دو مشکل بزرگ در جامعه ما وجود دارد :
نخست اینکه همه من هستیم و ما را به رسمیت نمیشناسیم ،
و دوم اینکه کتاب نمیخوانیم .
هويت ما با مهدويت شكل ميگيرد
علامه مصباح يزدي می فرماید: هويت ما با مهدويت شكل ميگيرد، چرا كه روحانيت به معناي سربازي براي امام زمان(عج) است كه اگر آن را حذف كنيم چيزي براي روحانيت نميماند و هرچند موضوع مهدويت در كنار ديگر موضوعات مورد نياز قرار ميگيرد، اما اين موضوع، حداقل براي ما به عنوان روحاني، از اولويت خاصي برخوردار است.
وي هدف دشمن را نه تصاحب نفت و ممانعت از هستهاي شدن ايران، بلكه گرفتن دين جوانان دانست .حضرت امام (ره) اين مسأله را به خوبي دريافت، اما اگر وظايف بر اساس تقسيم كار مشخص شود، تنها قشري كه وظيفه حفظ مرز ايمان جوانان را دارد، روحانيت است.
حضرت على عليه السلام می فرمایند
مَن نامَ عَن عَدوّه إنتَبَهتَهُ المکائِدُ؛
هر کس از دشمن خود غافل شود دسیسه ها او را به خود آورد
(غررالحکم ص33)
حدیث محک مومن و منافق با علی(ع)
قول الرسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : «لا يحبك إلا مؤمن، ولا يبغضك إلا منافق»
مدارک حدیث:
صحيح الترمذي: 5/306 ح3819 ط دار الفكر، خصائص أمير المؤمنين للنسائي: 27 ط التقدم العلمية بمصر وص105 ط الحيدرية وص44 ط بيروت، سنن النسائي: 8/116، ترجمة الامام علي بن أبي طالب من تاريخ دمشق لابن عساكر الشافعي: 2/188 حديث 671 و674 و675 و678 و680 و683 و684 و686 و687 و688 و689 و690 و691 و692 و693 و694 و695 و702 و703، أسد الغابة: 4/26، حلية الأولياء: 4/185 وصححه وذكره بطرق مختلة، ميزان الاعتدال للذهبي: 2/41، الاستيعاب لابن عبدالبر بهامش الاصابة: 3/37، مجمع الزوائد للهيثمي: 9/133، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد الحنفي: 4/520 ط1 بمصر 20/221 ط مصر بتحقيق محمد أبو الفضل، مناقب علي بن أبي طالب لابن المغازلي الشافعي: 190 ح225 و226 و228 و229 و331 ط1 بطهران، ينابيع المودة للقندوزي الحنفي: 47 و48 و182 ط اسلامبول وص52 و53 و215 ط الحيدرية، كنوز الحقائق للمناوي: 38 و171 بدون ذكر المطبعة وص46 و192 ط بولاق بمصر، منتخب كنز العمال بهامش مسند أحمد: 5/30، كنز العمال: 15/157 ح444 ط2، الرياض النضرة: 2/284. ونقله في احقاق الحق ج7 عن: مسند أحمد: 1/95 ط الميمنية، علل الحديث لأبي حاتم: 2/400، سنن البيهقي: 2/271 ط الميمنية، طبقات الحنابلة: 1/320، تاريخ بغداد للخطيب البغدادي: 8/417 و: 14/426،
جالب است ،آنوقت پیشوای وهابی ها (ابن تیمیه) می گوید قاتل علي بن ابي طالب(ع) (ابن ملجم )از عابدترين مردم بود و از عالمان و دانشمندان بود.
شیوه ها و سیاست های تبلیغی زینب علیه السلام
چنانچه عاشورا را پدیده ای بدانیم که به وجود آورنده آن حسین بن علی علیهما السلام باشد پرورش دهنده این پدیده زینب دختر علی علیهما السلام خواهد بود.
وظیفه ی مهم او پس از عصر عاشورا، پاسداری از نهضت خونین امام حسین علیه السلام و رساندن پیام «هیهات منا الذله » او برای جهانیان است.
او راه سخت و دشواری را در پیش دارد. او باید در بین جمعیتی سخن بگوید که گویی گوششان ناشنوا و چشمانشان نابیناست و در حماقت و نادانی کامل به سر می برند.
او باید از این پس آگاهانه بیاندیشد و تصمیم بگیرد و باید از هر حال و شرایط و از هر وضعیت و موقعیت خوب استفاده کند و با زبان حال و قال آنان را از غفلت بیدار کند و به آنان آگاهی و شناخت بدهد تا احساس مسئولیت کنند و آنگاه خواه ناخواه شورش و انقلاب پدید آید.
خطبه های آتشین و بلند پایه ی حضرت زینب (س) همه نقشه های شوم یزیدیان را بر آب کرد و همچون رعد و برق، روشنگر و کوبنده بود که تمامی بافته های سی و چند ساله ی بنی امیه را از بین برد و شورشی بنیادین علیه بنی امیه برنامه ریزی کرد و کاخ امویان را برای همیشه لرزاند و واژگون کرد.
سیاست ها و شیوه های تبلیغی آن بانوی بزرگوار:
1- گریه و فغان و برپایی مجالس عزاداری و سوگواری:
پس از این که امام علیه السلام و اصحاب باوفایش به شهادت رسیدند زینب (س) به سرعت به طرف میدان حرکت کرد و وقتی که بدن خونین و پاره پاره برادر را دید شیوه کنان گفت:
«وا اخاه وا سیداه وا اهل بیتاه و سپس گفت: لیست السماء اطبقت علی الارض ولیت الجبال تدکدکت علی السهل » (1) .
«ای کاش آسمان بر زمین ویران می شد و ای کاش کوه ها از هم می پاشیدند و به بیانان ها می ریختند.» و زمانی که به پیشنهاد شمر لعین کاروان اسیران را از کنار بدن های قطعه قطعه شده ی شهیدان عبور می دادند و زینب (س) پیکر شهدا و بدن پاره پاره شده برادرش را دید خم شد و بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهانش را روی حلقوم بریده برادر نهاد و می بوسید و می گفت:
«یا اخی لو خیرت بین الرحیل والمقام عندک لاخترت المقام عندک ولو ان السباع تاکل من لحمی » (2) .
«برادرم، اگر مرا بین سکونت در کنار تو - کربلا - و بین رفتن به سوی مدینه مخیر می نمودند، سکونت در نزد تو را برمی گزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند.
و در برخی از مقاتل آمده است: در این هنگام رو به مدینه کرده و می گوید:
«وا محمداه صلی علیک ملائکة السماء، هذا حسین مرمل بالدماء مقطع الاعضاء وبناتک سبایا» (3) .
فریاد ای محمد صلی الله علیه و آله درود فرشتگان آسمان بر تو باد این حسین تو است که در خون غوطه ور است، اعضایش قطع شده و دختران تو به عنوان اسیر عبور داده می شوند…» راوی می گوید: زینب کبری - سلام الله علیها - به گونه ای روضه خواند و گریه کرد که:
فابکت والله کل عدو وصدیق (4) «سوگند به خدا هر دوست و دشمن از گریه و گفتار زینب (س) گریه کرد» .
محتشم کاشانی در دوازده بند معروف خود در این باره چنین سروده است:
«ناگاه چشم دختر زهرا در آن میدان بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بی اختیار نعره ی «هذا حسین » از او سر زد چنان که آتش ازو در جهان فتاد
پس با زبان پرگله آن بضعة الرسول رو در مدینه کرد که یا ایها الرسول
این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این خشک لب فتاده ی دور از لب فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین شاه شهید ناشده مدفون حسین توست » (5)
آنچه از این گونه اقدامات آن حضرت به دست می آید. این است که او می خواهد با این ناله های جان سوز ولی آگاهانه و بیدار کننده.
درس های آموزنده به لشکریان فرومایه دشمن دهد او باید به آنان بفهماند که چه جنایت هایی کرده اند و باید به آن لشکر جنایت کار کوفه بفهماند که جنگ شان، جنگ با قرآن، آورنده قرآن، و ایمان آورندگان به قرآن بوده است.
او می خواهد با این ناله های جان سوز عواطف و احساسات مردم را تحریک نماید و آنان خود به خود علیه استبداد و یزیدیان قیام و شورش کنند و می بینیم که چنین کرد.
مدتی که در شام اقامت داشت در محله ای به نام «دار الحجارة » مراسم عزاداری برپا کرد و آن چنان عزاداری و نوحه سرایی و گریه و زاری می کردند که مردمی که در آنجا شرکت می کردند تصمیم گرفتند به خانه یزید هجوم برند و او را به قتل برسانند (6) .
و باز آن بانوی ستمدیده را می بینیم که پس تحمل آن همه مصیبت ها و رنج ها به مدینه بازگشته و در شهر پیامبر صلی الله علیه و آله و در خانه خود به سوگواری بر امام علیه السلام و دیگر یاران او می پردازد، در این مراسم عزاداری، هر روز گروه گروه از زنان مدینه به خدمت آن حضرت آمده، ضمن تسلیت به ایشان، به ندبه و گریه می پردازند تا آنجا که به تدریج زنان قبایل و عشایر، تصمیم به خونخواهی شهدای کربلا می گیرند و قیام می کنند (7) .