سخنان مقام معظم رهبری در مورد هفت تیر
مقام معظم رهبری در مورد حادثه هفتم تیر سال 1360 می فرماید: «یک جمله درباره حادثه هفتم تیر عرض کنیم و آن این است که شاید از همه ابعاد متعددی که این حادثه داشت، این بُعد جالب تر باشد که این حادثه، نشان داد که ضربه های سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمی تواند به استحکام بنای جمهوری اسلامی که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللی وارد کند. این حادثه، حادثه کوچکی نبود. چنین حادثه ای در هر نقطه دنیا کافی است برای فرو ریختن یک نظام. این همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فکرو مبارز به دست جنایت کار تروریست ها در یک لحظه از بین بروند ونظام آن را تحمل کند و از آن، وسیله ای برای استحکام هر چه بیش تر خود به وجود بیاورد. این چیز شگفت آوری بود. این برکت حضور و ایمان مردم، به برکت استحکام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همین طور خواهد بود».
پیام امام خمینی در مورد هفت تیر
امام خمینی رحمه الله در بخشی از پیام خود درباره هفت تیر، درمورد خیانت های منافقین می فرماید: «می خواهید با شهادت رساندن عزیزان ما، این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید. شما تا توانستید به فرزندان اسلام، چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمت های ناجوان مردانه حمله کردید که آن ها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاده و کوس رسوایی همه تان بر سرِ بازارها زده شد، در سوراخ ها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده اید که به خیال خام خود، ملت شهید پرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمی دانید که در واژه شهادت، واژه وحشت نیست».
هفتاد و دو مهاجر عاشق
یاد شهیدان هفتم تیر، بس معطّر و روح بخش است. هفتاد و دو شهید خونین، هفتاد و دو ستاره خونین، هفتاد و دو نمونه «بودن»، هفتاد و دو مهاجر عاشق، جمعی بودند و شمعی داشتند. شمع این جمع، «بهشتی» مظلوم بود. کاروانی بودند و مقصدی داشتند و آن، «لقاءاللّه » بود. اگرچه قامت هایشان در زیر آوار انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی درهم شکست، این قامت های فرو شکسته، قیامتی ازقامت های یک امّتِ قائم پدید آورد. آن پیکرهای پاک قطعه قطعه شده، سفره سبز طراوت این نهضت را درتمام خانه ها و کوچه ها و گذرها گسترد.
مرعشی نجفی (ره) آیت اللهی که مکه نرفت
آیتالله مرعشی نجفی تا هنگام وفات موفق به زیارت خانه خدا نشد؛ تا واپسین روزهای عمر بارها از ایشان سؤال میشد چطور تا حالا مشرف نشدهاید؟ میفرمود: مستطیع نشدم، من نمیتوانم وجوهات را برای خود صرف کنم!
آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی، (۱۳۱۵ - ۱۴۱۱ ه.ق) فرزند آیتالله سید شمسالدین محمود حسینی مرعشی بود، ایشان فقیه، ادیب و محدث عالیقدر جهان اسلام و تشیع در عصر حاضر بود و از محضر اساتید نجف در علوم مختلف کسب فیض کرد، آنگاه خود بر کرسی تدریس تکیه زد.
*عدم تشرف به بیتاللهالحرام
حاج سید محمود مرعشی، فرزند آیتالله مرعشی درباره پدر میگوید: آیتالله نجفی تا هنگام وفات موفق به زیارت خانه خدا نشدند، تا واپسین روزهای عمر بارها از ایشان سوال میشد چطور تا حالا مشرف نشدهاید؟ میفرمود: مستطیع نشدم!
یک وقتی شخصی گفت: آقا این همه پول در اختیار شما هست، شما چگونه مستطیع نشدید؟
فرمود: این پولها از آن من نیست، مال وجوهات، سهم امام و سهم سادات، مطالبه عبّاد و زکوات است و من نمیتوانم اینها را برای خود صرف کنم و به مکه مشرف شوم، در حالی که از خودم هیچ چیزی در دنیا ندارم، پس من مستطیع نیستم.
دیگری گفت: یک وقت ممکن است کسی شما را مهمان کند، فرمود: من باید بدانم آن پولی که میخواهم با آن مرا میهمان کند، از کجا تامین شده است؛ خدای ناکرده پولهای شبههناک نباشد، دلم میخواهد که پول از آن خودم باشد.
*مصرف بیتالمال
اگر کسی در حرم مطهر به ایشان وجوهاتی میداد، همان شب باید آن را به مصرف میرساند و نمیگذاشت به صبح برسد، شبی پولی در حرم با نیت وجوهات به ایشان داده شد، وقتی به منزل آمد، فرمود: به نانوا زنگ بزنید، (نان طلاب را میداد) و این پول را به ایشان بدهید تا مسئولیت از گردن من برداشته شود، ممکن است نصف شب خداوند عمر مرا بگیرد و بعد این پول…
*دارایی آیتالله مرعشی هنگام رحلت
عصر آخرین روزی که ایشان به حرم مطهر مشرف شد، با غسل و وضو بودند، وقتی بعد از نماز مغرب و عشاء به خانه مراجعت کرد، دارایی ایشان هشت تا صد تومانی بود و هیچ پولی در هیچ بانکی و نزد هیچ شخصی نداشت، مگر پولهایی که نزد بعضی از اشخاص در تهران و قم و بعضی از شهرستانهای ایران داشتند که به آنها قسم داده بودند حتی فرزندان من هم مطلع نباشند و ما پس از رحلت ایشان آگاه شدیم، آقا پولهایی به این افراد که عدهای تجار متدین بودند، حواله میدادند و لیستهایی از فقرا را به آنها میداد تا پولها را در منزل افراد ببرند و آنها فقط با نشانی منزل حتی اسم صاحب منزل را هم نمیدانستند و حق پرسیدن هم نداشتند، آنها هم نمیدانستند که این پولها از طرف چه کسی است.
*غذا و لباس
معمولاً در شبانهروز یک وعده غذا میل میکردند و آن هم در تابستان غالباً نان و ماست و دوغ و در زمستان آش استفاده میکرد.
درباره لباسش میگفت: از روزی که من خود را شناختم، یک ذره لباس خارجی مصرف نکردم، هر چه لباس میپوشید، ساخت داخل بود، روزی خیاط گفت؛ آقا دکمهای که ما میگذاریم از خارج میآید، فرمود: از همین قیتانهایی که ساخت ایران هست، دکمه درست کنید تا دکمه آن هم خارجی نباشد.
در طول زندگیش غذا و لباسی که مصرف میکرد، از وجوهات شرعیه نبود، بلکه از نذورات افراد علاقهمند به ایشان بود که میگفتند: آقا ما این پول را نذر شما میکنیم، هرگونه که میخواهیم هزینه کنید، لذا ایشان این نذورات را صرف مصارف شخصی خویش میکرد و از وجوهات و بیتالمال استفاده نمیکردند. ضمن اینکه خودش نسبت به مصرف وجوهات بسیار حساس بود، به ما هم زیاد نصحیت میکرد و میفرمود: «حکم آتش دارد میسوزاند مراقب باشید، خدای نکرده زندگیتان آلوده به این جهات نشود.»
بارها طلبههایی که میآمدند و وجوه میآوردند و رسید، دریافت میکردند، گاهی میخواستند وجوهی از ایشان بگیرند یا برگردانند، خیلی نصیحت میکرد و میفرمود: «من مقداری برای معاش شما میدهم، ولی در مصرف آن نهایت دقت کنید، شما روحانی هستید، باید بیش از هر کس دیگری مواظب بیتالمال باشید، خدای نکرده اگر روحانی خلاف این کند، ما از مردم دیگر چه توقعی داریم.
خرید ماشین
یادم هست که مادر ما میفرمود: آقا چرا شما یک ماشین پیکان که هر شخصی دارد، نمیخرید؟ در جواب گفت «از کجا؟ از خود پول ندارم، این پولها هم که وجوهات است، من بیایم از مال وجوهات ماشین شخصی بخرم. حالا من روزی یک بار درس میروم و روزی دو بار هم به نماز جماعت جمعش یک ساعت و نیم نمیشود، من یک اتومبیل از وجوهات بخرم و در بیست و چهار ساعت، یک ساعت و نیم از آن کار بکشم، بقیهاش اینجا بخوابد. فردا جواب ولی عصر(عج) را چه بدهم!؟ آیتالله مرعشی تا آخرین روز زندگیش از ماشین شخصی استفاده نکرد و برای رفتن به درس و نماز مانند دیگران کرایه میداد و سوار تاکسی میشد.
برای مساجد و حسینیهها به مشکل اجازه صرف وجوهات میداد، میفرمود: از هدایا و تبرات استفاده کنید، هزینه کتابخانه نیز در مرحله اول از غیر وجوهات تامین میشود و تنها مواقع ضروری از وجوهات استفاده میشود، ولی برای ساختن مدارس علمیه اجازه میداد و میفرمود: اینجا جایی است برای سربازان امام زمان (عج).
آیتالله العظمی مرعشی تا لحظه وفات در حفظ بیتالمال دقت میکرد، در وصیتنامهاش میخوانیم: من به زودی از این دنیا میروم، در حالی که برای ورثه خود جز نامی نیک باقی نگذاشتم و آنها را به خداوند بزرگ سپردهام.
دعای روز سوم شعبان روز میلاد امام حسین علیه السلام
خدایا از تو خواهم به حق مولود در این روز آن مولودى که به او وعده شهادت داده شده بود
قَبْلَ اْستِهْلالِهِ وَ وِلادَتِهِ بَکَتْهُ السَّماَّءُ وَ مَنْ فیها وَ الاْرْضُ وَ مَنْ
پیش از اینکه بانگش در این دنیا بلند شود و به دنیا آید آسمانها و هر که در آنها است و زمین و هرکه
عَلَیْها وَ لَمّا یَُطَاْ لابَتَیْها قَتیلِ الْعَبْرَهِ وَ سَیِّدِ الاُْسْرَهِ الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَهِ
بَر آن است برایش گریستند پیش از آنکه قدم در این جهان گذارد کشته اشک و آه و آقاى طائفه بشر آن کس که در
یَوْمَ الْکَرَّهِ الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ اَنَّ الاْئِمَّهَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفاَّءَ فى
روز رجعت به یارى مدد شده و آنکه پاداش کشته شدنش این بود که امامان از نسل اویند و درمان در
تُرْبَتِهِ و الْفَوْزَ مَعَهُ فى اَوْبَتِهِ و الاْوصِیاَّءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قاَّئِمِهِمْ
تربت او است و پیروزى در زمان رجعت با او و اوصیاء از عترت او است پس از حضرت قائم
وَ غَیْبَتِهِ حَتّى یُدْرِکُوا الاْوْتارَ وَ یَثْاَروُا الثّارَ وَ یُرْضُوا الْجَبّارَ
و پس از دوران غیبتش تا اینکه انتقام گیرند و خونها را باز گیرند و خداى جبار را خوشنود سازند
وَ یَکُونُوا خَیْرَ اَنْصارٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِمْ مَعَ اْختِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ
و بهترین یاران دین خدا باشند درود خدا بر ایشان در هر زمان که رفت و آمد دارد شب و روز
اَللّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ اِلَیْکَ اَتَوَسَّلُ وَ اَسْئَلُ سُؤ الَ مُقْتَرِفٍ مُعْتَرِفٍ مُسیَّئٍ
خدایا پس به حق ایشان به سوى تو دست نیاز دراز کنم و از تو خواهم خواستن شخص گنه کار اعتراف کننده بدکردار
اِلى نَفْسِهِ مِمَّا فَرَّطَ فى یَوْمِهِ وَ اَمْسِهِ یَسْئَلُکَ الْعِصْمَهَ اِلى مَحَلِّ
به نفس خویش از کوتاهیهایى که در امروز و دیروزش کرده و اکنون از تو پناه خواهد تا هنگام رفتن در
رَمْسِهِ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ وَ احْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ
گور خدایا پس درود فرست بر محمد و عترتش و ما را در زمره او محشور گردان
وَ بَوِّئْنا مَعَهُ دارَ الْکَرامَهِ وَ مَحَلَّ الاِقامَهِ اَللّهُمَّ وَ کَما اَکْرَمْتَنا
و جاى ده ما را با او در خانه کرامت (بهشت) و جایگاه ماندن همیشگى خدایا چنانچه ما را به شناختنش
بِمَعْرِفَتِهِ فَاَکْرِمْنا بِزُلْفَتِهِ وَ ارْزُقْنا مُرافَقَتَهُ وَسابِقَتَهُ وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ
گرامى داشتى هم چنان ما را به نزدیک شدن با او گرامى دار و رفاقت و سابقه داشتن با او را روزى ما گردان و بگردان ما
یُسَلِّمُ لاِمْرِهِ وَیُکْثِرُ الصَّلوهَ عَلَیْهِ عِنْدَ ذِکْرِهِ وَ عَلى جَمیعِ اَوْصِیاَّئِهِ
را از کسانى که تسلیم دستور اویند و هنگام بردن نامش بسیار بر او درود فرستند و بر همه اوصیاء
وَ اَهْلِ اَصْفِیاَّئِهِ الْمَمْدُودین مِنْکَ بِالْعَدَدِ الاِْثْنَىْ عَشَرَ النُّجُومِ الزُّهَرِ
و خاندان برگزیده اش که یارى شده اند از جانب تو به عدد دوازده، آن ستارگان درخشان
وَ الْحُجَجِ عَلى جَمیعِ الْبَشَرِ اَللّهُمَّ وَهَبْ لَنا فى هذَا الْیَوْمِ خَیْرَ
و حجتهاى تو بر تمامى افراد بشر خدایا و ببخش به ما در این روز بهترین
مَوْهِبَهٍ وَاَنْجِحْ لَنا فیهِ کُلَّ طَلِبَهٍ کَما وَهَبْتَ الْحُسَیْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ
بخششها را و برآور براى ما در این روز هر خواهشى را چنانچه حسین را به محمد جدش بخشیدى
وَ عاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ
و فُطرس به گهواره حسین علیه السلام پناه برد و ما پناهنده به قبر او هستیم پس از شهادت او بالاى تربتش
وَ ننْتَظِرُ اَوْبَتَهُ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ
آمده و چشم به راه رجعت او هستیم اجابت کن اى پروردگار جهانیان
پس مى خوانى بعد از این به دعاى حسین علیه السلام و این آخر دعاى آن حضرت است در روزى که بسیار شده بود دشمنان او یعنى روز عاشورا
اَللّهُمَّ اَنْتَ مُتَعالِى الْمَکانِ عَظیمُ الْجَبَرُوتِ شَدیدُ الِمحالِ غَنِىُّ َعنِ
خدایا تویى والا مکان و بزرگ جبروت و سخت نیرو و بى نیاز از
الْخَلایِقِ عَریضُ الْکِبْرِیاَّءِ قادِرٌ عَلى ما تَشاَّءُ قَریبُ الرَّحْمَهِ
خلائق و داراى بزرگى پهناور و تواناى بر هر چه خواهى نزدیک مهر
صادِقُ الْوَعْدِ سابِغُ النِّعْمَهِ حَسَنُ الْبَلاَّءِ قَریبٌ إذا دُعیتَ مُحیطٌ بِما
راست وعده فراوان نعمت نیکو آزمایش نزدیک هرگاه خوانده شوى محیط به هر چه
خَلَقْتَ قابِلُ التَّوبَهِ لِمَنْ تابَ اِلَیْکَ قادِرٌ عَلى ما اَرَدْتَ وَ مُدْرِکٌ ما
آفریدهاى توبه پذیر براى آن کس که به سویت توبه کند توانا بر هر چه اراده کنى و بدست آرنده آنچه
طَلَبْتَ وَ شَکُورٌ اِذا شُکِرْتَ وَ ذَکُورٌ اِذا ذُکِرْتَ اَدْعُوکَ مُحْتاجاً
بجویى و سپاس پذیر هرگاه سپاس شوى و یاد کنى هنگامى که یادت کنند مى خوانمت نیازمندانه
وَ اَرْغَبُ اِلَیْکَ فَقیراً وَ اَفْزَعُ اِلَیْکَ خاَّئِفاً وَ اَبْکى اِلَیْکَ مَکْرُوباً
و فقیرانه به سویت توجه کنم و خائفانه به سویت پناه آرم و از غمزدگى به درگاهت گریه کنم
وَ اَسْتَعینُ بِکَ ضَعیفاً وَ اَتوَکَّلُ عَلَیْکَ کافِیاً اُحْکُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا
و بوسیله تو ناتوانانه کمک جویم و توکل کنم بر تو کفایت خواهانه خدایا حکم کن میان ما و میان قوم ما
[بِالْحَقِّ] فَاِنَّهُمْ غَرُّونا وَ خَدَعُونا وَ خَذَلُونا وَ غَدَرُوا بِنا وَ قَتَلُونا و نَحْنُعِتْرَهُ
زیرا به حق که ایشان ما را فریفتند و با ما نیرنگ زدند و دست از یارى ما کشیدند و با ما بى وفایى کرده ما راکشتند با اینکه ما عترت
نَبِیِّکَ وَ و َُلَْدُ حَبیبِکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ الَّذِى اصطَفَیْتَهُ بِالرِّسالَهِ وَ ائْتَمَنْتَهُ
پیمبر تو و فرزند حبیب تو محمد بن عبداللّه هستیم آن (بزرگوارى ) که او را به رسالت برگزیدى
عَلى وَحْیِکَ فَاجْعَلْ لَنا مِنْ اَمْرِنا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
و بر وحى خویش امینش ساختى پس در کار ما گشایش و فرجى عطا فرما به رحمتت اى مهربانترین مهربانان
منبع: مفاتیح الجنان آیت الله شیخ عباس قمی