک ایجاد کرد و آنجا که باید نماز بخواند، نماز می خواند.
حضرت زینب«سلام الله علیها» پس از واقعۀ جانگداز عاشورا و در مدّت اسارت، به گونه ای به انجام وظیفه می پرداخت که گویی اساساً چنین اتفاقاتی نیفتاده، داغ برادر ندیده و دچار آن اشرار خونخوار که درنده تر از گرگ و سگ بودند، نشده است. در شام عاشورا، پس از نماز مغرب و عشاء، به اتفاق خواهر خود حضرت ام کلثوم، زنان و بچه هایی که آوارۀ بیابان بودند را جمع کردند و افزون بر مراقبت از آنان، یک خیمۀ نیمه سوخته برای پرستاری و مواظبت از امام زمان خویش، حضرت زین العابدین«سلام الله علیه» آماده کردند. در روز عاشورا نیز وقتی خیمه گاه را آتش زدند، همه فرار کردند، اما حضرت زینب«سلام الله علیها» فرار نکرد و به درون آتش رفت تا امام سجاد«سلام الله علیه» را نجات دهد.
خطابه ها و نطق های حضرت زینب«سلام الله علیها» در بازار کوفه و مجلس ابن زیاد و مجلس یزید که به قول موّرخین همراه با قاطعیّت بود، از مصادیق دیگر شناخت و انجام صحیح وظیفه توسط ایشان به شمار می رود. مجلس ابن زیاد جلسۀ بدی بود و به گونه ای طراحی شده بود که اهل بیت«علیهم السّلام» در وسط جلسه و در مقابل دید افراد نامحرم قرار گیرند. امّا حضرت زینب«سلام الله علیها» در این شرایط حسّاس نیز خودش را نباخت و با بی اعتنایی به ابن زیاد و اطرافیان او، روی زمین نشست و همه اطراف او را گرفتند. ابن زیاد که متوجه بی اعتنایی ایشان شده بود، پرسید: این زن که بود؟ به او گفتند: او زینب، خواهر حسین است. خطاب به ایشان گفت: دیدی خدا با شما چه کرد؟! الحمدالله که برادرت را کشتم و شما را اسیر کردم.
زینب مظلومه ایستاد و پاسخ تندی به او داد و فرمود: «ما رأیتُ الاّ جمیلا»، یعنی قضیۀ کربلا و شهادت و اسارت، برای ما جز نعمت از طرف خداوند نیست و ما به غیر از خوبی و زیبایی در این سفر چیزی ندیدیم. امّا قبل از این پاسخ با جملۀ کوبنده و تکان دهنده ای به او گفت: «سَکلتکَ اُمّک یابن مَرجانَة- مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه» و با اشاره، ولدالزّنا بودن او را به خودش و دیگران یادآوری کرد.
سپس به گونه ای خطبه خواند که ابن زیاد مات شده بود که این داغدیده، چه می گوید و چه می کند؟ پیش از این در بازار کوفه، سخنان حضرت زینب«سلام الله علیها» به اندازه ای بحران و شورش به پا کرد که امام سجاد«سلام الله علیه» به زینب مظلومه فرمودند: عمّه جان عالی گفتید، امّا فعلاً همین اندازه کافی است.