دیباچه ی عشق و عاشقی باز است ... اَینَ الرَجَبیون
ماه رجب المرجب ماه عظیم و بزرگی است و خدای متعال در این ماه عبادات ویژه ای به مؤمنان هدیه داده است. در این شهر الله اَلاصَبّ که رگبار تند رحمت الهی است؛ بر سر بندگان می بارد. لحظه لحظه ی این ماه، بسیار بزرگ و مغتنم است. از جمله هدایای ویژه الهی در این ماه دعاهای بسیار زیبا با مضامین عمیق، لطیف و بلند است.
چگونگی ورود به ماه های مبارک رجب، شعبان و رمضان
دستورالعمل مرحوم آيتالله قاضي به شاگردان خود درباره ورود ماههاي رجب، شعبان و رمضان
مرحوم قاضي ميفرمودند: انسان بايد به خدا پناه ببرد و خداوند خيلي كمككننده و خير المعين و پسنديده و اختيار كننده است؛ اما دستورالعمل اين سه ماه:
۱. عليكم بالفرائض في أحسن أوقاتها! دستورالعمل آن است كه نمازهاي واجب را در بهترين اوقات خودش انجام دهيد همراه نوافل آن! (كه مجموعاً پنجاه و يك ركعت ميشود، اگر نتوانستيد چهل و چهار ركعت) و اگر شواغل دنيا شما را منع كردند، صلاه أوابين را كه همان نماز ظهر است، ترك نكنيد، چون خيلي اهمّيّت دارد! خصوص نماز ظهر خيلي اهميت دارد و آن به واسطه وقت آن و خصوصيت و موقعيت آن در بين اوقات ديگر است! و «صلاه وسطي» را كه در قرآن آمده، تفسير به نماز ظهر كردهاند، و «صلاه اوابين» يعني آنها كه خيلي توجه به پروردگار دارند، يعني رجوعكنندگان به خدا؛ زيرا رجوعكنندگان به خدا به آن تمسك ميكنند.
۲. نوافل شب را هيچ چارهاي نيست، مگر آنكه آنها را به جا آوريد، نه خيال كنيد نماز شب ساقط است و آن سد سكندري است كه هيچ شكسته نميشود! عجب از كساني كه قصد دارند، دنبال كنند مرتبهاي از كمال را در حاليكه شبها قيام نميكنند؛ ما نشنيدهايم كسي به مرتبهاي از كمال برسد، مگر به قيام شب و نماز شب.
۳. عليكم بقرئه القرآن! بر شما باد به قرائت قرآن كريم با صوت حزين و باآهنگ و غنا! يعني با صداي خوش بخوان كه تو را تكان دهد و در روايات داريم كه قرآن را با تغنّي بخوانيد. امام زينالعابدين تغنّي به قرآن ميكردند، اين تغني در قرآن براي انسان بسيار مفيد است. به طور كلي غناي صوتي حرام است و اين اصلاً در تحت غناي حرام نيست؛ زيرا غناي حرام آن است كه انسان را به سوي لهو و لعب بكشاند.
۴. بر شما باد به أوراد معتاده كه معروف است و هر كدام از شما كه ورد خاصي دارد كه بايد بجا آورد؛ و سجده يونسيه را از پانصد تا هزار بهجا آوريد؛ يعني تا هزار هم ميتوان بهجا آورد، بسيار هم خوب است.
۵. بر تو باد زيارت مشهد أعظم در هر روز! (كه منظور از مشهد أعظم أميرالمؤمنين(ع) است، چون مرحوم قاضي در نجف بودهاند) و زيارت مساجد معظمه! (كه منظور كوفه و سهله است) و در بقيه مساجد عبادت خود را بهجا آوريد! چون مؤمن در مسجد مثل ماهي است در آب؛ همانطوري كه حيات ماهي به آب است، حيات مؤمن هم در مسجد است؛ ماهي را از آب بيرون اندازند، ميميرد.
۶. بعد از نمازهاي واجب تسبيح حضرت صديقه طاهره(س) را ترك نكنيد! زيرا كه آن ذكر كبيره شمرده شده و لااقل بعد از هر نماز يكبار بگوييد و اگر توانستيد دو يا سه بار بگوييد بهتر است.
۷. از لوازم مهم، دعا براي فرج حضرت حجت بقيه الله الأعظم است در قنوت نماز وتر، و از آن گذشته در هر روز، و در جميع دعاها براي حضرت دعا كنيد.
۸. زيارت جامعه را روزهاي جمعه بهجاي آوريد! مقصود، زيارت جامعه معروف است: زيارت جامعه كبيره.
۹. قرآن كه ميخوانيد، در اين سه ماه از يك جزء كمتر نباشد، در هر روز يك جزء.
۱۰. زيارت و ديدار برادران خود را زياد كنيد! (مقصود رفقاي طريق هستند) خيلي آنها را زيارت كنيد و ببينيد؛ زيرا اينها هستند برادران طريقي شما كه در طريق و عقبات نفس و تنگنا ها كه انسان گير ميكند، كمك انسان ميكنند و نجات ميدهند.
۱۱. زيارت قبور كنيد نه هر روز بلكه كمكم و گاهگاهي، (هفتهاي يك مرتبه خوب است) و در روز زيارت كنيد نه در شب.
ما را چه كار با دنيا؟! ما را چه كار با اسم دنيا؟! اين دنيا ما را گول زد و فريفت و ما را به پستي و ذلت گراييد، مقام ما را پائين آورد و پست كرد، دنيا مال ما نيست، دنيا را ول كنيد و بسپاريد به دست آنها كه دنبال آن هستند و به كساني كه اهل دنيا هستند بدهيد.
بهبه! خوشا به حال كساني و آن مرداني كه بدنهاي آنها در اين عالم خاك است و قلوب آنها در عالم لاهوت است و [در] عالم عز و جلال پروردگار است! اين افراد هستند كه از جهت عدد اقل هستند و خيلي عددشان كم است، امّا قوتشان و جانشان و روحشان خيلي زياد است، از جهت عددشان كم، ولي از جهت مدديت و اصالت، اكثريت عالم هستند. من ميگويم آنچه را شما ميشنويد و استغفار ميكنم براي پروردگار.
مرحوم علامه طهراني در پايان اين سخنان و در توضيحاتي تكميلي آوردهاند كه: اين دستوراتي است كه مرحوم قاضي به شاگردان خود داده است و رفقا اين دستورات را در اين سه ماه انجام ميدهند. البته اين اعمال را در حد امكان انجام دهيد، هر كسي كه نميتواند هر روز را روزه بگيرد حتيالإمكان پنج روز از رجب و ده روز از شعبان را بگيرد؛ خلاصه به حسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگيرد.
و ذكر يونسيه كه فرمود پانصد تا هزار، براي شاگردان مرحوم قاضي بوده كه بايد هر روز ميگفتند، (مرحوم آقا سيدجمال الدين گلپايگاني روزي سه هزار بار ميگفتند و البته چند ساعت طول ميكشيده) علي حد القدره و الإستطاعه و قرائت قرآن در شب علي حد القدره؛ اگر ميتواني نخواب و اگر كسي نميتواند همه شب را نخوابد «علَي صَبٍّ» باشد؛ صبّ يعني جگرسوخته، بيدارخوابي كند، شب زود بخوابد و سعي كند بيدارخواب كند، طوري كه بدن استراحت خود را بگيرد.
خود مرحوم قاضي اول شب ميخوابيدند، بعد نماز ميخواندند و بعد ميخوابيدند و باز نماز ميخواندند، همين طور تا دو ساعت به اذان كه ديگر نميخوابيدند؛ مرحوم آخوند سه ساعت به اذان صبح بيدار بودند؛ اگر نافله شب را بهجا نياوريد، فائده ندارد و عرفان معني ندارد؛ عرفان به عمل است نه به گفتن!
شرح نامه خدا به بندگان
قرآن نامه ی خداست،
صحیفه ی سجادیه جواب این نامه است
و نهج البلاغه شرح این نامه است.
پس حواسمان باشد از اینها غافل نشویم
آیت الله فاطمی نیا
ماهیّت گناه
در عالم،هر چیز ظاهر و مُلکی دارد که با حواس ظاهری انسان قابل درک است و باطن و ملکوتی دارد که از حواسّ ظاهری پوشیده و با ادراکات باطنی انسان قابل احساس می باشد.چنانکه قرآن کریم برای تمامی موجودات عالم،هم مُلکی قائل است که در ید قدرت الهی قرار دارد،و هم ملکوتی،که آن نیز تحت قدرت الهی است.کارهای انسان و از جمله معاصی او نیز ظاهر و مُلکی دارد،که از حواسّ ظاهری انسان پوشیده است و تنها با بیدار شدن باطن انسان از راه نایل شدن به موت و فعال شدن ادراکات باطنی،احساس می شود،خواه موت اضطراری که همزمان با فوت برای تمامی انسان ها حاصل می شود،و خواه موت اختیاری،که در حین زندگی دنیوی برای کسانی که از راه تهذیب نفس،از دنیا قطع تعلّق و دلبستگی می کنند،حاصل می گردد.
ظاهر معاصی همان لذّت ها و شیرینی های نفسانی و جسمانی است که با حواسّ ظاهری احساس می شوند،اما باطن گناهان،که از حواسّ ظاهری پوشیده اند،آتش،کثافات،سموم و حمیم است.چنانکه قرآن کریم آنچه را شخص معصیت کار با غصب ظالمانۀ اموال یتیمان به دست آورده است و می خورد،یا آنچه را از راه کتمان آیات الهی به بهایی اندک کسب کرده و به خوردن آن مشغول است،جز آتش که به معده ی او وارد می شود ،چیزی نمی داند.گناهکاران،که پیش از نیل به موت،تنها حواس ظاهریشان کار می کند و از اینکه اشیاء و افعال،باطنی دارند،غافلند؛آنچه در دنیا حس می کنند،لذایذ و شیرینی گناه است،اما پس از فوت،که به موت نایل و ادراکات باطنیشان فعّال و بیدار می شود،سوزندگی آتشی را که در دنیا خورده اند،احساس می کنند و شعله های آن را که تمامی وجودشان را در بر گرفته است،مشاهده خواهند کرد و این در حالی است که پیش از فوت نیز این آتش آنها را در بر گرفته بود،امّا آن را احساس نمی کردند.چنانکه قرآن کریم به همین واقعیت در مورد کافران تصریح نموده است.
بر اساس آنچه گفته شد،می توان به این حقیقت پی برد که پاداش و کیفری که اشخاص در آخرت با آن مواجهند،چیزی جز باطن و ملکوت همان اعمال و اخلاق،روحیّات و افکار،و عقاید و ایمانی که در دنیا کسب کرده اند،نیست.قرآن کریم بر این امر بارها تصریح و تأکید نموده است.
بنابراین تمامی عذاب های اخروی که آیات و احادیث بیان کرده اند،از آتش،زَقوم،حَمیم و غِِسلین گرفته تا دیگر عذاب ها،همه باطنِ معصیت هایی است که ظاهری جذّاب،شیرین و فریبنده دارند؛همچون سم مهلکی که درون شیرینی خوشمزه ای تعبیه شده است.
پی بردن به ماهیّت واقعی گناه که در پشت پرده ی نازک و ناپایدار فریبنده ی آن قرار دارد،یکی از عوامل مهم انزجار،بیزاری،فاصله گرفتن و فراری شدن از گناهان است.
منبع : کتاب شراب طهور،نوشتۀ مهدی طیب،ص69 و 70
شیعه با نام فاطمه معنا می گیرد
اتاق کوچکی درمکّه
درمیان کوچه های خاکی مکه
درحصارهمسایگان سرد و بی مهر
تنها نشسته ، نگران خدیجه
خدیجه منتظرست
منتظر تولد کودکی ست
و آن کودک راقبل ازولادت
قرآن داده نوید ولادت
و باز خدیجه تنهاست
… نگرانست
چه خواهد شد؟
آیا زنان مکه به یاریش خواهند آمد؟
می آیند یا نمی آیند ؟
اگر نیایند ، چه خواهد شد ؟
کم کم درد شروع میشود
کم کم نشانه های ولادت فاطمه …
ناگهان ، انگار یکمرتبه
تمام دردها و نگرانیهای خدیجه
با آن نشانه ها، گم میشود
کودک می آید
ودیگر خدیجه نگرانی ندارد
شوق ولادت فرزند
آنهم ولادت کوثر
انگار تمام هستی خدیجه
انگار تمام دردهای خدیجه
انگار تمام ناراحتی خدیجه
با شروع تولد فرزند خدیجه
به شادی وشعف تبدیل میشود
درآن اوج تنهایی