انقلاب اسلامی معجزه اسلام و قرآن است.
مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنه ای مدظله العالی
انقلاب اسلامی معجزه اسلام و قرآن است.
در یوم الله ۱۲بهمن ۱۳۵۷ ایران اسلامی شاهد بزرگترین و باشکوه ترین رویداد تاریخی خود بود. حضور میلیونی مردم مشتاقی که پیوستگی شاناز فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا امتداد یافته بود و حکایت از عشق و علاقهبی نظیرشان به معمار بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی (ره) داشت.
۱۲بهمن، این روزتاریخی را سرآغاز بازگشت شکوه و عظمت الهی به ایران است که در آن روز رهبر ومریدمیلیون ها نفر ایرانی مسلمان و آزاده پس از سال ها دوری و تبعید بهآغوش کشور بازگشت.۱۲ بهمن، سالروز رویش جوانه های ایمان و یادآوربازگشت بزرگ مردی است که با آمدنش غرور و افتخار و شکوه ایرانی را رقم زد ووحدت همه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشه های فساد در کشور را به همگانگوشزد کرد.ملت ایران با الهام از هدایتهای امام راحل با ایمان و اراده و هوشیاری خود گردنه های دشوار را پشت سر گذاشت و به موفقیتهای درخشان دست یافت .
۱۲ بهمن, روز اعجاز تاریخ ایران و عظیمترین حادثه تاریخ اسلام مبارک باد .
او قلب و مدار وجود است...
از یکی از بزرگان اهل معنی(آیت الله بهاءالدینی) نقل است:
علت این که عصرهای جمعه دل انسان میگیرد و
غمگین میشود چیست؟
فرمودند:
«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه)
به سبب عرضهی اعمال انسانها، ناراحت و گرفته است،
آدم و عالم متأثر میشوند. او قلب و مدار وجود است.»
امام خمینی( قدس سره) و اندیشه انتظار
عظمت وجودی و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحب الامر(عج) باعث شده که در طول هزار و اندی سال که از غیبت کبری می گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایش های خاص اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی که داشته اند، از دیدگاهی خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستی بپردازند و هر گروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستی تلقّی کنند.
در این میان جمعی از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنا با طرح موضوع خلیفةاللَّه و انسان کامل و پرداختن به نقش حجت الهی در عالم هستی، تنها به جنبه فرا طبیعی آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه ها غفلت ورزیدند.
گروهی دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعی آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشی که آن حضرت به عنوان امام و پیشوای مردم به عهده دارند هیچ گونه مسئولیتی را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که برای فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عده ای هم ضمن توجّه به جنبه فراطبیعی و طبیعی وجود مقدس حضرت مهدی(عج) تمام همّ و غمّ خود را متوجّه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود را این دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهی با در نظر گرفتن همه ابعادی که بدانها اشاره شد، به طرح معنای درست انتظار پرداخته و درصدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه، هم مسئله خلافت الهی انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجّه شده و هم وظیفه ای که مردم در دعا برای حفظ آن وجود مقدّس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شاید بتوان امام خمینی (ره) را به عنوان درخشان ترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. امام راحل با طرح اندیشه تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت و تلاش خستگی ناپذیر در راه تحقق این اندیشه، به «انتظار» معنا و مفهوم تازه ای بخشید و تعریفی نو از رسالت و تکلیف شیعیان در برابر حجت خدا ارائه داد.
برای روشن تر شدن دیدگاه حضرت امام در این زمینه، به برخی از مهم ترین شاخصه های این دیدگاه اشاره می کنیم:
الف) ارائه برداشتی متفاوت از مفهوم حجت: ایشان با ارائه مفهومی عمیق و بدیع از «حجت بودنِ امام معصوم» اعلام می دارند که چون خداوند در روز قیامت به سبب وجود امام زمان و پدران بزرگوارش(علیهم السلام) بر بندگان احتجاج و نسبت به عمل براساس سیره، رفتار و گفتار این بزرگواران از مردم بازخواست می کند، بر آنان لازم است که همه تلاش خود را برای تحقق سیرت امامان معصوم (علیهم السلام) درجامعه به کار بندند و در این زمینه هیچ عذر و بهانه ای از آنها پذیرفته نمی شود.
حضرت امام در کتاب البیع خود به هنگام بررسی ادله ولایت فقیه، ضمن برشمردن توقیع شریف حضرت صاحب الامر(عج) که در آن آمده است: «… و أمَّا الحَوادِثُ الواقِعَةُ فاَرجِعُوا فِیها إلی رُواةِ حَدِیثِنا فَإِنَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم وَ أنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِم.(1)
… و اما در رویدادهایی که برای شما پیش می آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چرا که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان هستم.»
می فرماید:
مقصود از حجت خدا بودنِ امام معصوم این نیست که فقط بیان کننده احکام است؛ زیرا گفته بزرگانی چون زراره و محمد بن مسلم نیز حجت است و هیچ کس حق مردود دانستن و عمل نکردن به روایات ایشان را ندارد و این امر بر همگان آشکار است. بلکه منظور از حجت بودن امام زمان و پدران بزرگوارش، صلوات اللَّه علیهم اجمعین، این است که خداوند تعالی به سبب وجود ایشان و سیره و رفتار و گفتار آنان در تمام شئون زندگی شان، بر بندگان احتجاج می کند. از جمله شئون امامان، عدالت آنان در همه زمینه های حکومت است. به عنوان مثال، وجود امیرالمؤمنین (ع) برای تمام فرمانداران و حاکمان ستم پیشه حجت است؛ زیرا خداوند به واسطه سیرت آن بزرگوار، باب عذر و بهانه را بر همة آنان در تعدی از حدود الهی و تجاوز به اموال مسلمانان و سرپیچی از قوانین اسلامی بسته است. همین گونه اند سایرحجت های خداوند، به ویژه حضرت ولی عصر(عج) که عدل را در میان مردم می گستراند و زمین را از قسط پر می کند و بر اساس نظامی عادلانه بر مردم حکم می راند.(2)
براساس همین نگاه به حجت خدا بود که ایشان خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی ایران می فرمودند:
ما باید خودمان را مهیا کنیم از برای اینکه اگر چنانچه موفق شدیم ان شاءاللَّه به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاه هایی که الان به کار گرفته شده اند در کشور ما باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی، سلام اللَّه علیه.(3)
ب) دگرگون ساختن مفهوم انتظار: امام خمینی مفهومی را که در طول قرون و اعصار از «انتظار» در اذهان بسیاری از شیعیان نقش بسته بود دگرگون ساخت و با همه دیدگاه هایی که انتظار را برابر با سکون، رکود و تن دادن به وضع موجود معرفی می کردند به مقابله جدی پرداخت:
«بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (عج) را از خدا بخواهند […] یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد، به این چیزها کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءاللَّه درست می کنند […] یک دسته ای می گفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود […] یک دسته ای از این بالاتر بودند و می گفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت، علیه السلام تشریف بیاورند […] یک دسته دیگر بودند که می گفتند هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است.(4)
ایشان ضمن ردّ همه دیدگاه های یادشده دیدگاه خود در باب انتظار فرج را این گونه بیان می کند:
همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان شاءاللَّه تهیه شود.(5)1) صدوق، محمدبن علی بن حسین، کمال الدین و تمام النعمة، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، بی تا، ج2، ص483، ح4.
2) امام خمینی، کتاب البیع، نجف، مطبقة الآداب، 1349ق. ج2، ص475-474؛ همو، شئون و اختیارات ولی فقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1365، ص46.
3) صحیفه نور (مجموعه رهنمودهای امام خمینی)، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1369، ج12، ص208-209.
4) همان، ج19، ص196-197.
5) همان، ج7، ص255.
حلول ماه مبارك ربيع الاول بر تمامي شيعيان مبارك
مشکی از تن به درآرید ربیع آمده است
خم ابرو بگشایید ربیع آمده است
مژده ای ختم رسل داد که: آید به بهشت
هر که بر من خبر آرد که ربیع آمده است
هنگام سرور کائنات است امشب
اوقات گرفتن برات است امشب
بفرست بر محمد صلوات
زیرا که بهار صلوات است امشب
فرا رسیدن ماه ربیع الاول مبارک
در سوگ حقیقت همیشه جارى :
مردى از دنیا میرود كه دنیا، چشم انتظارش بود تا بیاید و دایره نبوت را در افق باز چشمهایش، به پایان برساند؛ مردى كه دنیا چشم انتظارش نشست تا نقطه بگذارد بر انتهاى سطر پیامبرى و نامه رسالت را مُهر بنگارد با نقش نگین خاتمیت.
مردى از دنیا میرود كه آخرت را همچون پنجره اى دیگر بر نگاه هاى بشر گشود، تا بنگرند، تا بدانند كه ساحل نشینان دنیا را روزنه اى هست كه میتواند به دریاى آخرت برساندشان؛ مردى كه دنیا و آخرت را همچون دو چشم در كنار هم، همچون دو بال براى یك پرنده به تصویر كشید؛ مردى كه دستهاى دنیا و آخرت را در دست هم گذاشت.
مردى از دنیا میرود كه انسانها را گره زد به وظیفه خویش؛ مردى كه زیر بازوى عقل را گرفت تا برخیزد، مرهم بر زخمهاى معنویت نهاد تا جان بگیرد و ایمان را همچون شعله اى همواره سوزان، در چراغدان جان و روان آدمى برافروخت تا از تیرگی ها نهراسد و در تاریكیها نمیرد.
اینك او امتش را تنها می گذارد و از این دار فانى به سرای باقى می شتابد، او غم از رفتن ندارد، اندوه از رحلت و ترك این خاك ندارد كه اگر غمى و اندوهى بر سینه اش سنگینى می كند ناراحتى و بى تابى از براى امت نوپایى است كه یك مكتب الهى را پذیرفته است و به همین خاطر در مقابل دشمنان داخلى و خارجى زیادى قرار گرفته است. غمش غم امتى است كه باید حركتش را به سوى الله یك لحظه متوقف نسازد، چه رنجها كه براى این حركت متحمل نگشت و چه حرفها كه از دوست و دشمن نشنید، اگر در دل همیشه به یاد و فكر امت بود بخاطر عشقى بود كه به خداى امت داشت.
آرى مرغ جان، قصد پرواز از قفس تن را دارد. او كه نفسش زندگى بود و امید، حرفهایش هیجان بود و تلاش، قدمها و حركاتش زندگى ساز بود و انسان ساز، و لبخندش هر مشتاق عاشقى را به وجد می آورد. چقدر موثر و پر نفوذ سخن می گوید این رسول خدا، چقدر به انسانها عشق مى ورزد این سرور انسانها و چقدر پر جذبه است كلامش، آنگاه كه از خدا سخن می گوید، آنگاه كه از گرسنگان و تشنگان و بیماران و گرفتاران سخن می گوید.
اینك پدرى مهربان از دنیا می رود، پدرى بى مانند جهان را ترك می گوید، و آنگاه كه بى تابى قرارى دخترش را نظاره مى كند خطاب به او چنین مى فرماید : فاطمه عزیزم، فاطمه دلبندم، فاطمه اى گوشواره عرش كبریائى، فاطمه اى گوهر پارسایى و شكیبایى، فاطمه اى محبوبه حضرت داور، فاطمه اى جان و جآنان پیامبر، فاطمه اى كفو بى كفو حیدر غصه به خود راه مده كه تو اولین كسى هستى كه به دیدار من می شتابى. فاطمه جان گریه این نور چشمان عزیزم حسن و حسین را آرام كن كه بیش از این طاقت شنیدن این گریه ها را ندارم. به یكباره نفس ها گره مى خورد، زمان ساكت و غمگین مى ایستند، هستى از جنبش باز مى ماند ناگهان لبهاى نازنین پیامبر تكان مى خورد: بل الرفیق الا على.
سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها، ای مهربانترین فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمین فرا خوانده شدی تا انسان را با معنای واقعی اش آشنا کنی. تو، آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره، اى گرامی ترین خلق نزد پروردگار، اى آفتاب جانبخش جهان، اى روح وجود عالم، براستى كدامین قلم است كه از تو، به صورتى بایسته و شایسته یاد كند ؟! و اینك در سالروز رحلت تو و شهادت فرزندان عزیزت امام حسن مجتبی (ع) و امام علی ابن موسی الرضا (ع) جز آب دیده چه داریم كه نثار كنیم ؟ اى رسول حق، ای حقیقت همیشه جارى، داغ دلهاى شیفتگان معنویت و وحدانیتت را چگونه التیام بخشیم ؟!