أَلْيَوْمُ يَوْمُ الْمَرْحَمَةِ
- زیر مجموعه: فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»
«ثَلاثُ خِصالٍ مِنْ مَكارِمَ الاْءَخْلاقِ: تُعْطِى مَنْ حَرَمَكَ، وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ، وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَكَ.»
سه خصلت از مكارم اخلاق است:
نخست اين كه به كسى كه تو را محروم و نوميد نموده و چيزى به تو نداده، بدهى، دوّم اين كه: با كسى كه از تو قطع رابطه نموده ارتباط برقرار كنى، و سوّم اين كه: از كسى كه به تو ستم نموده گذشت كنى.
مردم در هنگام فتح مكّه در اطراف پيغمبر اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ شعار مى دادند:
«أَلْيَوْمُ يَوْمُ الْمَلْحَمَةِ.»امروز، روز انتقام است.
ولى پيغمبر اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ فرمود بگوييد: «أَلْيَوْمُ يَوْمُ الْمَرْحَمَةِ.» امروز، روز مهربانى و ترحّم است.(1)
1.شرح نهج البلاغه ى ابن ابى الحديد، ج 17، ص 272.
بندگی روز ، راه توفیق بیداری شب
- زیر مجموعه: فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»
ما براى اوقات خواب خود افسوس مى خوريم كه چرا براى نماز شب بيدار نمى شويم.
در صورتى كه اوقات بيدارى را به غفلت مى گذرانيم!
زيرا اگر در بيدارى به توجّه و بندگى مشغول بوديم، توفيق بيدارى شب را نيز براى تهجّد و خواندن نافله ى شب و تلاوت قرآن پيدا مى كرديم.
الفبای طلبگی
هر که «الفبای طلبگی» را نداند، دچار جهل مرکب می شود. و هر که با زیر و زبر «آیات علم» و «سوره های معرفت» بیگانه باشد، قرائتش غلط خواهد شد. پس باب اول کتاب حوزه، آموختن این الفبا و آشنایی با حرکات و سکنات این فرهنگ است، تا «طلبه» از «طلبه نما» متمایز شود. طلّاب واقعی که مطلوب خلق و محبوب خالقند، آنانند که در مدرسة دین، ابجد یقین می خوانند و در مدرس عترت، الفبای عزّت می آموزند و در مکتب قرآن، مشقِ عرفان می نویسند. زندگیشان عطف به مبدأ است و وصل به معاد. با نفی خود اثبات خدا می کنند و غرور را از نفس خویش جدا. در محرمات، اهل توقّف اند و در شبهات، اهل احتیاط. ضمیر خود را در افق تقوا ظاهر می سازند، با شهر و نام، خود را گم نمی کنند و با پست و مقام و چند سلام، پشت به حوزه و قم نمی کنند و م«معانی» نخوانده به «بیان» نمی پردازند. به جرح و تعدیل نفس مشغولند و هر روز عمر خود را «تجزیه و ترکیب» می کنند. افعالشان بی حرف علّه، به مصدر خلوص بر می گردد. اسمشان مبنی بر فتح است و فعلشان لازم و حرفشان جازم. نه در حرف، منفی بافند، نه در ادّعا اهل لاف و گزاف. نه در جای وقف، حرکت می کنند ونه در جای حرکت، اهل وقفند. از معتکفان حجرة «لم و لمّا» بیزارند و از سایه نشینان «لیس و لا» برکنار. مشتقّ اند، امّا از علم، جامدند، امّا بر دین. اجوف اند، امّا از ریا. ناقص اند، امّا از رذایل مجرّدند، امّا از تعلّقات، مزیدند، امّا در فضایل. قبای ریاضت بر تن دارند و عبای عبادت بر دوش. نعلین اراده در پا و زمزمة تهجّد در گوش. با عینک بصیرت، کتاب نفس را مرور می کنند، با ذرّه بین محاسبه، عیوب خود را می یابند و با قلم تهذیب، خطاها را اصلاح می کنند. به حجیّت ظاهر قائلند، امّا از باطن خود غافل نمی شوند. حاشیه می خوانند، امّا در متن اند. هم آشنا به اشارات اند، هم کنایه ، هم اهل رسالتند، هم رساله، هم صاحب کفایت اند، هم کفایه، هم اجازة «جهاد» می گیرند، هم «اجتهاد». «ماهیت» را فدای «وجود» نمی کنند، بر متن دین حاشیة دنیا نمی زنند. فروع نفسانیات را به اصول الهیّات بر می گردانند، نه در عرصة جرّ و بحث، مجرور جدل می شوند و نه از خطّ اصیل، نسخه بدل. از محکمات دین، طفره نمی روند و در متشابهات دل، سرگردان نمی شوند. نه «وسائل» را وسیلة دنیا می کنند، نه «مکاسب» را دکان کسب می سازند. نه در شعر، قافیة خلوص را می بازند، نه در خطابه، قول بلا عمل دارند، نه در تألیف، به تفرقه می افتند و نه در تحقیق، ناز حق دور می شوند، نه در فکر، دچار دور و تسلسل اند، نه در عمل، اسیر جهل و تغافل. صرفشان حرف از معاد می زند. نحوشان، صرف آخرت می شود. کلامشان تجریدی است و فلسفه شان صدرایی، فقهشان جواهری است و اصولشان رسائلی. منطقشان عاشورایی است و حماسه شان حسینی و عرفانشان سجّادی. بدیعشان بدعت ستیز است و بیانشان شبهه سوز و از بدایة حکمت تا نهایة حکومت در خطّ امام و ولایت اند. از مقدمات، فراتر می روند، از سطح به عمق می رسند و در خارج، به داخل می اندیشند. هم حجرة «حال» اند و هم بحث «اشتغال». بیش از «مدرک» به «درک» می اندیشند و بیش از «مدارج» به «معارج». درسشان «تکلیف» است و امتحانشان «جهاد» و قبولی شان «شهادت». اینها گوشه ای از الفبای طلبگی است. خدایا ما را با الفبای این کتاب، آشنا بگردان، «عَرَض» هایمان را «جوهر» کن و «مفرد» هایمان را «جمع» گردان. انقلابیون ما را «مقدّس» و «مفید» کن و مدرّسانمان را چون «مدرّس» و «شهید». خدایا، تا ما را اهل «ضمیر» نکرده ای «ظاهر» مکن. آمین یا ربّ العالمین. جواد محدثی |
ترک گناه؛ کلید سعادت دنیا و آخرت
- «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم»؛ «[من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم»؛ (والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا).
آنچه میدانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمیدانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشتهاید؛ طلب موعظه از غیر عامل(کسی که به دانسته هایش عمل نمیکند) ، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیدهاید و میدانید، عمل نکردید، وگرنه روشن بودید.
- همه میدانند که «رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمیتوانند بگویند:
«ما نمیدانیم چه بکنیم و چه نکنیم.»
- از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسب اوقات و امکنه، در تعقیبات و غیر آنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(صلی الله علیه و آله) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و (دوری) از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل میشوند؛ پس، مجالست با (فرد) ضعیف الایمان - در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها - سبب میشود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد:
«جالسوا من یذکرکم الله رؤیته، و یزید فی علمکم منطقه، و یرغبکم فی الاخرة عمله.»
- از واضحات است که ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز میکند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلکه مولد حسنات و دافع سیئات است:
«و ما خلقتُ الجن و الانس إلا لیعبدون.»
*عبودیت؛ ترک معصیت در عقیده و عمل
نصایح آیت الله بهجت رحمه الله
بسمه تعالی الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین. جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست. و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند. پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح. و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ». ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست. پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبی و وصی، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم. پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدآیت آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم. دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد. اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العلماء أن یعلّموا ». مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم » وفّقنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین. مشهد، ربیع الثانی 1420 |