مرثیه غربت حضرت مجتبی (ع)را میخواند
انگار کسی برای اوج، بالی به آسمان نگشوده و جرعهای برای رفعِ عطشِ دیرینه اش، سراغ سرچشمه ها را نگرفته است. انگار اینجا جواب سؤال هر اقاقی، چیدن است.
چگونه است اینجا که هر که باشکوه تر است، خانه خاکی تری دارد و نام باشکوهش را نمیشود با صدای بلند، آواز داد و نمیشود از او بی واهمه حرف زد و گفته های نابش را میان دایره حقیقت، به رخِ دروغ های ابن ابی سفیانی کشید؟!
و چرا نمیشود اینجا، میان حق و باطل را ـ که چه قدر دست بر گردن هم، به هم شبیه شدهاند ـ فاصله انداخت، تا کسی صَلاح را برای اِصلاح، ننگ نداند و مبارزه مغلوبه و بی ثمر را، نشانه ترس؛ که صلح و جنگ در مرام آفتاب، جز برای اعتلای رسم خورشید، معنای دیگری ندارد. حالا هر که، هر چه میخواهد درشت بگوید و بیپایه ببافد.
حالا من ماندهام و این مدینه، با این کوچه های فاصله گرفته از آسمان، با این غربتی که زل زده در چشمان این حرم بی گنبد و مناره؛ با نالههای سوزناکی که از خاطره خانه های بنی هاشم می وزد.
دوباره داغی دیگر بر پیشانی پینه بسته این شهر و ننگی بر دامن آلوده نفاق و این پیکر فرزند ریحانه رسول است که بیجان و مسموم، میان حجره دربسته خیانت جعده، بر زمین نقش بسته و این پاره های جگر آسمان است که در میان این تشت، به بازگویی واقعه نشسته است.
باید بروم… باید بروم دوباره در بقیع دل. انگار کسی دارد مرثیه غربت مجتبی را میخواند… باید بروم…
صبح عاشورا به روايت تصوير در خميني شهر
بسیج و تهاجم فرهنگی
وقتی که دشمن، در جنگ تحمیلی، مقاومت و فداکاری نیروهای دست از جان شسته را دید و فهمید در جبهه نظامی نمی تواند پیروز شود، از روزنه فرهنگ وارد کارزار جدیدی بر ضد نظام اسلامی و باورهای فرهنگی ـ مذهبی ملت ما شد.
در این جبهه و جنگ، هدف اصلی جوانان است. دشمن در صدد غلبه بر تفکر و اندیشه جوانان است، اما جوانان برومند کشور، در پناه تفکر دوراندیشانه و واقع بینانه بسیجی نشان دادند نسلی فرهیخته و فهمیده و مشکل گشا هستند، نه مشکل آفرین. امید است با این تفکر راسخ و مؤثّر، دشمن شکستی دیگر را تجربه کند.
معنویت بسیجی
معنویت بسیجی
بسیجی ضمیری روشن و زبانی ذاکر و شاکر را همچون صدفی که گوهری از ایمان و بینش در درون دارد، از لغزش ها حفظ کرده است. او پیروزیش در جهاد اصغر را مرهون سعی و تلاشش در جهاد اکبر می داند. او خطر نفس امّاره، نفسی که به بدی فرمان می دهد، آویزه گوش کرده است و می داند قصد رستگاری و فلاح نه تنها او را از اجتماع و جامعه برکنار نباید بکند، بلکه با هدفی الهی و با آگاهی و تدبیر باید برای سازندگی، وارد جامعه شود.
فرازی از وصیت نامه شهید قدرت الله هرمز نصیری
شما را به خدا قسم حــــــراست از خون شهيدان مظلوم كه براى حفظ اسلام و اين مملكت اسلامى جان دادند و اين معلولين كه بخاطر انقلاب اسلامى دچار نقص عضو گرديدهاند فراموش ننمائيد كه بار مسئوليت آنها بر دوش شما است و فرداى قيامت بايد پاسخ گو باشيد.